تاپیک شعر سایت مادران

  • شروع کننده موضوع دخترلاکچری
  • تاریخ شروع
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
مثل بیمار که از دوست شفا می‌خواهد
دل دیوانه‌ی من باز تو را می‌خواهد

عاشقانه به تمنای تو تا اوج دعا
رفته جانم که بگوید که چه را می‌خواهد

مرده‌ام بی‌نفسِ پاک تو ای معنی عشق
مرده از هُرم نفسهات بقا می‌خواهد

رمز زیبای بقا، محو شدن در رخ توست
دلم از کل بقا رمز فنا می‌خواهد

شعر در فاصله‌ی ذهن و دهن می‌گردد
تا بیاید به نظر، از تو ندا می‌خواهد

گوش، مدهوش غزلهای فریبای شماست
مس بی ارج و بها، از تو طلا می‌خواهد

مطلع عشق تویی، سنگ بنای غزلم!
ریه‌های غزلم از تو هوا می‌خواهد

با می عشق به دل رنگ و لعابی بده تا
شود آباد دلم از تو جلا می‌خواهد

با تو تا عرش دل‌انگیز خدا راهی نیست
مرغک عاشق دل از تو فضا می‌خواهد..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
در فراقـت مُردم اما،عشقت ازجانم نرفت
خسته از ایام بی تو،صبر وایمانم نرفت

شیره ی جانم شده این عشق جانسوزت ببین
سوختم ازغم،ولی نامت ز دیوانم نرفت

منتظرباخون دل،چون لاله پرپر میشوم
درخیالت تاسحر،خوابی به چشمانم نرفت

درهوایت نیمه شب برکوی وبرزن میزنم
عاقلی دیوانه ام،میلی به درمانم نرفت

می روم نام تو را،برکوه و آهن میکنم
رو به قبله گرشدم یادتوجانانم نرفت..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
نور چشمان تو چشمم را منور می‌کند
شور عشقت واژه‌هایم را مُسَخَر می‌کند

گرچه مثل برگ زردی بر زمین افتاده‌ام
زیر پایت حال من را خوب و بهتر می‌کند

جان من ای نازنین ارزانی چشمان توست
بوسه‌ات حال مرا یک حال دیگر می‌کند

نبض احساسم به امید وصالت می‌زند
قلب من در هر طپش با یاد تو سر می‌کند

هر شب اینجا پیش من باشی‌ شبم یلدایی است
ناامیدی را نگاهت کشته پرپر می‌کند

رد پایت در میان بیت‌های هر غزل
شعرهای مهربان را ناب و محشر می‌کند..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
رُک بگویم... از همه رنجیده ام !!!
از غریب و آشنا ترسیده ام !!!

با مَرام و مَعرفت بیگانه اند !!!
من به هَر سازی که شُد رقصیده ام !!!

در زمستانِ سکوتم بارها ،،،
با نگاهِ سردِتان لرزیده ام !!!

رد پای مهربانی نیست...نیست...!!!
من تمام کوچه ها را دیده ام !!!

سالها از بس که خوش بین بوده ام !!!
هر کلاغی را کبوتر دیده ام !!!

وزنِ احساس شما را بارها ،،،
با ترازوی خودم سنجیده ام !!!

بی خیالِ سردیِ آغوشها ...!!!
من به آغوش خودم چسبیده ام !!!

من شما را بارها و بارها ...
لا به لای هر دُعا بخشیده ام..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
چشم‌های تو چه زیباست خدا رحم کند
ماه هم محو تماشاست خدا رحم کند

روی دیوار بلند دل بی‌ایمانم
سایه‌ی وسوسه پیداست خدا رحم کند

جای مهتاب به آن چشم نگاهی بکنید
ماه مجنون شده لیلاست خدا رحم کند

شانه‌ام خم شده از بار گناه و تردید
دوزخ عشق همین جاست خدا رحم کند

ننگ بر نام اگر از تو مرا دور کند
عصر من عصر زلیخاست خدا رحم کند

جای منع من دیوانه کمی فکر کنید
موج دیوانه‌ی دریاست خدا رحم کند..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
بازنده ی عشق تو منم شهره ی شهرم
معروفترین عاشق بی عرضه ی شهرم

شاعر شده ام دست خودم نیست عزیزم
باید غم عشقت به روی صفحه بریزم

جانم تو عزیز همه اشعار من هستی
با اسم تو در شعر کند قافیه مستی

سخت است در آغوش کسی هستی و اما
من مانده ام و یک دل آشفته و شیدا

من دست خودم نیست که دیوانه ترینم
ای عشق ببین عاشقمو ساده ترینم

یک روز بدون تو چه اشکی که نریزم
اشک غم و اندوه و تب عشق بریزم

هر روز کشد شعله به جانم غم عشقت
من سوخته ام سوخته ی ماتم عشقت

تو مال کسی هستی و از زندگی سیرم
ای کاش بمیرم که بمیرم که بمیرم..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
مرحمی گر بردلم باشی طبیبت میشوم
چون بخواهی یانخواهی دلفریبت میشوم

درگلستان وجودت می نشینم روزوشب
همچو پروانه اسیرعطرسیبت میشوم

مهر تو افتاده بر دل عاشق رویت شدم
عاشقی دلخسته و بی شک حبیبت میشوم

من شبیه اسب وحشی تاختم برقلب تو
گرچه سرکش بوده ام رام و نجیبت میشوم

گرچه استادی و درسی ازمحبت داده ای
در کلاس عاشقی گاهی رقیبت میشوم...
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
‌ از خویش بریدم تو کمی هم نفسم باش
یکبار در عمرت قدمی هم نفسم باش

ای آینه صدرنگ نشو با دل ِ تنگم
درظلمت شب قدر غمی هم نفسم باش

یا دوست من باش و یا دشمنِ جانی
لبخند بزن با ستمی هم نفسم باش

اینبار اگر رد شدم از گوشه ی چشمت
چون آه نفس گیر دمی هم نفسم باش

آهو صفت و گرگ خماری است نگاهت
چون سرمه ی چشمت قلمی هم نفسم باش

من سایه ی تنهایی خویش است پناهم
تا حوصله ی دیر دمی هم نفسم باش

افسوس که عمر من دیوانه هدر رفت
این آخر عمری قدمی هم نفسم باش..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
دیوانـه شدم تا کـه نظر سوی تو کردم
من هستی خود نذر دو ابروی تو کردم

عاشق شدم و سخت گرفتار تـو گشتم
افسون شدم خنده به جادوی تو کردم

زلفت چو بدیدم که به باد است پریشان
من شانه شدم شانه به گیسوی تو کردم

تـا بـوسـه نشاندم بـه کنـار لب لعلت
مست ازتو شدم خانه به پهلوی تو کردم

جزقدرت عشقت دگرم نیست خدایی
کافر شده ام تکیه به نیروی تــو کردم

یک لحظه گذارم بـه سر کوی تو افتاد
آواره دلـم را بـه سـر کـوی تـو کـردم

من عطـر تنت را به دو عالـم نفـروشم
عادت به خدا بر تن شب بوی تو کردم.
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
‌ من نمیدانم چرا این دل شده رسوای تو
آ شنای هر شب من ،من شدم شیدای تو

روی تو نادیده ، امشب گشته ام بیمار دل
در خیال خود کشیدم صورت زیبای تو

من خراب عشق تو، توساقی شبهای من
باز هم دارم به دل من از غمت سودای تو


هر شبم در خواب دنبال تو هستم تا سحر
کاش میشد تا ببینم يک شبی سیمای تو

از غم هجران تو ای رفته از دنيا ی من
از همه دنیا گذشتم تا شوم دنیای تو


من نمی نالم زبخت خویش، یاجورت کنون
دل خوشم شاید که روزی سر نهم بر پای تو


با اميدی که شبی گيری در آغوشت مرا
روی امواج دلم سازم شبی دریای تو..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
من که دائم پای خود دل را به دریا می زنم
پیش تو پایش بیفتد قید خود را می زنم

در وجودم کعبه ای دارم که زایشگاه توست
از شکاف کعبه گاهی پرده بالا می زنم

این غبار ِ روی لبهام از فراق بوسه نیست
در خیالم بوسه بر پای تو مولا می زنم

از در ِ مسجد به جرم کفر هم بیرون شوم
در رکوعت می رسم خود را گدا جا می زنم

اینکه روزی با تو می سنجند اعمال مرا
سخت می ترساندم، لبخند اما می زنم

من زنی را می شناسم در قیامت... بگذریم
حرف هایی هست که روز مبادا می زنم..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
دلم تنگِ دِلَت گشته گرفتارَم نکن
عاشقم ، دیوانه اَم اینگونه آزارَم نکن

من عاشقِ زارَت شُدم آری ولی
با عِشوه هایِ خود تو بیمارَم نکن

نازَنینَم ،جان و دل را میسپارَم دستِ تو
من اسیرَت میشَوَم اما تو بَر دارَم نکن

یک نفس ناگه سَری هم بَر دِلِ زارَم بزن
یا بمان اینجا کنارم یا که شَرمسارَم نکن

لاأقل یک دَم بگو ،گویی خیالاتی شُدَم
گرچه دوری از بَرَم اما تو انکارَم نکن

هوای تو دلم را خوابِ خوابَش کرده باز
زِ خود بیخود شدم دیگر تو بیدارَم نکن..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
همه شب دست به دامان خدا تا سحرم
كه خدا از تو خبر دارد و من بی‌خبرم

رفتی و هیچ نگفتی كه چه در سر داری
رفتی و هیچ ندیدی كه چه آمد به سرم

گرمی طبعم از آن است كه دل‌سوخته‌ام
سرخی رویم از این است كه خونین‌جگرم

كار عشق است نماز من اگر كامل نیست
آخر آنگاه كه در ياد توام، در سفرم

ای که در آینه هر روز به خود می‌نگری
من از آیینه به دیدار تو شایسته‌ترم

عهد بستم كه تحمل كنم اين دوری را
عهد بستم... ولی از عهد خودم می‌گذرم

مثل ابری شده‌ام در به در و شهر به شهر
وای از آن دم كه به شیراز بیفتد گذرم..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
غرق یک خاطره باشی و به آخر برسی
به غم انگیزترین صفحه ی دفتر برسی

به سرت هی بزند تا بروی رو به عقب
که به یک حادثه یا یک غم بهتر برسی

از غزل کام بگیری و بسوزی هر شب
سر این رابطه اینبار به باور برسی

عشق یعنی که بخواهی و بمیری، ای وای!
آنقَدَر دیر ، دم رفتن او سر برسی

باخدا عهد ببندی و بگوید باشد
دست آخر که به یک شانه ی دیگر برسی

آرزوهای محال دل بی تو یعنی
لحظه ای چشم ببندم ، تو هم از در برسی..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest

رفتنم را خواستی' خوش باش حالا' میروم
درد دل ها داشتم در سینه 'اما میروم

بغض اشعارم شدی' راه نفس را بسته ای
قطره قطره آب گشتم سوی دریا میروم

حکم' صادر کرده ای محکوم 'کردی نابحق
بی مروت' اینچنین محکوم وتنها میروم

صحبت از عشق توکردم 'طبل رسوایی زدم
گر ندارم در دلت جایی 'از اینجا می روم

میروم' اما بدان' دلخور ز رفتن نیستم
بس که رنجاندی مرا' با قامتی تا می روم

آینه بودی چرا' با ما مکدر گشته ای
بین چشمانت نکردم' عشق 'پیدا میروم

کل دنیایم شدی اما'نفهمیدی خودت
آه سردی میکشم امروز و فردا میروم..

 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
گــوش کن سـاز دلم را که شنـیدن دارد
همــه شب دل نی عشق تو دمیدن دارد

این دلــم در هـــوس شـاخ بـهـــاری اما
در سـرش باد خــزان فکــر دمیدن دارد

شعــر من عطــر تو و بوی غــم دل دارد
اشکـهایم همــه شب قصـد چکیدن دارد

من در این باغ خــزان ره نگــرانم تنـهــا
این نگــارم چه زمـان عـزم رسیدن دارد

خاطـــرم از پس آن خاطـــر آشفــته یار
شـده آشفــته و حالـش همـه دیدن دارد

شمــع هجـران تو نیفروز که جانا دل من
دور این شـــمـع کجـــا تاب دویــدن دارد

گشـته ام خسـته از این درد که درمانم نیست
کی از این عشق دلم دست کشیدن دارد

واژه واژه شـده شعـری که برایت گفتم
شعـر من بی تو چــرا میل رمـیدن دارد

یار من یک نظــری بر دل بیچـــاره نکرد
با همــه زخــم و غمش میل تپیدن دارد
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
هرگز تو را نمی بخشم ...
نه براى اشکهایی که روياهايم را خيس كرد ...
نه براى رفتنت ،
نه براى رها كردنم ،
كه مرا در تنهايى ويران كرد ...
هيچگاه تو را نمى بخشم ...
نه براى دلم ،
كه شب ها تا صبح از دلتنگى ات جان ميداد ...
نه براى اينكه دنياى رنگى ام را سياه كردى ...
نه براى غرور مردانه ام ،
كه براحتى زير پايت ،
خوردش كردى ...
هرگز تو را نمى بخشم ...
زيرا
"ماه" را ،
تمام دلخوشى ام ،
دليل آرامش ام ،
و تنها دليل زنده ماندنم را
با خودت از دنيايم بردى ...
دوستت دارم اما ،
هرگز تو را نمى بخشم ...
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
لذت عشق من آنست که یارم باشی
قد یک ثانیه هم شد به کنارم باشی

آرزویـم همه اینست که ماهم باشی
چلچراغی وسط این شب تارم باشی

لب زیبای تو را من به چه تشبیه کنم
کـه دلـم برده و باید تـو قرارم باشی

هر زمانی کـه تو نیت بکنی می رویم
این قشنگ است سرآغاز بهارم باشی
.
جان من هستۍو بایدکه بمانی جانم
تـو حبیب دلی و عشق و نگارم باشی

آشنای توام از چشم شما می خواهم
کـه فریبنده ترین چشم خمارم باشی

نازنینـم تـو بمان تا ز غمت دق نکنم
و تـو پایان خـوش و آخر کارم باشی
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
گفتا که ای محبوب من چون جان شیرین دارمت
گفتم اگر ثابت کنی ایمان ودین می آرمت

گفتا که ای لیلای من مجنون وحیرانت منم
گفتم اگر صادق شوی در سینه چون جانت منم

گفتا که از هجر رخ ات محزون وبیمارت شدم
گفتم حقیقت را بگو من هم گرفتارت شدم

گفتا بیا بامن بمان تاجام جان آرم تورا
گفتم اگر سوگند خوری در باورم آرم تورا

گفتا که فرهادت منم باخسروان داری چکار
گفتم زشیرین دلبران جزاین چه داری انتظار

گفتا که بی تو نازنین از زندگی سیرم کنون
گفتم منم ای نازنین تسلیم تقدیرم کنون

گفتا که پروانت منم شمع تو میسوزد مرا
گفتم که خود دارم نخی کان خویش میسوزد مرا

گفتا که موجی عاشقم« باقی »بمان در ساحل ام
گفتم برو ای بی خبر از رنج وغمهای دلم..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
دلتنگ کسی هستـم، دلتنگ نگاهم نیست
من منتظـرم امـا، او چشم به راهـم نیست

در سینه ی من غوغاست او بی خبر از حالم
در موج غم و اندوه ، افسوس پناهم نیست

در خود گره ای کورم ، می سوزم و می سازم
بر سوز دلم غیـر از ، اشکی که گواهم نیست

شرح من و احوالم ، هر لحظه پر از درد است
همچون شب تارم که بی نورم و ماهم نیست

او یوسف عشق است و ، من هم که زلیخایم
عشق است و رسوایی، باکی ز گناهم نیست

از درد پـرم امـشب ، کـو سنگِ صبـورِ من؟
امشب چه کنم مرهم، برغصه و آهم نیست


‎‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌
 

بالا