تاپیک شعر سایت مادران

  • شروع کننده موضوع دخترلاکچری
  • تاریخ شروع
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
ميشود تنها شويم يک بوسه از چشمت کنم؟
حلقه ي پيوندمان را دزدکي دستت کنم؟

ميشود هر ثانيه نام مرا نجوا کني؟
من بگويم "جان" ولي با بقيه بدتا کني؟

ميشود آغوش تو منزلگه جانم شود!؟
چشم تو جانم بگيرد عشق مهمانم شود؟

ميشود مردم بدانند من چقد ديوانه ام؟
جز تو ديگر هيچ بينم با همه بيگانه ام.؟!

آنقدر ديوانه ام تا هر که ميبيند مرا
آه تلخي ميکشد با خنده ميپرسد چرا؟
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
با تمام دلبری در انتظار خویش باش
روزگار این است جانم ،بی قرار خویش باش

گفتمت روزی به فصل غم شدم رسواترین
از من و از گفته ام بگذر ،بهار خویش باش

شرط ها بستم که می آیی به چشمانم ولی
با خودم گفتم ولش کن، دل به کار خویش باش

خوشتر از هر شب به خوابم آمدی اما بدان
گر نخوابیدی تو هم ، شب زنده دار خویش باش

عاقبت هم میشوم تنها ترین تنهای شب
ای دل من بعد از این ،فکر مزار خویش باش
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
ما در دو جهان ، غیر خدا یار نداریم
جز یاد خدا ، هیچ دگر ، کار نداریم

درویش فقیریم و در این گوشه دنیا
با نیک و بد خلق جهان ، کار نداریم

گر یار وفادار ، نداریم عجب نیست
ما یار ، بجز حضرت جبار ، نداریم

با جامه صد پاره و با خرقه پشمین
بر خاک نشینیم و از آن عار نداریم

ما شاخ درختیم و پر از میوه ی توحید
هر رهگذری ، سنگ زند باک نداریم

ما صاف دلانیم و ز كَس کینه نداریم
گر شهر پر از فتنه و ما با همه یاریم
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
روز اول كـه به من بوســه زدي جـــاي سلام
كاش ميگفتم جوابش واجــب است والامقام

قيـــمت لعل لـــبت كـــم نشـــود آرام جان
خمس آن شهــد لبت بوســـه بُوَد از هركدام

مستحق هستـم زكاتم را به آغــوشي بده
تا كه من دور تو گــردم جــاي هر بيت الحرام

شب به شـب با ياد تو سـر ميكنم كنج اتاق
هــم در آغوش خيال تو رسـد صبحم به شام

آخـر از چشمك اين ستاره هــــا خسته شدم
به تماشـاي تو سوگنـــد كه تويي ماه تمام

هــم دل و دينم فنا شـــد هم سر و جانم فدا
من به عشقت زنده ام اي عشق،جانِ كلام
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
تو میرانی مرا از خود، و من "ایوب" میمانم
و این "صبرِ زیادی"، کار خوبی نیست میدانم

ومن هربار میخواهم که از عشق تو برگردم ،
شبیه یک "اسیرِ" نیمه جانی کنجِ "زندانم"... .

همیشه شعر من پر از نماندن ها و رفتن بود
و حالا از "نماندن ها" و "رفتن ها" گریزانم

تو مثل ماه مهری... که ندارد مهر چندانی
و من هم مثل بغضی که همیشه رو به طغیانم

تو مثل "دزدِ" کبی وجدانِ" احساسات" و اما من
شبیه عاشقی "غارت" شده سر در گریبانم

تو تا کی دست رد بر سینهٔ من میزنی..؟ شاید
همین "فردا" و "پس فردا" و "فرداها"،نمیدانم
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
آنقدر با آتش دل ساختم تا سوختم
بی تو ای آرام جان یا ساختم یا سوختم

سوختم، اما نه چون شمع طرب در بین جمع
لاله ام، کز داغ تنهایی به صحرا سوختم

همچو آن شمعی که افروزند پیش آفتاب
سوختم در پیش مهرویان و بیجا سوختم

سرد مهری بین که کس بر آتشم آبی نزد
گرچه همچون شمع از گرمی سراپا سوختم

سوختم از آتش دل در میان موج اشک
شور بختی بین که در آغوش دریا سوختم
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
بوسه از کنج لب یار نخوردست کسی
ره به گنجینهٔ اسرار نبرده‌ست کسی

من و یک لحظه جدایی ز تو، آن گاه حیات؟
اینقدَر صبر به عاشق نسپرده‌ست کسی!

لب نهادم به لبِ یار و سپردم جان را
تا به امروز به این مرگ نمرده‌ست کسی

ریزش اشک مرا نیست محرّک در کار
دامن ابر بهاران نفشرده‌ست کسی

آب آیینه ز عکس رخ من نیلی شد
اینقدر سیلیِ ایام نخورده‌ست کسی!

غیر از آن کس که سرِ خود به گریبان برده‌ست
گوی توفیق ازین عرصه نبرده‌ست کسی

داغ پنهان مرا کیست شمارد صائب؟
در دل سنگ، شرر را نشمرده است کسی...
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
هستی ام ، دار و ندارم غرق چشمان تو شد
شمعدانیهای دل ، بی تاب گلدان تو شد

واژه ای می خواست در خاک تو پا گیرد دریغ!!
هر غزل خشکید و پاسوز زمستان تو شد
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
شده احساس کنی زندگی ات پوچ شده؟!

عاقبت سهم تو از خاطره ها ، کوچ شده؟!

شده در فکر خودت هر دو سه شب غرق شوی؟!
قبله ات غرب و خودت راهبه ی شرق شوی؟!

شده احساس کنی مرگ برایت عسل است؟!
بهترین قسمت اشعار تو بیت الاجل است

شده از دست خودت یک شبه دلسرد شوی؟!
بشکنی ، دق بکنی، از بغلی طرد شوی
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
سر سبز دل از شاخه بریدم، تو چه کردی؟
افتادم و بر خاک رسیدم، تــــو چه کردی؟

من شور و شر موج و تو سر سختی ساحل
روزی که به سوی تو دویدم، تو چه کردی؟

هر کس به تو از شوق فرســــــتاد پیامی
من قاصد خود بودم و دیدم تو چــه کردی؟

مغرور، ولی دست به دامـــــــــان رقیبان
رسوا شدم و طعنه شنیدم، تــو چه کردی؟

«تنهایی و رسوایی»، «بی مــهری و آزار»
ای عشق، ببین من چه کشیدم تو چه کردی
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
میان کوچه ها رفتی، به هر بیگانه شک کردم
به رفت و آمد مشکوک صاحب خانه شک کردم

چرا پس دیر کرده ؟ هان ؟ چرا آخر نمی آید ؟
تو رفتی تا که برگردی ، چه بی صبرانه شک کردم

درون باغ وقتی که به آن پروانه خندیدی
نمی دانم چه شد حتی به ان پروانه شک کردم

تو در آغوش من بودی ، صدایی ناگهان آمد
به رخت اویز و دیوار و چراغ خانه شک کردم

هم اینکه رو بروی آینه رفتی و برگشتی
به سنجاق و تل و موگیر و عطر و شانه شک کردم

تو هر جایی که خندیدی به هرکس یا که هر چیزی
من مجنون زنجیری ، من دیوانه شک کردم
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
گفته بودم می روی دیدی عزیزم آخرش!
سهم ما از عشق هم شد قسمت زجرآورش

زندگی با خاطراتت اتفاقی ساده نیست!
رفتنت یعنی مصیبت، زجر یعنی باورش

یک وجب دوری برای عاشقان یعنی عذاب
وای از آن روزی که عاشق رد شود آب از سرش

حال من بعد از تو مثل دانش آموزی ست که
خسته از تکلیف شب، خوابیده روی دفترش

جای من این روزها میزی ست کنج کافه ها
یک طرف سیگار و من، یاد تو سمت دیگرش

مرگ انسان در جهان گاهاً نبود نبض نیست
مرگ یعنی حال من با دیدن انگشترش
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
سرم بر سینه ات من می گذارم
نفس های قشنگت می شمارم

غزلهای حقیرم را دوباره
به سمع نازنیت می رسانم


اگر منزل کنی در کوه قافم
خیالم را به آنجا می کشانم

به صحن چشم تو گر راه باشد
هزار عرض ارادت می نمایم

منم زائر چشمان تو بانو
دو بوسه نذر آنها می نمایم


اگر بینم رخ یار خود امشب
ادای نذر خود را می نمایم


یکی برگونه اش وان یک ب رویش
عدالت را رعایت می نمایم

خیالاتی شدم انگاری امشب
غزل های رسیدن می سرایم

بهاران می شود در سردی دی
چو امید را به بهمن می رسانم
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
حلالم کن اگر روزی گرفتار دلت بودم ......
نفهمیدم که خوش بودی و تنها مشکلت بودم

تو قاب عکس این دنیا فقط چشم تو را دیدم
حلالم کن اگه هر شب تو افکار تو چرخیدم

خودت هر روز میگفتی که از تنهائی بیزاری
بگو این لحن دلگیرو هنوز در خاطرت داری

گلوم سر شاره از بغضه،یه بغض تلخ و پژمرده
یه موسیقی پر درده از یه آهنگساز سر خورده
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
دقیقا از چه می ترسم؟ دقیقا از همین دیوار
تو پرسیدی و من گفتم دقیقا از همین تکرار

تمام شهر می داند که شعرم آیه ی درد است
دقیقا از چه می ترسم؟ دقیقا از همین اشعار

و من گاهی نمی دانم دلیل این همه غم را
هزاران بار پرسیدم دقیقا از همین خودکار

که من هرروز دردم را به شکل شعر می بافم
گلیمی ساده می بافم دقیقا با همین پندار

همیشه گوشه ی ذهنم یکی آواز می خواند
کسی با بغض پوسیده دقیقا از همین آزار

نگفتم از چه می ترسم ؟ نگفتم باز یادم رفت؟
دقیقا از خودم گویا ، دقیقا از همین افکار...
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
هیچ می دانی نباشی حال ما هم خوب نیست؟
دوره ی سختی شده حال شما هم خوب نیست؟

هی قلم در دفترم چرخید و شعری هم نشد
ازغم بسیار حالِ این دو تا هم خوب نیست

یک نفر عاشق شده در کوچه هایِ شهر ما
در سکوت بین ما، این ماجرا هم خوب نیست

وحشتی از سایه ها در بین آدم های شهر
این میان حتی کمی حالِ خدا هم خوب نیست

بر سر و جانم هزاران زخم از این معرکه
باز طوفانی شده, گویا هوا هم خوب نیست

خانه ی امن و گل و گلدان و آب و آینه
بی تو اما حالِ این یک تکه جا هم خوب نیست
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
به آن اشکی که میدانی به حد مرگ دلتنگم
هوای گریه دارم من ، ولی با بغض میجنگم

چو یک اشکی که پنهان شد ز ترس ننگ لغزیدن
چنان مفلوک و مغمومم که خود یک لکه ی ننگم

ز حالم برکه میمیرد ز بغضم ماه میگرید
من آن مجنون دیروزم،ولی در ظاهرِ سنگم

به بغضم میزنم طعنه به اشکم میکنم تردید
برای روی پا ماندن ، ببین محتاج نیرنگم

من از آن حال نامعلومِ هر بارم نفهمیدم
که از ابر و کلاه و چتر و آن بارانی ام لنگم
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
ای خیره به این خیره چه زیباست نگاهت !
جانم به لب آمد چه فریباست نگاهت !

شاید که سراب‌ست مگر میشود آخر
آیینه ترین حالت دریاست نگاهت !

مصلوب نگاهت شده ام مریم عاصی
انگار که از صلب مسیحاست نگاهت

تسلیم تمنا و هوادار غرور است
ای ناز ! چه افتاده و سرپاست نگاهت !

آهوچه ی ارباب ، به خاکی زده امروز
امروز غزلناز رعایاست نگاهت !

ای تاج به سر ، کوزه ی الماس ! گل‌اندام!
زیباست که زیباست که زیباست نگاهت
 

بالا