تاپیک شعر سایت مادران

  • شروع کننده موضوع دخترلاکچری
  • تاریخ شروع
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
ای کاش، دلـم تشنه ی این باده نمی شد
با پای خــودش راهـی ایــن جاده نمی شد

چــون زلزله ی بـم دلـم از بیـخ می افتاد
این شعــر اگــر لحظـه ای آمـاده نمی شد

آگــاه نمی شــد ز ســـرافرازی مــن کس
این سـرو اگر پیش مــن افــتاده نمی شد

تا درک کنـم پیچ و خم عشـق تو را، کاش
راه حـــل این مسئلـه ها سـاده نمی شد

خوشبخت ترین مردجهان می شدم امروز
این کــار اگـر دست دلــم داده نمی شد
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
پای بر چشمم گذار، ای بهترین مهمان عشق!!!
تا به یٌمن مقدمت، بر گسترانم خوان عشق،،،

این تن یخ کرده ی دلمرده را ، جانی ببخش،،،
با حضور گرمت ، ای خورشید تابستان عشق،،،

گرچه قابل نیست، اما در میان سینه ام،،،
خانه ای سازم برایت،از گل و سیمان عشق،،،

زیر پامان : یک گلیم پاره از جنس غرور،،،
پیش رومان : سفره ای از آب عشق و نان عشق،،،

مصرعی از قلب تو، با مصرعی از قلب من،،،
شاه بیتی می شود – بی مثل – در دیوان عشق،،،

کاش ! این رود خیالاتم ، به دریا می رسید،،،
تا بیاشوباند این خواب مرا طوفان عشق،،،
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
بادلم ناسازگاری می کنی ای خوب من..
اشک چشمم راتو جاری می کنی ای خوب من..

من که چشمم جز سرآب دلخوشی چیزی ندید..
بادل خونم چه کاری می کنی ای خوب من..

باخیال توهزاران غم به سویم حمله کرد..
توزغمها پاسداری می کنی ای خوب من..

لال گشتم..بغض راه حنجرم رابسته است..
لایقم برچوب داری می کنی ای خوب من..

می زنی آتش بجانم باسکوتی مرگبار..
روز راچون شام تاری می کنی ای خوب من..

یارمن درداست..بایادو خیالت روزوشب..
برعذابم بردباری می کنی ای خوب من..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
هزاران بار خوردم چوب عشق و باز بیمارم
نمیدانم که من دیوانه هستم یا که بیکارم

که عاشق می شوم هر بار و می ریسند جانم را
ومن یک بار دیگر در پی این نا به هنجارم

همین که می کشم بیرون خودم را گیر می افتم
دوباره زلزله می آید و من زیر آوارم

تو ای آشفته گیسویی که افتادی زچشمانم
برو از فکر من بیرون پریشان است افکارم

غزل دیگر نمی گویم که یاد عشق می افتم
دگر از هر چه دل هر آنچه دلدار است بیزارم
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
شعر گفتم عاشقش سازم ولی آن سنگدل
قدر یک صد آفرین حتی عنایت هم نکرد

صد هزاران بار گفتم، بوسه زن یارا لبم
آن چنان بیزار بود حتی جسارت هم نکرد

خواستم زین شور بختی بر بیابان سر نهم
پای زین تصمیم دل حتی اطاعت هم نکرد

بس هنرها داشتم که شهره عالم شود
دوست قدر ارزنی از من حمایت هم نکرد

گفتم از عشق به او که همه دنیایم بود
لحظه ای بر ماندنم حتی سماجت هم نکرد

من مراعات دلش را کردم اما یار من
حرمت این عشق را حتی رعایت هم نکرد
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
زندگی ، خالی و بیهوده و ... پر تکرار است
دلخوشی اندک و ... دلتنگ شدن بسیار است

یک نفر خفته ، ... در آغوش نگارش ، اما
یک نفر از غم معشوقه ی خود ، ... بیدار است

این طرف یک بدن خسته و یک حال خراب
آنطرف تر دو سه تا دفتر و یک خودکار است

از کجا آمده ام ، ... آمدنم بهر چه بود؟
در سرم ... درهٌ ای آکنده از این افکار است

می نویسم ، که غم از شانه ی خود بردارم
می نویسم که خدا غافل از این اسرار است

دم به دم مشت به دروازه ی غم می کوبم
چون همین مشت ،... نمایانگر یک خروار است

قصه ی تلخ من این است ، که از بخت بدم
پشت هر در بـــزنم ، ... آه ! فقط دیوار است
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
هرچه مى خواهى بگو,دنيا همانت مى دهد
حيف گاهى آرزوها را امانت مى دهد

تا که خوابت مى رسد بر بوسه هنگام وصال
زنگ ساعت صبح فردا را نشانت مى دهد

عاشق هرکس شوى قبل از تو عاشق بوده است
گاه بهتر از تورا بر عاشقانت مى دهد

قد دنيا واژه دارى تا بگويى ,حيف حيف
بعد مرگ واژه ها دنيا زبانت مى دهد

سير بايد شد از اين دنيا که گاهى بى خرد
لقمه هارا او فراتر از دهانت مى دهد

سخت ميگيرد گلويت را محبتهاى زشت
آب مى خواهى ولى بى رحم نانت مى دهد

جان به لب مى آيد اما جان نميبخشد تورو
روح از تن مى رود آنگاه جانت مى دهد.
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
ای صبح دمت گرم چقدر ناز و قشنگی
الحق که صفابخش دل خستهء تنگی

با لطف الهی بنما روز خود آغاز
بنگر همهء عمر چقدر شوخی و شنگی

بر دوش منه بار غم و رنج فراوان
گر مرد خردمندی و چالاک و زرنگی

خوش خلق و نکو باش تو با خلق خداوند
تا ننگرم آن روز به دعوایی و جنگی

یارب تو در این صبح دل افروز مدد کن
تا نرم بسازم به تبسم دل سنگی

هر روز که خواهی کنی آغاز خداداد
از جان بگو ای صبح دل افروز قشنگی
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
تا کنون دیوانه وار عکس کسی بوسیده ای؟

نیمه شب در آینه با خنده اش خندیده ای ؟

چشم بر در ،خنده بر لب،اشک هم در دیدگان

سالها با یاد او، با ساز او رقصیده ای؟

راستی پیش آمده با ترس از دست دادنش
همچو طفلی از نبود مادرش ترسیده ای؟

اولین دیدار مانده خاطرت یک روز خوب
باز هر هفته به یادش در سماع چرخیده ای؟

با خیال اولین دیدار او عصری قشنگ

صبح ها با فکر آن عصرقشنگ بالیده ای؟

من نمی دانم چنان لیلای مجنون کش شدی

حال او را از هوا از آینه ،باد صبا پرسیده ای؟
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
حلالم کن اگر روزی گرفتار دلت بودم ......
نفهمیدم که خوش بودی و تنها مشکلت بودم

تو قاب عکس این دنیا فقط چشم تو را دیدم
حلالم کن اگه هر شب تو افکار تو چرخیدم

خودت هر روز میگفتی که از تنهائی بیزاری
بگو این لحن دلگیرو هنوز در خاطرت داری

گلوم سر شاره از بغضه،یه بغض تلخ و پژمرده
یه موسیقی پر درده از یه آهنگساز سر خورده
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
روی این دفتر نم خورده کاهی بنویس
درد دل یا که گله ،هر چه که خواهی بنویس

آمدم تا که به حرف دل تو گوش کنم
حیف شد!باز تو بی پشت و پناهی ،بنویس

ساکتی،بغض نکن ! سخت دلم می گیرد
تو هم آواره ی این شهر سیاهی بنویس

قدر یک ثانیه در چشم تو جا می مانم
وقت تنگ است تو بی پشت و پناهی بنویس

من خبر از دل دریای نگاهت دارم
آب یک جرعه برای دل ماهی بنویس

و رسیدی تو به خطی که شروع باید کرد
باز با یاد خدا هر چه که خواهی بنویس
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
گفته بودم این چنین بیرون نیا
با لباس چین و چین بیرون نیا

ترس دارم از رقیبم ، لعنتی
می نشیند در کمین ، بیرون نیا

چادر مشکی سرت کن جان من
موپریشان بعد ازاین بیرون نیا

یکه و تنها در این شهر شلوغ
گرگ دارد این زمین بیرون نیا

یک زمان دیدی که غوغا می شود
با تو هستم نازنین بیرون نیا

دیده ای من را پریشان خاطرم
حال و روزم را ببین بیرون نیا

عاشقان را میشناسی بی گمان
من حسودم این چنین بیرون نیا
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
گذر از کوچه بن بست دلت کردم و دلدار شدم
من در آن بیخبری ماندم و تبدار شدم

تب عشق تو بسوزاند حریم دل پرغصه من
چه غریبانه در آن وادی غم نقطه پرگار شدم

رفتم از کوی تو و خنج به رخسار زدم
جامه از بحر جنون کندم و بی عار شدم

نقش رخسار تو را بردم و در دشت فغان
همچو فرهاد به دل ، تیشه بدهکار شدم

آشنایان همه بر زخم دلم خار شدند
گر چه جان داده ، طبیب دل بیمار شدم

من که در بستر بیماری تو جان فکنم
فارغ از خواب ازل گشته و بیدار شدم

دل فرو بستم و بر گیس غمت چنگ زدم
ناوک چشم تو را سرمه خونبار شدم

دردم از هجر خودم بود و غم از دوری یار
لب فرو بسته و استاد در انکار شدم
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
شکسته قایق من را امید ساحل نیست
دگر امید به این بخت مانده در گل نیست

بیا بهانه ی شبهای پُرستاره ی من
ببین که بی تو دگر قرص ماه کامل نیست

در این زمانه ی سردرگمی و بی خبری
تفاوتی بخدا بین حق و باطل نیست...!

کسی میان خیابان برج و باروها
معطر از نفس کوچه های کاگل نیست

تمام خلق دم از عقل می زنند اما
هرآنکه دل به نگاهت نبسته عاقل نیست

شکسته ای دل ما را ولی تو حق داری
دلی که با تب و تابت نمی تپد دل نیست...!

که از فراق تو جانم به لب رسیده ولی...
فدای آمدنت... جان ما که قابل نیست
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
ماجرای بین ما پنهان بماند بهتر است
راز ما نزد خدا پنهان بماند بهتر است

با طنین بوسه ها غوغا نکن زیبای من !
عشقبازی بی صدا، پنهان بماند بهتر است

چشم شور حاسدان در انتظار فرصتی...
خنده‌های ما دوتا پنهان بماند بهتر است

تا تبر با دست کینه زل زده بر ریشه‌ها
غنچه‌ی اندیشه‌ها پنهان بماند بهتر است

حق بده گاهی اگر با تو غریبی میکنم
این غریبه آشنا پنهان بماند بهتر است

موشهای لعنتی در پشت دیوار و به گوش
نام تو وقت دعا پنهان بماند بهتر است

عشق بی حد مرا از شوق چشمانم بخوان
من‌که میخواهم تو را؛پنهان بماند بهتر است
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
آرزویم فقط این است زمان برگردد
تیرهایی که رهاشد به کمان برگردد

سالها منتظر سوت قطارم که کسی
باسلام و گل سرخ و چمدان برگردد

من نوشتم که تورا دوست ندارم ای کاش
نامه ام گم بشود، نامه رسان برگردد

روی تنهایی دنیا اگر افتاده به من
باید امروز ورقهای جهان برگردد

پیرمردی به غزلهای من ایمان آورد
به سفررفت و قسم خورد جوان برگردد
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
خدا کند که مرا ناگهان رها نکنی
بمان که قلب مرا از خودم جدا نکنی

من از نگاه حسودان شهر می ترسم
به اسم کوچکم اینجا مرا صدا نکنی

و من تو را به دلم قول داده ام لطفا
بمان که حرف مرا پیش دل دو تا نکنی

از این زمین فقط اینجا برای من امن است
به نام عشق در این شهر کودتا نکنی

گمان کنم که قراراست ما به هم برسیم
اگر معامله ای تازه با خدا نکنی
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
نه اینکـه فکرکنی من ارادتم کم بود
به این نتیجـه رسیـدم لیـاقتم کم بود

برای عشق شما شرط عقل لازم نیست
اگر چه عاشقـم اما حمـاقتم کم بود

رقیب را دو سـه باری کنـار تو دیدم
ولی دریغ ،که حس حسـادتم کم بود

هزارمرتبـه گفتی کمی تحمـل کن
بله قبول که من صبر و طاقتم کم بود...

بله قبــــول خطـا وقصور از من بود
ولی قبــول ندارم محبتم کــــم بود
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
هیچ یادم میکنی آرام جان خسته ام ؟
هیچ یادم میکنی معشوقه ی ممنوعه ام؟

هیچ یادم میکنی شبها که من سرگشته ام ؟
در قرار عاشقی چون موجها گمگشته ام ؟

هیچ یادم میکنی آن سان که من یاد توام ؟
از فراق عشق تو چون لاله ای پژمرده ام ؟

هیچ یادم میکنی شیرین ترین شهدانه ام ؟
ای که شیرینی لبت، شیرین ترین ترانه ام

هیچ یادم میکنی ای باده ی جانانه ام؟
ای که عشق تو زده آتش بر این غمخانه ام

هیچ یادم میکنی در هجر تو جان داده ام؟
از غم نا دیدنت چون مرده جانان مرده ام ؟
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
بی تو در تقویم ها ، روزی به نام عیٖد نیست
ماه‌ِمن دوراز تو شوقی در سرِخورشید نیست

غصه هست و بیقراری، یأس هست و بیکسی
در نگاه شب ولیکن، ردّی از امید نیست

تا تهِ خط جنون، تا انتهای عاشقی
رفتم امّا آن که می‌ باید مرا میدید نیست

آی شاعرها که از زیبایی اش دم می زدید
عشق هرگز مثل آن چیزی که میگفتید نیست

اینکه میگویم "خدا را شکر خوبم، عالی ام "
پاسخی صادق به آنچه آینه پرسید نیست

عاقبت می میرم از این درد که دور از منی
وعده ای دادم که در آن، ذرّه ای تردید نیست
 

بالا