تاپیک شعر سایت مادران

  • شروع کننده موضوع دخترلاکچری
  • تاریخ شروع
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
گل نیلوفرم، جانم تو هستی
شقایق ، رقص مرجانم تو هستی

اقاقی، نسترن، سوری، بنفشه
چمن، شب بو ، گلستانم توهستی

سیه گیسوی سنبل، نرگس مست
سمن، گلپونه، ریحانم توهستی

چو بابونه چو یاس و یاسمن مست
گل زیبای الوانم توهستی

تو مهری، مهربانی همچو نوروز
به گلها مهر سوزانم تو هستی

منم شبنم زهجران غم گل
گلاب چشم گریانم توهستی

در این دنیای پر تشویش رنگین
وفای عهد و پیمانم تو هستی
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
ای آهوی رمیده تو در چنگ كیستی؟
محصور پنجه‌های بداهنگ كیستی؟

بی تو سکوت پنجره فریاد میكند,
حالا تو نغمه ساز دل تنگ كیستی؟

دردت به قلب خون شده‌ام چنگ می زند
ای گل عسل تو باده ی گلرنگ کیستی؟

بی تو سرم سفید شد و ریخت هر چه بود
بانو ,تو ناز پرور اورنگ كیستی؟

قبلا به هر بهانه به من زنگ میزدی,
حالا نشسته منتظر زنگ كیستی؟

اینجا دلم برای تو شد یک خجند تنگ,
آنجا تو پشت فاصله دلتنگ كیستی؟
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
تا شمیم نفست را نفسی تازه زدم...
عشق را با طپش قلب تو اندازه زدم

ناگهان آمدی از عطر تنت لرزیدم
مثل یک زلزله ای لرزه به شیرازه زدم

طرح اندام تو را دیدم و همچون پرگار
چرخشی را متوالی به همین بازه زدم

تا به آغوش تو یک لحظه رسیدم گویی
پرچم فتح خودم را سر دروازه زدم

دست معمار ازل در بدنت مشهود است
شرم دارم که چرا دست به این سازه زدم

عشق تو معجزه ای بود که من عشقم را
گره یی سخت به این عشق پرآوازه زدم

سالیانی ست که از عشق تو سرگردانم
عفو کن حرف دلم را به تو من تازه زدم
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
‌کاش ممنوعه نبودی...
تاببینی من هم عاشقی رابلدم...
تاببینی برایت چه میکنم...
کاش ممنوعه نبودی...
تا عاشقانه را من یادت بدهم...
تا بی هوا بوسه بارانت کنم...
مرامحکوم نکن که عاشقت نیستم
یاعاشقی کردن رایادندارم ...
من خوب بلدم...
جواب عاشقانه هایت را تمام داده ام...
امادردلم...
درقبال هرحرفت دردلم گفته ام
کاش میتونستم بگم من دیوونتم لعنتی...
کاش ممنوعه نبودی برایم...
تا دنیارابهشت کنم برایت...
حتی ازخودت هم عاشق ترشوم....
کاش ممنوعه نبودی ...
ای کااااش...
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
هیچ کس مثل من از عشق تو سرگردان نیست
مثل من دربدر و بی سر و بی سامان نیست

بی تو مانند کویری ز عطش سیرابم!
تشنه ی عشق تو را دغدغه ی باران نیست

من به چشمان تو محتاج تر از نان شبم!
عشق بر سفره بریزان، غم عاشق نان نیست!

هر که احوال مرا دید تو را نفرین کرد!
غیر دیدار رخت درد مرا درمان نیست

من که در عشق تو از هستی خود بگذشتم
دل به دریا زده را وحشتی از طوفان نیست

از غم عشق تو چون باد پریشان حالم
هیچ کس مثل من از عشق تو سرگردان نیست.
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
قصد دارم که فقط همسفرت باشم و بس
با بسی دلهره دنبالِ سرت باشم و بس

حامی ات باشم و از دور مواظب باشم
که به هر حادثه مردِ خطرت باشم و بس

دور از جان، چو بلایی به تو عارض گردد
من قدم پیش نَهَم تا سپرت باشم و بس

گر کمی دیر کنی یا که جوابم ندهی
همه مجنون شوم و دربدرت باشم و بس

پیرتر زآن شده ام تا که به وصلت برسم
بهتر آن است که زیر و زبرت باشم و بس

تو به هر اوج که خواهی بپری دلشاد و
من به تسبیح و دعا بال و پرت باشم و بس

پس رها باش گلم، دست خدا همراهت
قانع ام من که فقط باخبرت باشم و بس
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
هر شب
روی شاخسار احساسم
ستاره های دلتنگی شکوفه می کنند..
و از لبه ی خیس دامن تنهایی ام
شعری از مهتاب چکه ....
و نسیمی آرام
خواستن تو را
از نهال آرزوهایم می تکاند
و من
در رویاهایم
سرگردان
تا افق سپیده ی دیدار
پی ردی از قدم های تو
در کوچه های برهنه ی خیال
تا خودِ صبح خواهم دوید.

شب تان آرام
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
@مژده

کاش همون کاربر جاودان رو دوباره میزاشتی☹☹

من دیگه چیزی نمونده طلایی بشم ☹☹
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
تو که احساس مرا این همه باور داری
می‌شود دست از این فاصله‌ها برداری

من از این فاصله در حد جنون دلگیرم
تو هم انگار ، از این فاصله‌ها بیزاری

گفته بودی که می‌آیی و منم منتظرم
وعده‌ات را به فراموش شدن نسپاری

من به اندازۂ یک عمر برایت مردم
تو هم انگار نه انگار که ما را داری

باز می‌گویم و انصاف تو را می‌خواهم
می‌شود دست از این فاصله‌ها برداری ...
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
دو غزل نذر دو تا دیده زیبا کردم
عاشق شعر شدم شور تماشا کردم

بیت دوم که زدم دست به اندام قلم
جلوه دیگری از چشم تو پیدا کردم

هر چه مضمون نکو بود در آن چشم سیاه
همه را مثل خودت بین غزل جا کردم

طرح چشم تو چنان در غزلم جا خوش کرد
که در این شهر دو صد ولوله بر پا کردم

شعر من شور گرفت و غزلم اوج گرفت
همه گفتند که من میل به رویا کردم

زار و بیمار نشستم سر دیوار غمت
دو سه تا بیت دگر از تو تمنا کردم

تا که آگاه شد این شهر غزل مال تو بود
شورشی کرد به پا آنچه هویدا کردم

همه شهر رقیبم شد از این طبع خراب
قافیه باختم و وصف تو حاشا کردم
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد
کاسه‌ی صبرم از این دیر آمدن لبریز شد

تیر دیوانه شد و مرداد هم از شهر رفت
از غمت شهریورِ بیچاره حلق آویز شد

مهر با بی‌مهری و نامهربانی می‌رسد
مهربانی در نبودت اندک و ناچیز شد

بی تو یک پاییز ابرم، نم‌نمِ باران کجاست؟
بی تو حتّی فکر باران هم خیال‌انگیز شد

کاش می‌شد رفت و گم شد در دل پاییز سرد
بوی باران را تنفّس کرد و عطر‌آمیز شد

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
اهل رفتن نیستم من،مثل شهری ایستاده
باید از من میگذشتی عاقبت،مانند جاده

بعد تو محکوم مرگم،بارها باید بمیرم
گاه در آغوش گریه،گاه با یک بغض ساده

منتظر هستم بیایی،باز "معشوقم" بمانی
تا شوی با "عاشقِ" خود بازهم همخانواده

حالت آشفته ام را لااقل امشب بفهم از
زیر باران...چتربسته...کوچه ها... پای پیاده

عذر خواهم با خیالت شعر گفتم،گریه کردم
عذر میخواهم که از تو کرده ام سوءستفاده

بس بکن،کافیست لطفأ...درد را آموختم من
رفتنت معنای غم را کاملأ توضیح داده


بعدها عشقت برایت شعر تلخی میفرستد
انتهایش مینویسد...شعر:مینا بیگ زاده
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
تا ز تیرِ چشم تو دیوار شاعر می شود
در میانِ زلزله آوار شاعرمی شود

می زنی آتش به دلها تا خرامان می روی
بر لبم از دودِ دل سیگار شاعرمیشود

میشوی لیلای دل مجنون کنی طبع مرا
شاعرِ پیرانه سر صدبار شاعر می شود

در رهِ عشقت هزاران جان فدایی داشتی
مثلِ منصوری که خود بر دار شاعرمیشود

موج چشمت میشود صد قافیه درشعرمن
دایره در دایره پرگار شاعر میشود

گر دو پیمانه بنوشد از لبت بیمارعشق
مست میگردد زمَی بیمار شاعرمیشود

گربریزدروی شانه چتر مو ازشانه را
در میانِ تار آن سی تار شاعر می شود

دامنت را گردهی بازیچه یِ دستِ نسیم
هرگلی بر دامنت انگار شاعر میشود

بوی عطرت می نوازد دشت و گندم زار را
مست از بویش گل نیزار شاعرمی شود

ای غزالِ شعر خاقانِ غزل، در وصف تو
تا برقصد بر ورق خودکار شاعر می شود
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
عشق یک طرفه:
بادلم ناسازگاری می کنی ای خوب من..
اشک چشمم راتو جاری می کنی ای خوب من..

من که چشمم جز سرآب دلخوشی چیزی ندید..
بادل خونم چه کاری می کنی ای خوب من..

باخیال توهزاران غم به سویم حمله کرد..
توزغمها پاسداری می کنی ای خوب من..

لال گشتم..بغض راه حنجرم رابسته است..
لایقم برچوب داری می کنی ای خوب من..

می زنی آتش بجانم باسکوتی مرگبار..
روز راچون شام تاری می کنی ای خوب من..

یارمن درداست..بایادو خیالت روزوشب..
برعذابم بردباری می کنی ای خوب من..

گفتمش در دل و جانی تو بگو من چکنم
گفت نبض ضربانی تو بگو من چکنم؟

گفتمش تشنه ی عشق تو شدم رحمی کن
گفت عشقی ؛ هیجانی تو بگو من چکنم؟

گفتمش ماه شدی راه شدی در دل من
گفت با من تو نمانی تو بگو من چکنم؟

گفتمش آتش عشقت به دلم دامن زد
گفت خود آتش جانی تو بگو من چکنم؟

گفتمش گر تو نباشی ز غمت میمیرم
گفت جانی و جهانی تو بگو من چکنم
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
هزاران بار خوردم چوب عشق و باز بیمارم
نمیدانم که من دیوانه هستم یا که بیکارم

که عاشق می شوم هر بار و می ریسند جانم را
ومن یک بار دیگر در پی این نا به هنجارم

همین که می کشم بیرون خودم را گیر می افتم
دوباره زلزله می آید و من زیر آوارم

تو ای آشفته گیسویی که افتادی زچشمانم
برو از فکر من بیرون پریشان است افکارم

غزل دیگر نمی گویم که یاد عشق می افتم
دگر از هر چه دل هر آنچه دلدار است بیزارم
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
شعر گفتم عاشقش سازم ولی آن سنگدل
قدر یک صد آفرین حتی عنایت هم نکرد

صد هزاران بار گفتم، بوسه زن یارا لبم
آن چنان بیزار بود حتی جسارت هم نکرد

خواستم زین شور بختی بر بیابان سر نهم
پای زین تصمیم دل حتی اطاعت هم نکرد

بس هنرها داشتم که شهره عالم شود
دوست قدر ارزنی از من حمایت هم نکرد

گفتم از عشق به او که همه دنیایم بود
لحظه ای بر ماندنم حتی سماجت هم نکرد

من مراعات دلش را کردم اما یار من
حرمت این عشق را حتی رعایت هم نکرد
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
زندگی ، خالی و بیهوده و ... پر تکرار است
دلخوشی اندک و ... دلتنگ شدن بسیار است

یک نفر خفته ، ... در آغوش نگارش ، اما
یک نفر از غم معشوقه ی خود ، ... بیدار است

این طرف یک بدن خسته و یک حال خراب
آنطرف تر دو سه تا دفتر و یک خودکار است

از کجا آمده ام ، ... آمدنم بهر چه بود؟
در سرم ... درهٌ ای آکنده از این افکار است

می نویسم ، که غم از شانه ی خود بردارم
می نویسم که خدا غافل از این اسرار است

دم به دم مشت به دروازه ی غم می کوبم
چون همین مشت ،... نمایانگر یک خروار است

قصه ی تلخ من این است ، که از بخت بدم
پشت هر در بـــزنم ، ... آه ! فقط دیوار است
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
هرچه مى خواهى بگو,دنيا همانت مى دهد
حيف گاهى آرزوها را امانت مى دهد

تا که خوابت مى رسد بر بوسه هنگام وصال
زنگ ساعت صبح فردا را نشانت مى دهد

عاشق هرکس شوى قبل از تو عاشق بوده است
گاه بهتر از تورا بر عاشقانت مى دهد

قد دنيا واژه دارى تا بگويى ,حيف حيف
بعد مرگ واژه ها دنيا زبانت مى دهد

سير بايد شد از اين دنيا که گاهى بى خرد
لقمه هارا او فراتر از دهانت مى دهد

سخت ميگيرد گلويت را محبتهاى زشت
آب مى خواهى ولى بى رحم نانت مى دهد

جان به لب مى آيد اما جان نميبخشد تورو
روح از تن مى رود آنگاه جانت مى دهد.
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
ای صبح دمت گرم چقدر ناز و قشنگی
الحق که صفابخش دل خستهء تنگی

با لطف الهی بنما روز خود آغاز
بنگر همهء عمر چقدر شوخی و شنگی

بر دوش منه بار غم و رنج فراوان
گر مرد خردمندی و چالاک و زرنگی

خوش خلق و نکو باش تو با خلق خداوند
تا ننگرم آن روز به دعوایی و جنگی

یارب تو در این صبح دل افروز مدد کن
تا نرم بسازم به تبسم دل سنگی

هر روز که خواهی کنی آغاز خداداد
از جان بگو ای صبح دل افروز قشنگی
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
تا کنون دیوانه وار عکس کسی بوسیده ای؟

نیمه شب در آینه با خنده اش خندیده ای ؟

چشم بر در ،خنده بر لب،اشک هم در دیدگان

سالها با یاد او، با ساز او رقصیده ای؟

راستی پیش آمده با ترس از دست دادنش
همچو طفلی از نبود مادرش ترسیده ای؟

اولین دیدار مانده خاطرت یک روز خوب
باز هر هفته به یادش در سماع چرخیده ای؟

با خیال اولین دیدار او عصری قشنگ

صبح ها با فکر آن عصرقشنگ بالیده ای؟

من نمی دانم چنان لیلای مجنون کش شدی

حال او را از هوا از آینه ،باد صبا پرسیده ای؟
 

بالا