تاپیک شعر سایت مادران

  • شروع کننده موضوع دخترلاکچری
  • تاریخ شروع
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
دنيايم را ،
از نسيم لبخند چشمان تو ساخته بودم ...
اما حالا تو از من دورى و
من از تو ...
ماه من !
برايم دوباره لبخندى بزن
تا براى تو در نبودت ،
در ميان اين حجم از فاصله ،
تا لابلاى بغض هاى شبانه ،
بوسه اى بر چشمانت زنم و
آرام آرام
در آغوش خنده هايت
در كنار گوشهايت
دوباره نواى "دوستت دارم" را
تا ابد برايت نجوا كنم .........
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
ای دوچشم مست تودراین حوالی بی نظیر
خسته ام ، تنهاترینم ، دست هایم را بگیر

قطره قطره آب شد، دل درغمت بی تاب شد
زیر خورشید فروزان نگاهت ناگزیر

آه اگر صد سال بنشینم تماشایت کنم
من نخواهم شد زچشمان تو هرگزسیرسیر

باامید با تو ماندن ، ازتو گفتن زنده ام
بی تو من می میرم ای بالا بلند سر به زیر

بس که دنبال تو راه افتاده ام دیوانه وار
رد پایم مانده بر شن های گرم این کویری

ای دلیل ماندن من در کویرستان درد
سایه عشق خودت را ازسرمن برمگیر...
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
نگاهت می کنم شاید، هنوزم عاشقم باشی
کجا پر میکشی از من ،تو که میترسی تنهاشی

نگاهت می کنم شاید، شب ازعشق تو زیبا شه
یه چیزی مثل دلتنگی، توو چشمای تو پیدا شه

همین که عشقو می فهمی، همین که با تو همدردم
نمیشه یا نمی تونم ،یه لحظه از تو برگردم

هنوز دستاتو میگیرم ،هنوزم بی تو میمیرم
اگرچه از تو دل کندم، اگرچه از تو دلگیرم

من و تو تازه گل کردیم ،حالا که وقت رفتن نیست
به جز دلواپسی حسی ،توو فرداهای بی من نیست

نگاهت می کنم شاید، نتونی بگذری از من
هنوزم با تو خوشبختم ،تو اوج عشق و دل کندن..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
می توانی بروی قصه و رویا بشوی
راهی دورترین گوشه ی دنیا بشوی

ساده نگذشتم از این عشق، خودت می دانی
من زمینگیر شدم تا تو مبادا بشوی

آی…مثل خوره این فکر عذابم می داد
چوب من را بخوری ورد زبانها بشوی

من و تو مثل دو تا رود موازی بودیم
من که مرداب شدم، کاش تو دریا بشوی

دانه ی برفی و آنقدر ظریفی که فقط
باید از این طرف شیشه تماشا بشوی

گره ی عشق تو را هیچ کسی باز نکرد
تو خودت خواسته بودی که معما بشوی

در جهانی که پر از «وامق» و «مجنون» شده است
می توانی «عذرا» باشی، «لیلا» بشوی

می توانی فقط از زاویه ی یک لبخند
در دل سنگترین آدمها جا بشوی

بعد از این،
مرگ نفسهای مرا می شمرد
فقط از این نگرانم که تو تنها بشوی..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
به درد کهنه ی قلبم ؛چه بی رحمانه میخندی..
هزاران دل گرفتارت ؛به هر دیوانه میخندی..

سوار اسب خوشبختی ؛به هر سو میروی اما..
شبیه قصر رویایی؛ به هر ویرانه میخندی..

دل دیوانه ام؛ هرشب تو را در خانه میجوید..
خرابم میکنی؛ همراه هر پیمانه میخندی..

به هر تاری زگیسویت؛ هزاران آرزو دارم..
پریشان میکنی؛ دل را،خودت مستانه میخندی..

صدایم کن ؛بلا بالای من دور تو میگردم..
صدایم کن ؛به هنگامی که در میخانه میخندی..

منم مجنون؛ آواره ز درد سینه می گویم ..
تو آن لیلای شیرینی؛ که در افسانه میخندی..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
می کِشی دست نگارم را کمی آهسته تر
می بَری دار و ندارم را کمی آهسته تر

باده از دستم ربودی؛ نوش جانت نارفیق
تلخ کردی روزگارم را کمی آهسته تر

وَه چه زیبا پابه پایت؛ پایکوبی می کند
می بَری صبر و قرارم را کمی آهسته تر

پیش چشمانم مبوسش! حالم اصلاً خوب نیست
می کَشد مرگ انتظارم را کمی آهسته تر

کاش می شُد امشبی را می نشستم جای تو
با که گویم حال زارم را کمی آهسته تر..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
منم آنکس که به "خودکرده" گرفتار شده ست...
آنچه، خود ساخته، روی سرش آوار شده ست!

ذوقم از روز ازل کور شده، پنجره ای_
در دلم بود، که تبدیل به دیوار شده ست!

مثل یک مرد فروخورده ام، آری بغض است_
آنچه در من همه ی عمر، تلنبار شده ست!

مانده انگشت اشاره به دهانم یک عمر_
شَستم از بس همه جا دیر خبر دار شده ست!

کارش از کار گذشته ست هرآنکس چون من_
خنجراز پشت به اوخورده و ناکار شده ست!

مهربانی نکن ای دوست، که چندان خوش نیست_
سرنوشتی که نصیب گل بی خار شده ست...
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
ﺷﺪﻡ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺷﻔﺎﯾﻢ ﻣﯿﺪﻫﯽ ﯾﺎﻧﻪ؟
ﺩﻟﯽ ﺑﺸﮑﺴﺘﻪ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﺮﯼ ﯾﺎ ﻧﻪ؟

ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻫﯿﭻ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﻢ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻏﺎﺭﺕ ﺑﺎﺯﮔﺸﺘﻢ
ﻣﺮﺍ ﺍﯼ ﻧﺎﺯﻧﯿﻦ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﻩ ﻣﯿﺒﺮﯼ ﯾﺎ ﻧﻪ؟

ﻣﻦ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﻻﺗﻢ ﺯﻧﻢ ﺑﻮﺳﻪ ﺑﻪ ﻟﺒﻬﺎﯾﺖ
ﮔﻞ ﺑﻮﺳﻪ ﺑﻪ ﻟﺒﻬﺎﯾﻢ ﺗﻮ ﻫﻢ ﻫﺮﺷﺐ ﻣﯿﺰﻧﯽ ﯾﺎ ﻧﻪ؟

ﺑﻬﺎﺭﻣﻦ ﺑﻪ ﻏﺎﺭﺕ ﺭﻓﺖ،ﻫﺮﺷﺐ ﺑﻬﺮﻣﻦ ﯾﻠﺪﺍﺳﺖ
ﺑﮕﻮ ﺍﯾﻦ ﺷﺎﻡ ﺗﺎﺭﻡ ﺭﺍ ﭼﺮﺍﻏﺎﻥ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﯾﺎ ﻧﻪ؟

ﺩﮔﺮ ﺑﺮ ﻋﺸﻖ ﺷﮏ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭﯼ ﻧﯿﺴﺖ
ﺗﻮ ﻫﻢ ﺑﺎ ﻗﻠﺐ ﺭﻧﺠﻮﺭﻡ ﻣﺪﺍﺭﺍ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﯾﺎ ﻧﻪ...
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
قول دادم که دگر عشق گدایی نکنم
با تو حتی سخنی از سر زاری نکنم

گر دلم باز به دام دل سنگت افتاد
قول دادم که دگر خامی و خواری نکنم

ناز کم کن که دگر هیچ خریداری نیست
قول دادم که دگر هیچ، کاری نکنم

گله کن هر چه که شد بارم کن
قول دادم که دگر داد و هواری نکنم

من به پاییز تو عادت کردم
قول دادم هوس هیچ بهاری نکنم..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
تا کِی نیایی و دو چشمم منتظر باشد
اصلا چرا باید نگاهم دربدر باشد

دائم مسافر باشی و چشمم به دنبالت
تا کِی بگویم این سفر هم بی خطر باشد

چشم از سرشکِ حسرتم چون لاله گلگون شد
این اشکها یارب مگر خونِ جگر باشد؟

قلبی که باید مملو از دلدادگی گردد
در سینه ی مهرویِ ظالم مُستقر باشد

مردی که در وادیِ عشق افتد شود مجنون
لیلای او گر دلبری سیمین گُهر باشد

جغدِ شب از بامِ دلم کِی پر بگیرد تا
آوازه خوانِ صبحِ من مرغِ سحر باشد

گفتم تو را نفرین کنم در آخر شعرم
دیدم که نفرینم دعایِ پشتِ سر باشد..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
خواستم در بغلت عاشق مجنون باشم
خواستي در طلبت شاعر دلخون باشم

خواستم پر بکشم با تو اعماق بهشت
خواستی پیش خودم اتش افزون باشم

خواستم سحر تو را باطل بالشعر كنم
خواستي پیش شما حضرت افسون باشم

خواستم طبٌّ غرل در شعرا باب کنم
خواستی صاحب این بدعت اکنون باشم

میرزای دل تو حکم به تحریمم داد
خواستی درد کشم عاشق توتون باشم

خواستم فال بگیرم که تو شاید روزی...
خواستي در به در عشق تو خاتون باشم..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
امروز که سرمستم از آهنگِ صدایت
بگذار بخوانم غزلی تازه برایت

بگذار بگویم کمی از نرگس ِچشمت
از شعله ی پنهانیِ گیسوی رهایت

بگذار بگویم که نگاهِ تو مرا کُشت
بشْمار مرا جزوِ یکی از شهدایت

چون حادثه می مانْد حضور تو شبِ پیش
ای کاش که تکثیر شود حادثه هایت

دیروز صدای تو که از آینه برخاست
یکباره دلم ریخت در آغوش ِصدایت

امروز من و این غزل و این تنِ تبدار
آماده ی مرگیم ، بمیریم برایت !؟
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
کام دنیا بر لبم هرگز نشد اما گذشت
کس چه میداند چه ها بر ما گذشت

خنده بر لب بغض دنیا خورده ایم
خنده و بغض جهان یک جا گذشت

گوشه ای تسلیم تقدیری که بود
دیگر از من طرح این دعوا گذشت

گر چه آن زیبا گذشت از عشق من
درد عشق زیباست پس زیبا گذشت

سینه ام شهری سونامی دیده است
قایق از دریای طوفان زا گذشت

عکس سلفی های من با بغض خویش
شاعری از کوچه های بی کسی تنها گذشت

عینک خوشبینی ام در قاب سست اعتماد
کام دنیا بر لبم هرگز نشد اما گذشت..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
⠀⠀⠀ ⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀ ⠀ོ ⠀⠀ ⠀⠀ོ ⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀ོ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀ོ ⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀ོ⠀⠀ ⠀⠀ ⠀ོ ⠀


چشم آلوده کجا، دیدن دلدار کجا
دل سرگشته کجا، وصف رخ یار کجا ؟

قصه عشق من و زلف تو گفتن دارد...
نرگس مست کجا، همدمی خار کجا ؟

سرِّ عاشق شدنم، لطف طبیبانه ی توست ...
ورنه عشق تو کجا، این دل بیمار کجا
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
یک وجب از صورتت تا بوسه هایم مانده بود
شرمِ ناز گونه هایت دست من را خوانده بود

دست می انداخت عطر گیسوانت یاس را
وه که پیچ و تاب مویت باد را پیچانده بود

خواستم آدم شوم حوای چشمت حیله کرد!
لابد آدم را چنین از باغ جنت رانده بود

هی زدی رو دست و دست تو برایم رو نشد
ساده لوحی های من یک شهر را خندانده بود

وعده هایت بر دل دیوانه صابون می زد و
پای پرهیز مرا هم بی وفا لغزانده بود..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
محتاج دمم از نفست با دم عشقت
عالم به فدای تـو و آن عالم عشقت

یک زخمه به تار دل من کاش بیافتد
داروی دلم نیست بجز مرهم عشقت

رفتی و ندانسته ام افسوس دلیلش
اشک من ودریای غمی از نم عشقت

هر بیت که از بهر تـو گفتم غزلی شد
بسیاردلم گشته چو اینک کم عشقت

آهـم همـه دمساز دم نای غمی شد
شدسهم من افسردگی وماتم عشقت

دیــوانه و دیــوانه و دیـوانه ترینـم
رسوای دو عالم شده ام از غم عشقت

جـادوی نگاه تو به هم ریخته شهری
هرخانه چو ویرانه شود در بم عشقت..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
سلام ای یار دور از ما نشسته ؛
سلام ای بدتر از ما دل شکسته !

سلام ای آشنا همچون غریبان ؛
سلام ای عشق من ، ای بهتر از جان !

سلام سالار گلهای بهاری ؛
سلام ای برتر از صوت قناری !

سلام خورشید من در روز سردم ؛
سلام ای مرهم و داروی دردم !

سلام ای با وفا ای با مروت ؛
سلام ای ساز و گیتار محبت !

سلام کردم نگی در یاد ما نیست ؛
سلام کردم نگی اهل وفا نیست !

سلام کردم نگی تو بی وفایی ؛
سلام کردم بگم خوب نیست جدایی !
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
خواستم تا پایِ جان در پایِ تو فانی شوم
در پناهِ امنِ آغوشِ تو زندانی شوم

کهکشانی از تمامِ آیه هایِ عشق را
سوره یِ چشمت کنم، مستِ غزلخوانی شوم

من تمامم مالِ تو ، هر آن چه میخواهی بگو
عرضِ حاجت کن مرا، بگذار قربانی شوم

می شود آرام روحم در هوایِ عشق تو
کاش در آغوشِ تبدارِ تو مهمانی شوم

سر به رویِ شانه هایم، شعرِ خوشبختی بخوان
تا میانِ سینه ات اشعارِ خاقانی شوم

عشق میدانی که تن پوشی ست از مهر و یقین
مهربانی کن مرا تا در تو طوفانی شوم ..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
خواستم احساس را در سینه زندانی کنم
عشق را پیش دو چشمان تو قربانی کنم

خواستم تا بر کَنم مهر تو را از جان و دل
یک دم آرامش نصیب قلب طوفانی کنم

خواستم دیگر نگردی ماه من در نیمه شب
کهکشانی را خلاص از دور بطلانی کنم

خواستم در زندگی ، یادت فراموشم شود
روز و شب درکنج میخانه هوسرانی کنم

خواستم هرگز نباشی سجده گاهم تا سحر
مُهر عشقت را جدا از روی پیشانی کنم

خواستم اما چرا هر لحظه با یادت گذشت؟
از چه رو دور از تو باید حس ویرانی کنم ؟

خواستم ، اما چرا هر شب تو در خواب منی؟
نیست ممکن از تو یک دم ، رویگردانی کنم !
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
این همه شعر تر از خط دو ابرو بس نیست؟
مبتلا گشتن این شاعر کم رو بس نیست؟

سال ها در غزل از وصف نگاهت گفتم
زخمی خار شدن در پی آهو بس نیست؟

جنگل و کوه و کمر درد مرا می فهمند
بادپیما شدنم در پی گیسو بس نیست؟

باختم هر چه که از بـُرد تو دل داشت؛ مگر
این شکست از تو و این بازی گردو بس نیست؟!

بال پرواز مرا خوب گرفتی از من
ماندنم در قفس تیله ی تیهو بس نیست؟

به خدا آینه هم درد مرا می فهمد
شاهدم عکس من و گریه ی در او؛ بس نیست؟!

این خیالی که هنوز از تب تو می سوزد
و نگاهی که شده این همه کم سو؛ بس نیست؟!
 

بالا