تاپیک شعر سایت مادران

  • شروع کننده موضوع دخترلاکچری
  • تاریخ شروع
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
بجز غم خوردن عشقت غمی دیگر نمیدانم
که شادی در همه عالم ازین خوشتر نمیدانم

گر از عشقت برون آیم به ما و من فرو نایم
ولیکن ما و من گفتن به عشقت در نمیدانم

ز بس کاندر ره عشق تو از پای آمدم تا سر
چنان بی پا و سرگشتم که پای از سر نمیدانم

به هر راهی که دانستم فرو رفتم به بوی تو
کنون عاجز فرو ماندم رهی دیگر نمیدانم

دلی که او بود همدردم، چنان گم گشت در دلبر
که بسیاری نظر کردم، دل از دلبر نمی‌دانم
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
میگذاری پا به شعرم ،شور برپا میشود
حس بی اندازه ام هر بارمعنا میشود

تا کنارم میرسی قلبم پریشان میکنی
پیش آواز صدایت،عشق شیدا میشود

هر دمی از من بگیری آن نگاه نافذت
بیشتر در چشم من عشقت هویدا میشود

گرچه مخفی میکنم از دیگران گاهی تو را
در غزلهایم کماکان عشق،پیدا می شود

گاه بیگاهی به لطف دیدنت از کنج چشم
عاشقی ،در اوج پیری باز رسوا میشود‎‌
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
گوش کن دارم صدایت می کنم
باز دارم دل فدایت می کنم

باز داری بوسه باران می کنی
صبر کن دارم دعایت می کنم

خواهم از آن خالق هفت آسمان
خواب باشی تا صدایت می کنم

پر زدم در کوی عشقت بی هوا
شب که تنهايم هوایت می کنم

خسته ام از این همه هجران ولی
تا تو هستی دل به پایت می کنم

قصه ی عشق مرا نشنیده ای؟
گوش کن دارم روایت می کنم

ای مه و خورشید ای دنیای من
آفرين دارم ثنایت می کنم

من که قابل نیستم باشم فدا
این غزل ها را فدایت می کنم
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
نی بزن خواهش،ولی امشب کمی غمگین نواز.
خوش نباشد حال من امشب کمی با من بساز.

نی بزن شاید کمی از درد من را کم کنی.
آسمان هم دل غمین است غرق بارانم کنی.

میکشد شعله زبانه از درونم بی صدا.
سوختم خاکسترم، خاکستر من پر بلاست

هیچ همراهی به جز یادت نباشد همسفر
لطف کن امشب بیا این خاطراتت را ببر

میدهد آهنگ غم آزار این گوش مرا
رفتنت گشته سوالی و چرا پشت چرا

گاه آواره شویم،نه راه پس نه راه پیش
ما جفا خود میکنیم ای نازنین در حق خویش

نیستم اهل گله سنگ صبور غصه ام
مانده ام از بهر تو دیگر چرا دل داده ام

 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
کی به درگاه خدا از تو شکایت کردم؟
من به لشکرکشی چشم تو عادت کردم

توکه هربار شکستی دل غمگینم را
من صمیمانه تر از قبل دعایت کردم

گرچه بیماری من از غم دلتنگی توست
منِ بیمار خودم از تو عیادت کردم

شاعر چشم تو هستم و خودت میدانی
خط به خط خدمتتان عرض ارادت کردم

فاصله بین من و تو فقط این ابیات است
من همین فاصله را باز رعایت کردم
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
از سکوتم می نويسم تا بدانی خسته ام،،،
بی هوايت کنج پستوهای غم يخ بسته ام،،،

بی تو بی تابی دراين برزخ به جانم خميه زد،،،
من هنوز اين بغض راازرفتنت نشکسته ام،،،

با خيالت روزها را بی صدا سر می کنم،،،
بی تو دارم بی کسی راتازه باورمیکنم،،،

از کلامم هرکسی شيدايی ام را خوانده است،،،
ياد چشمانت مراازهرنگاهی رانده است،،،

کاش بودی تا بهارم غرق بی رنگی نبود،،،
کاش در تقدير ما دوری ودلتنگی نبود،،،
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
دل من تنگ تو شد، کاش که پیدا بشوی...
که بیایی و در این تنگیِ دل جا بشوی..

تو فقط آمده بودی که دل از من ببری؟
بروی، دور شوی، قصه و رویا بشوی؟

انقلابی شده در سینه ی من، فتنه ی توست
سبزیِ چشم تو باعث شده رسوا بشوی

من پس انداز دلم را به تو دادم که تو هم
بیمه ی عمر دلم روز مبادا بشوی

غرق عشق تو شدم، بلکه تو شاید روزی
دل به دریا بزنی، عازم دریا بشوی

حیف ما نیست که یک زوج موفق نشویم؟
حیف از این نیست که تو این همه تنها بشوی؟

نم باران، لب دریا، غم تو، تنگ غروب
دل من تنگ تو شد، کاش که پیدا بشوی
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
می روم تا خاطراتت را زمین گیرش کنم
می روم تا عشق را یک ذره تحقیرش کنم

عشقمان مانند ِیک آیینه،لک برداشته..
می روم آیینه را از لکه تطهیرش کنم

عشق و نفرت مثل ِگرگی قلبمان را می درد
می روم این گرگ را در سینه زنجیرش کنم

مادرم از"غصه خوردنهای ِ"من دق می کند
می روم تا مادرت را اندکی پیرش کنم!

بعد ِمن این کوچه را بالا و پایین می کنی..
می روم چشم ِتو را با کوچه درگیرش کنم

کینه نه..آتش گرفتم..آتشی از جنس تو.!
می روم"شب گریه ها"را بی تو تبخیرش کنم

قلبم از عشقت نمی دانم چرا سیراب نیست!
می روم بیچاره را جای دگر سیرش کنم
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
بس کن ای عشق مگر "تا" شدنم کافی نیست
در دل ِ"هیچ کسی" جا شدنم کافی نیست

رازها داری و در پرده گرفتار شدم..
گره ِکور و معما شدنم کافی نیست

مدتی بود که دستان تو در دستم بود..
دربدر کردی و رسوا شدنم کافی نیست

یوسف از چاه در آمد به عزیزی برسد..
شهره ی شهر و زلیخا شدنم کافی نیست

دل ِسودا زده را پیش که باید ببرم..
این چنین بی کس و تنها شدنم کافی نیست

مثل ِباران شده بودم که تو دریا باشی..
عاقبت طعمه ی دریا شدنم کافی نیست
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
لحظه ای تصویر چشمت روی آب افتاده بود
آب از آن چشمان تو در پیچ و تاب افتاده بود

می درخشید آن نگاهت..گوییا در قعر آب
تکه ای فیروزه یا الماس ناب افتاده بود

از کران تا بیکران آثار چشمان تو بود
بر زمین از آسمان گویی شهاب افتاده بود

طیف نوری گستراندی تا میان آسمان
ماه از این گستردگی در اضطراب افتاده بود

سیل انبوهی ستاره یک به یک از آسمان
سمت چشمانت خروشان در شتاب افتاده بود

تا رسیدم در کنارت تا تماشایت کنم
ناگهان دیدم که در چشمم حجاب افتاده بود

بعد از آن شب چشم تو از دیده ام پنهان شده
شاید آن شب در نگاهم یک سراب افتاده بود

دیده ام آن شب تو را یا خواب و رویا بوده ای؟
هر چه بودی،قلب من در التهاب افتاده بود
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
دلِ دیوانه ام اي دوست! اگر یارِ تو می شد،
به خدا، تا دو جهان هست، وفادارِ تو می شد

دیگران بستۀ زنجیرِ تو هستند، چه سازم؟
ورنه دانی دلِ دیوانه گرفتار تو می شد

خوب شد! خوب شد اي شمع، که پروانه نداري
که غمِ سوختنش مایۀ آزارِ تو می شد

تا به آغوشِ من از تابشِ خورشید گریزي
کاش یک روز، تنم سایۀ دیوارِ تو می شد


 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
سوی من شادی نیاید،تا نیایم سوی تو
روی شادی آن زمان بینم که بینم روی تو

من دلی دارم که در وی روی شادی هیچ نیست
غیر از آن ساعت که آرد باد صبحم بوی تو

هر کسی از غم پناه خود به جایی می‌برد
من چو غم بینم روم شادی‌کنان در کوی تو

چشم ترکت را غلامان گر چه بسیارند، لیک
زین غلامان مقبل آن خالست و مخلص موی تو

من به غم خوردن نهادم گردن بیچارگی
زانکه کس شادی نبیند در جهان از خوی تو
 

بالا