تاپیک شعر سایت مادران

  • شروع کننده موضوع دخترلاکچری
  • تاریخ شروع
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
خوش تر از قالی کرمان غزلی ساخته ام
نخ به نخ زیر قدم های تو انداخته ام

تا به فرش غزلم نقش تو را زنده کنم
فارغ از این همه خوبی ،به تو پرداخته ام

من خود آن قالی پاخورده خاک آلودم
زیر پاهای تو رنگی است که من باخته ام

تو مه آلودی و من کوهنوردی که هنوز
چیزی از جلوه معنای تو نشناخته ام

بر سر قله عشقم من و سرمست و خراب
آتشم، پرچم دیوانگی افراخته ام..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
آیه های دست هایت کلِ دنیای من است
شانه هایت شاهکار شعر زیبای من است

در حروف اسم تو هر لحظه پیدا میشوم
نام و فامیلت حضورِ غیبِ پیدای من است

آبشار موی من با تو زمینی می شود
آه از دستان تو، دریای موهای من است

رنگ های هر بهار از تیرماهت می چکد
فصل های چشم تو تقویم یلدای من است

پونه ی شبنم زده می روید از لبهای من
اندکی ریحان بچین کاین طعمِ حلوای من است

حرفها دارم که با تو می زنم بی بودنت
در خیابان های تهران دودِ رویای من است

شعله ای سر می کشد از دست های خالی ام
باز هم یک فالگیر در فکرِ تنهای من است

راه ها را می روی،امروز و فردا می کنی
در تمام جمعه ها رویای فردای من است

می نویسم می نویسم می نویسم پشت هم
نام خوبت نام خوبت مشق انشای من است..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
دوست داری از میـان جمع پیدایت کنم؟
من که میدانم تو میخواهی تماشایت کنم

بیقراری، دائما این سو و آن سو می پری
تا مگر مـن یک نظر بـر قد و بالایت کنم

آرزویت شاید این باشد که مجنونم کنی
بلکـه از دیـوانگی من نیـز لیلایت کنـم

هیچ میدانی کـه من هـم آرزومند تـوأم؟
دوست دارم بـا تمام قلب شیدایت کنم

روزها طوری نگاهت میکنم تا شب که تو
سر به بالش می نهی بیخواب رؤیایت کنم

آه از دست تو بی پایان ترین گنج است و من
می تـوانم تـا ابـد بـا نـاله سودایت کنـم

سال ها اهـل عبادت بـودم اما سر نوشت
گفت می دانم چگونـه اهـل دنیایت کنم..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
آمــدی عاشــــق کنی آتش بر جـــانم زدی
این همه درد وغم وهجران به پیمانم زدی

بی وفا آیا تو رسم عشـــق می دانستی؟
جـــز موج غـــم نیـــاوردی به ارکانم زدی

تو خــــدای زمین بــــودی بـــرایم نا خدا
از ایمانم گــــرفتی درد به وجــــدانم زدی

من نبــــودم جــــز ره عشـق به آزار کسی
پس چــــرا تو رجیـــم گشتی ایمانم زدی

ای پــریــوش راه کج کن به ترکستان نرو
جزعــذاب این عشــق ندارد بر کادان زدی..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
دلخوشم گویا دوباره انتخابم کرده ای
باز هم گویا شما شاعر خطابم کرده ای

باده مینوشم و سرمستم از این دلدادگی
سرخوشم گویا شما عاشق حسابم کرده ای

دربه در بودم به دنبالت تمام شهر را
از تو ممنونم مرا خانه خرابم کرده ای

حال بد در سال بد درگردش هرروز و ماه
کافری بودم که تو اهل کتابم کرده ای

گرچه بی نام و نشانم پیش چشم عالمی
پیش چشم عاشقان عالیجنابم کرده ای

ساده می گویم بدانی عشق را باور کنی
گرچه تو در گیرو دارو پیچ وتابم کرده ای

دست شعرم را بگیر و از زمینم دور کن
حلقه بر گوشم زدی و پا رکابم کرده ای..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
روشنی را با تو و عشقت برابر می کنم
عشق را در چشم زیبای تو باور می کنم

موج دریای دو چشمانت فسونم میکند
تا دلم را در نگاه تو شناور می کنم

خویش را در ساحل چشم تو پیدا می کنم
منکه هر شب با خیالت عمر را سر می کنم

در طلوع دیده ات ای مطلع الانوار عشق
چشم خواب آلوده ی دل را منور می کنم

دیدگانت آیت مهر است ای معراج عشق
در نگاهت دیده را لبریز گوهر می کنم

در کنار چشمه ی عرفانت ای محبوب من
واژه های ناب شعرم را معطر می کنم

باغ زیبای جهان را در صفای سینه ات
با صفا تر از بهشت پاک منظر می کنم

زائری دلخسته هستم من که در بحر فنا
خویش را در دام عشقت چون کبوتر می کنم

ماه را هر شب به شوق تو زیارت می کنم
با خیالت چشمه ی جان را مطهر می کنم

می روم تا چشم های آسمان را تر کنم
روشنی را با تو و عشقت برابر می کنم..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
من پُر از ابرم و تو شاعرِ بارانی‌ها
عاشقِ لحنِ توام حینِ غزلخوانی‌ها

هنرت، شاعری‌ات، طبعِ بلندت شده است
شغلِ محبوبِ همه بچه دبستانی‌ها

هر کسی دید تو را بی سر و سامان شد و رفت
مثل ویران شدن دولت سامانی‌ها

شک نکن گر ببرد عطر تو را روزی باد
فکر یوسُف برود از سر کنعانی‌ها

آنچنان منظره‌ی ساحلِ تو دیدن داشت
که دگر محو تو شد کشتیِ یونانی‌ها

این ترافیک خبر می‌دهد از آمدنت
باز بیرون زده‌ای شاعرِ تهرانی‌ها

مرگ مشکوک زیاد است و نمی‌دانی که
شهر از عشق تو پر می‌شود از جانى‌ها..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
به من گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریـــــا از آن مــا کن ای دوست

دلـــــم دریـا شـــــد و دادم به دستت
مکـِش دریـا به خون پروا کن ای دوست


کنـــــار چشـمه ای بودیـــم در خواب
تـــــو با جامے ربـــــودی مـاه از آب

چـــــو نوشیـــــدیم از آن جـام گوارا
تو نیلوفـــــر شدی من اشــک مهتاب


تـــــن بیشـــــه پر از مهتـابه امشب
پلنگ کـــــوه ها در خـــــوابه امشب

به هـــــر شاخے دلے سامـون گرفته
دل مـــــن در تنـــــم بیتــابه امشب..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
اسب دل را من به عشق ديدنت زين مى كنم
كوچه را با ريسه هاى ياس آذين مى كنم

زهره وناهيد و كيوان دوره گردروى تو
خوشه خوشه آسمان راغرق پروين مى كنم

ماه من مهتاب شبهاى خيال عاشقى
روى زيباى تو را صد بار تحسين مى كنم

دست رد بر سينه رندان عاشق مى زنم
در ميان عاشقان عشق تو گلچين مى كنم

مست مستم از **** نرگس چشمان تو
جرعه جرعه عشق من در جام زرين مى كنم

تا هم آغوشم شوى در خلوت فرهاد دل
كام خود با شهد لبهاى تو شيرين مى كنم


چون كه سرفصل تمام شعرهايم گشته ايى
نغمه هاى عاشقى را با تو تمرين مى كنم

اى همه دنياى من روياى قلب عاشقم
خواب شبهاى دلم را با تو رنگين مى كنم..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
گفته بودی یک دل بی کینه داری ،میخرم
در بغل زخمی درون سینه داری ، میخرم

گفته بودی اندکی در کوچه های عاشقی
خاطراتی با غم دیرینه داری ، میخرم

گفته بودی عاشقم هستی ولی درهر قدم
در مسیر عاشقی پیشینه داری ، میخرم

گفته بودی مینشانی در دو چشمانت مرا
هرچه در چشمان خود گنجینه داری، میخرم

گفته بودی در شب تنهایی خود خلوتی
اشکهایی پاک چون آیینه داری ، میخرم

روزهای جمعه دلتنگ توام ای بی و فا
هرچه دلتنگی تو در آدینه داری ، میخرم
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
چشم من بر طاق ابرویت حسادت می کند
بر لب و بر جعد گیسویت حسادت می کند

وقتی می خندی لبت چون غنچه ای وا می شود
بر گل لبهای خوش بویت حسادت می کند

چاله ای از خنده می افتد به روی گونه ات
بر دو چال همچو کندویت حسادت می کند

دل پریشان می شود از غمزه ی چشمان تو
بر نگاه غرق جادویت حسادت می کند

آه از وقتی که مو بر شانه افشان می کنی
وقت دلتنگی به هر مویت حسادت می کند

وصف خالت را شنیدم از تمام عاشقان
هر کسی بر خال هندویت حسادت می کند

تا تو هستی آسمان بی ماه باشد بهتر است
ماه حتی بر مه رویت حسادت می کند..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
شده چشمان تویک ثانیه محصور شوند؟!
حرف دل را بزنی قافیه ها جور شوند؟!

شده بیچاره ی چشمان سیاهش بشوی؟!
بعد هر دیدن او جذب نگاهش بشوی؟!

نفسش همچو صباجان ودلت مست کند؟!
بی خیال ازهمه بی پا وسرو دست کند؟!

شده در سوز تبت دست گذارد به سرت؟!
به لبت بوسه زند دست برد در کمرت؟!

دل به تو داده و ناگاه رهایت بکند؟!
زهر خندی زده و باز صدایت بکند؟!

چون که رفت ازنظرت بازهوایت بکند؟!
زند آهنگ غمی غرق نوایت بکند؟!
 

نغمه☆

Guest
گم شدم در خود ندانم من، کیم یا چیستم
قالبم، عقلم، حیاتم، جان گویا چیستم

آدمی نامم ولیکن آدمی در اصل چیست؟
معنی ام یا صورتم، یا مسما چیستم

درچنین صورت که من دارم چگویم وصف خویش؟
آتشم، خاکم، نسیمم، آب دریا چیستم

عاقلم، دیوانه ام، در فرقتم یا در وصال
نیستم، هستم، نه بر جایم، نه بی جا چیستم

عاشقم، معشوقم، عشقم، سالکم، پیرم، مرید
راهبم، یارم، صلیبم یا مسیحا چیستم
این چقدر قشنگه
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
یک نفر آمد به لبخندی سکوتم را شکست
یک نفرآهسته آمد ، پای فردایم نشست

یک نفر آمد که پر بود از تمنا از نگاه
شعر نابی گفت و یک بیت از سرودی گاه گاه

یک نفر آمد که از ناداوریها خسته بود
دیده بر نامردمیها چند وقتی بسته بود

یک نفر آمد که چشمانش پر از الماس ناب
ابروانش چون کمانی سبز با احساس ناب

یک نفر آمد دلم را برد تا آن دوردست
پشت دریایی که شد از موج عشقش می پرست

یک نفر آمد به خوبی در درونم جا گرفت
جان من شد در صفای سینه ام ماوا گرفت..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
از دلم یاد نکردی ...که ... خبر جای خودش
جان به لب آمد و دل مُرد ، ضرر جای خودش

نگرفتی تو سراغ از دل معشوقه خود
یا نگاهی به سر کوچه ....گذر جای خودش

شیشه پنجره عشق پر از بغض غریب
بی تو آرام نشد ،،، دیده تر جای خودش

غزل از چشم نجیب تو دلش شور گرفت
این دل سوخته من که دگر جای خودش

دل نمیخواست که از تو قدمی دور شود
قدمی بی تو نمیخواست ... سفر جای خودش ...!!!
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
برگریزان دلم را نوبهاری آرزوست
شاخه ی خشک تنم را برگ و باری آرزوست

پایمال یک تنم عمری چو فرش خوابگاه
چون چمن هر لحظه دل را رهگذاری آرزوست

شمع جمع خفتگانم، آتشم را کس ندید
خاطرم را مونس شب زنده داری آرزوست

شوره زار انتظارم درخور ِ گل ها نبود
گو برویاند که دل را نیش خاری آرزوست

تا به کی آهسته نالم در نهان چون چشمه سار؟
همچو موجم نعره ی دیوانه واری آرزوست

نورِ ماه ِ ‎آسمانم، بسته ی زندان ابر
هر دمم زین بستگی راه فراری آرزوست

مخمل زلف مرا غم نقره دوزی کرد و باز
بازیش با پنجه ی زربخش یاری آرزوست

بی قرارم همچو گـُل در گلشن از جور نسیم
دست گلچین کو؟ که در بزمم قراری آرزوست

داغ ننگی بر جبین ِ روشن ِ سیمین بزن
زان که او را از تو عمری یادگاری آرزوست..
 

بالا