پاندا تپلی
Guest
صفحه های 3 و 4
برای مثال زنی: را میشناسم که در کودکی همیشه ادای زنان بیوه را در می آورد و به اصطلاح "بیوه بازی" می کرد همیشه لباس های سیاه به تن کرده و تور بلند مشکی بر روی صورتش می انداخت، و اطرافیان او نیز گمان می کردند که بسیار باهوش است و اداهای بانمک از خود در می آورد.سرانجام او بزرگ شد و با مردی ازدواج کرد که تا پای جان او را دوست می داشت. تنها اندک زمانی پس از ازدواج، آن مرد دار فانی را وداع گفت ؛ و زن برای سالیان دراز، لباس سیاه به تن کرد و تور مشکی بر روی صورت انداخت. تصور همیشگی اش به عنوان یک بیوه زن ، سرانجام به طور عمیق بر ضمیرناخودآگاهش اثر گذاشته بود و با وجود آنکه درد و رنجی عمیق را به دنبال داشت ،اما خود را به آنچه گمان میکرد، باید باشد، رساند .
ضمیر خودآگاه را ذهن کوتاه مدت یا جسمانی می گویند.
در واقع این یک ذهن بشری است و زندگی را همانگونه که هست ، می بیند . ضمیر خودآگاه ما میتواند مرگ، بلا، بیماری، فقر و محدودیت موجود را ببیند و در ضمیر ناخودآگاه ما اثر بگذارد.
ضمیر ابر هوشیار ما همان ذهن شهودی ما است که خدا در نهاد انسان گذاشته است و سرزمینی از اندیشههای ناب است.
افلاطون این ضمیر را "الگوی بی نقص" می داند که از "ضمیری روحانی" سرچشمه میگیرد ،ضمیری که خدا در نهاد بشر به میراث گذاشته است.
(( برای هر کسی ،جایی هست که تنها او میتواند آن را پر کند ، و نه هیچ کس دیگری ، و مأموریتی که تنها او میتواند به انجام برساند ، و نه هیچ کس دیگری))
تصویری بی نقص در ضمیر ابر هوشیار هر انسانی وجود دارد. این تصویر همیشه در ذهن خودآگاه انسان به صورت آرزویی دست نیافتنی ظهور می کند ،انگار آنقدر رویایی و دلنشین است که امکان ندارد رنگ واقعیت به خود بگیرد.
در واقع سرنوشت واقعی هر انسانی(( مقصد اصلی او)) از هوشیاری والای او سرچشمه میگیرد، هوشیاری که در نهاد هر یک از ما وجود دارد.
اما باید گفت که بیشتر افراد هرگز به سراغ ذهن بلند پرواز خود نمی روند و در شرایطی تقلا می کنند و برای چیزهایی دست و پا میزنند که به راستی قسمت واقعی آنها از زندگی نیست و حتی اگر به آنچه میخواهند برسند، چیز جز شکست و سرخوردگی برای آنها باقی نمی ماند.
برای مثال ، روزی زنی به نزد من آمد تا برای او دعا کنم که مهرش به دل مرد مورد علاقه اش بنشیند و با او ازدواج کند. به او گفتم که این دعای درستی نیست و رنگ معنویت ندارد. در مقابل من برای تو دعا خواهم کرد که تا به مردی که کائنات برای تو می خواهند ، برسی و با او ازدواج کنی.
سپس به او گفتم: (( اگر آن مردی که گفتی ، به راستی همان کسی باشد که کائنات برای تو می خواهد، مطمئن باش که به موقعش با تو ازدواج خواهد کرد وگرنه ، مورد مناسبی برای تو در نظر خواهد گرفت.)) او اغلب مرد مورد علاقه اش را می دید اما هرگز وارد رابطه جدی نشدند. سپس روزی بعد از ظهر به من تلفن کرد و گفت: ((باورت میشه که توی این یک هفته ای که گذشت، اون داره کم کم از چشم میوفته !!)) پاسخ دادم : ((شاید کائنات نمی خواهند که تو باهاش ازدواج کنی . شاید عشق تو مرد دیگه ای باشه.)) تنها مدتی بعد، مردی او را دید و بلافاصله عاشق او شد. آن مرد گفت که فقط او را میخواهد و از او درخواست ازدواج کرد.
آن زن گفت ((به نظرم خیلی بی ریا و صادقانه حرفش رو زد.)) او نیز بلافاصله مهرآن مرد به دلش نشست و دیگر آن مرد قبلی را فراموش کرد.
این مورد،" قانون جایگزینی" را نشان میدهد. ایده های درستی که جانشین یکی ایده اشتباه اشتباه گشت، بدین ترتیب نه کسی قربانی شد و نه کسی بازنده ی ماجرا بود.
برای مثال زنی: را میشناسم که در کودکی همیشه ادای زنان بیوه را در می آورد و به اصطلاح "بیوه بازی" می کرد همیشه لباس های سیاه به تن کرده و تور بلند مشکی بر روی صورتش می انداخت، و اطرافیان او نیز گمان می کردند که بسیار باهوش است و اداهای بانمک از خود در می آورد.سرانجام او بزرگ شد و با مردی ازدواج کرد که تا پای جان او را دوست می داشت. تنها اندک زمانی پس از ازدواج، آن مرد دار فانی را وداع گفت ؛ و زن برای سالیان دراز، لباس سیاه به تن کرد و تور مشکی بر روی صورت انداخت. تصور همیشگی اش به عنوان یک بیوه زن ، سرانجام به طور عمیق بر ضمیرناخودآگاهش اثر گذاشته بود و با وجود آنکه درد و رنجی عمیق را به دنبال داشت ،اما خود را به آنچه گمان میکرد، باید باشد، رساند .
ضمیر خودآگاه را ذهن کوتاه مدت یا جسمانی می گویند.
در واقع این یک ذهن بشری است و زندگی را همانگونه که هست ، می بیند . ضمیر خودآگاه ما میتواند مرگ، بلا، بیماری، فقر و محدودیت موجود را ببیند و در ضمیر ناخودآگاه ما اثر بگذارد.
ضمیر ابر هوشیار ما همان ذهن شهودی ما است که خدا در نهاد انسان گذاشته است و سرزمینی از اندیشههای ناب است.
افلاطون این ضمیر را "الگوی بی نقص" می داند که از "ضمیری روحانی" سرچشمه میگیرد ،ضمیری که خدا در نهاد بشر به میراث گذاشته است.
(( برای هر کسی ،جایی هست که تنها او میتواند آن را پر کند ، و نه هیچ کس دیگری ، و مأموریتی که تنها او میتواند به انجام برساند ، و نه هیچ کس دیگری))
تصویری بی نقص در ضمیر ابر هوشیار هر انسانی وجود دارد. این تصویر همیشه در ذهن خودآگاه انسان به صورت آرزویی دست نیافتنی ظهور می کند ،انگار آنقدر رویایی و دلنشین است که امکان ندارد رنگ واقعیت به خود بگیرد.
در واقع سرنوشت واقعی هر انسانی(( مقصد اصلی او)) از هوشیاری والای او سرچشمه میگیرد، هوشیاری که در نهاد هر یک از ما وجود دارد.
اما باید گفت که بیشتر افراد هرگز به سراغ ذهن بلند پرواز خود نمی روند و در شرایطی تقلا می کنند و برای چیزهایی دست و پا میزنند که به راستی قسمت واقعی آنها از زندگی نیست و حتی اگر به آنچه میخواهند برسند، چیز جز شکست و سرخوردگی برای آنها باقی نمی ماند.
برای مثال ، روزی زنی به نزد من آمد تا برای او دعا کنم که مهرش به دل مرد مورد علاقه اش بنشیند و با او ازدواج کند. به او گفتم که این دعای درستی نیست و رنگ معنویت ندارد. در مقابل من برای تو دعا خواهم کرد که تا به مردی که کائنات برای تو می خواهند ، برسی و با او ازدواج کنی.
سپس به او گفتم: (( اگر آن مردی که گفتی ، به راستی همان کسی باشد که کائنات برای تو می خواهد، مطمئن باش که به موقعش با تو ازدواج خواهد کرد وگرنه ، مورد مناسبی برای تو در نظر خواهد گرفت.)) او اغلب مرد مورد علاقه اش را می دید اما هرگز وارد رابطه جدی نشدند. سپس روزی بعد از ظهر به من تلفن کرد و گفت: ((باورت میشه که توی این یک هفته ای که گذشت، اون داره کم کم از چشم میوفته !!)) پاسخ دادم : ((شاید کائنات نمی خواهند که تو باهاش ازدواج کنی . شاید عشق تو مرد دیگه ای باشه.)) تنها مدتی بعد، مردی او را دید و بلافاصله عاشق او شد. آن مرد گفت که فقط او را میخواهد و از او درخواست ازدواج کرد.
آن زن گفت ((به نظرم خیلی بی ریا و صادقانه حرفش رو زد.)) او نیز بلافاصله مهرآن مرد به دلش نشست و دیگر آن مرد قبلی را فراموش کرد.
این مورد،" قانون جایگزینی" را نشان میدهد. ایده های درستی که جانشین یکی ایده اشتباه اشتباه گشت، بدین ترتیب نه کسی قربانی شد و نه کسی بازنده ی ماجرا بود.
? اندیشه سبز ?
توجه توجه!!! با اومدن توی این تاپیک باید همه ی انرژی های منفیتو رها کنی. تویی که الان اومدی توی تاپیک .تویی که می خوای با ما همراه بشی پس باید از امروز همه ی ناراحتی ,غم ها و سختی ها رو رها کنی و خوش بینی و شادی رو جایگذین کنی. ?از امروز می خوایم کتابی دیگه ای از زندگی رو ورق بزنیم.می...
madaran.net