تاپیک شعر سایت مادران

  • شروع کننده موضوع دخترلاکچری
  • تاریخ شروع
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
من آن شعری دگرهستم،که عشق رادربغل دارم
یتیمی دلشکسته من،ولی برلب غزل دارم

تو را من یار شیرینم،شبیه شعر میدانم
روایت میکنم باشعر،که باخودمن جدل دارم

امان از روی چون ماهت،که بسته دل به دامانت
ازآن کندوی لبهایت،هزاران جام.عسل دارم

من آن شبگرد تنهایم،که باتو همنشین هستم
به دل اندوه بی پایان،به لب اما غزل دارم..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
«گفته بودی که چرا محوِ تماشایِ منی»
یا چرا در پیِ چشمانِ چو شهلایِ منی؟!

در دلم عاشقِ این شعرِ "ابوالفضل " بودم
از تب وُ تابِ غزل، قافیه، بیرون بودم

«مُژه بر هم بزنی، یا نزنی» زیبایی
در نهانخانه‌ی دل، آتشِ پابَرجایی

"نازِ چشمت" همه جا، فتنه، فراوان کرده
مثلِ من عاشق وُ دلخسته، پریشان کرده

چه هوس‌ها که به چشمت، همه، بر باد شدند
وارثِ رنجِ عذاب وُ غمِ فرهاد شدند

ای «سیَه چشمِ به کارِ عشق‌بازی استاد»!
که به اِعجازِ غزل «درسِ محبت می‌داد»

درسِ تو در طلبِ عشق، مرا معجزه کرد
در پِیِ چشمِ چو آهویِ خودت، وسوسه کرد

«من از آن روز که در بندِ تواَم» زنده شدم
از هوایِ سخنِ عشقِ تو آکنده شدم

غافل از اینکه چو من، بنده، فراوان داری
نِگَهی، سوی من وُ غمزه، به یاران داری

تو به من درسِ محبت به عَبَث آموختی،
چو: به "مژگانِ سیَه" شعله به جان افروختی

مشقِ عشقت، غزلِ تلخِ جدایی‌ها بود
امتحان: "شرحِ پریشانیِ" این، تنها، بود..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
خواب دیدم که خدا عاشق چشمان تو شد
اشک ریزانِ دعا، دست به دامان تو شد

مات و مبهوتِ از این خلقت زیبای عجیب
آسمان را به تو بخشید و گُل افشان تو شد

روسری از سر تو رفت عقب، ماه گرفت
ماه پَرپَر شد و پَژمرد و به قربان تو شد

چه شد این چشم منِ مُلحدِ افسانه پرست
تار مویی ز تو را دید و مسلمان تو شد

با دل سرکش بی عاطفه ی خسته ی من
تو چه کردی که دلم گوش به فرمان تو شد

آنقدَر از تو نوشتم همه جا پیش همه
قصّه ی شاعری ام یکسره دیوان تو شد

جگرم خون شده، ای کاش که می فهمیدی
در خودش گم شده بود آنکه غزل خوان تو شد..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
می‌نشینی در نفسهایم که تکرارت کنم
مثل صیدِ رو به تسلیمی گرفتارت کنم

می‌نشینی در دلم... آرام و دورادور و گرم
تا که یکباره خودم را وقف دیدارت کنم

فاصله بین هوس با عشق، چون ارض و سماء
عشق آلودم که با چشمی گنهکارت کنم

من برایت سفسطه بودم که مغلوبت شوم
مثلِ برهان در توانم نیست انکارت کنم

رخوتی مستانه از سمت نگاهت در من است
زل بزن تا از شرارِ شوق سرشارت کنم

عشق زجری ممتد و عاشق به آزارش خوش است
پس بیا نزدیک‌تر... شاید‌که بیمارت کنم...
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
خواستم احساس را در سینه زندانی کنم
عشق را پیش دو چشمان تو قربانی کنم

خواستم تا بر کَنم مهر تو را از جان و دل
یک دم آرامش نصیب قلب طوفانی کنم

خواستم دیگر نگردی ماه من در نیمه شب
کهکشانی را خلاص از دور بطلانی کنم

خواستم در زندگی ، یادت فراموشم شود
روز و شب درکنج میخانه هوسرانی کنم

خواستم هرگز نباشی سجده گاهم تا سحر
مُهر عشقت را جدا از روی پیشانی کنم

خواستم اما چرا هر لحظه با یادت گذشت؟
از چه رو دور از تو باید حس ویرانی کنم ؟

خواستم ، اما چرا هر شب تو در خواب منی؟
نیست ممکن از تو یک دم ، رویگردانی کنم ..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
"خسته هستم ، این دل ِ من یار می خواهد چه کار ؟
درد ِ در خود مُردگی ، بازار می خواهد چه کار ؟ "

من که تاوان ِ گناهم را به دنیا ، داده ام
اینچنین مجرم ، طناب ِ دار می خواهد چه کار ؟

مُنتهای زندگی ، از عاشقی دل کندن است
دَم زدن از توشه ی بسیار ، می خواهد چه کار ؟

جانمان را می کُشد آخر ، غم ِ بی همدمی
درد ِ دل ، فرموده ی عطار می خواهد چه کار ؟

عشق اگر تابد به دل ، شاید که قفلی واکند
گر نباشد ، تن دل ِ بیمار می خواهد چه کار ؟

راحت ِ جان ، در ره ِ آشفته حالی داده ایم
جُرم چون داند دلی ، اقرار می خواهد چه کار ؟

شانه ای تا نیست ، تا جان عقده ی دل وا کُنَد
حال ِ ما ، دیگر سَر ِ دیوار می خواهد چه کار ؟

غصه ها ما را به دست ِ بی قراری داده اند
سیل ِ اشکم ، مرغ ِ بوتیمار می خواهد چه کار ؟

ما که با پای خود از این جبر ِ مطلق می رویم
تا که راضی مان کنند ، اصرار می خواهد چه کار
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
میروم تا با غم دنیای خود خلوت کنم
میروم تا با غمت در خلوتم عادت کنم

در غمت بگذار شاید لابلای عکسهات
یکشبی بااشکهایم تا خدا هجرت کنم

از غم شیری که در بند غزالی جان سپرد
بس غزلها هدیه بر چشمان صیادت کنم

جان فریبا چهره زیبا شهد لبخندت عسل
تا گلایه بر همان که این همه دادت، کنم

منکه جزعشق تو کالایی ندارم پیشکش
میروم با دادن جانم، مگر شادت، کتم

بعد من از ما نظامی ها حکایت ها کنند
میروم با رسم دیگر شاعران یادت کنم..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
مرا بگذار با دردم ، که از دنیا گذر کردم
کبوترهای شعرم را ببین بی بال وپر کردم

برو هرجاکه می خواهی خدا یار و نگهدارت
که خاک کوچه ی دل را به لطف اشک تر کردم

دلم دنبال تو اما دل تو جای دیگر بود
برای دلخوشی هایت خودم را کور و کر کردم!

تورا پیوسته در محراب جانم می پرستیدم
اگر که کافرم خواندند و احساس خطر کردم

چه احساس عجیبی در میان خاطراتت هست !
چگونه روز وشبهارا به امید توسر کردم!?

رها کردم ترا اما دلم با ترس می گوید
به شوق دیدنت شاید شبی عزم سفر کردم ...
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
خنده‌ای کرد که یعنی به تو دارم نظری
ای خدا! نیست مرا طاقت عشق دگری

برو ای دانه‌ی خوش‌طعم، که مرغِ دل من
از پی صید نماندیش دگر بال و پری

زآتشِ روی نگاری جگرم پاک بسوخت
تا بسوزی تو دگربار، ندارم جگری

پیر دهقان چه نکو گفت که با هرچه بهار
باغ آفت‌زده را نیست امید ثمری

ای به دریای محبت زده، زنهار! که من
غوطه‌ها خوردم و زاین بحر نبردم گهری...
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
از دست تو ای بخت هزاران گله دارم
با دلخوشی و خنده ی لب فاصله دارم

گویند که شب میرسد آخر به سپیده
ترس ازگذرِ عمر از این مرحله دارم

عمریست که همزاد غم و غصه و دردم
خو کرده به درد و دلِ بی حوصله دارم

با صبر دگر ز غوره حلوا نتوان ساخت
دل خسته ام و پای پر از آبله دارم

گفتند که چون میگذرد هیچ غمی نیست
عمریست که با میگذرد مسئله دارم

از دوست دل آزرده ام از غیر چه گویم
من چهره یِ ویرانیِ آن زلزله دارم

ای کاش بدانم به چه جرمیست اسیرم
صدها گله ازقِرقی و از چلچله دارم

میسوزم و میسازم و چون سنگ صبورم
از دست تو ای بخت هزاران گله دارم..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
با تو بودن بخدا حس قشنگیست نرو ،
با تو شبهای سیاهم همه رنگیست نرو .

تازه دل داشت خودش را بتو عادت میـداد ،
بین دستِ من و تو مَعبر تنگیست نـرو .

مطمئنم بِرَوی سقفِ دلم می ریــــزد ،
راست می گویمت این خانه کلنـگیست نرو .

جای من نیستی و از دل من بی خبری ،
این خدا حافظ تو نیز تفنگیست نرو .

مانده ام تا چه بگویم که بمانی نَرَوی ،
آخر ای یار مگر قلب تو سنگیست ؟ نَرو ..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
من که با پاییز چشـــمان تو شاعر میشوم
در غزل گفتن برایت خوب مـــاهر میشوم

باد می پیچد درون خـــــــرمن گیسوی تو
رو نگردانی گلم آزرده خاطـــــــــر میشوم

جذبه ای دارد دوچشم خوشگل آهویی ات
ای به قربان نگاهت حـــــظ وافــر میشوم

خوشتراشی توی کوچه میدرخشی نازنین
توی قاب پنجــــره، محـــو مناظر میشوم

در هوای عشق تو قشــــلاق و ییلاقم براه
روی امواج خیالاتم عشـــــــــــایر میشوم

قبله گاه اول و آخر تویی خاتون عـــــشق
سجده گاهم میشوی، هـر روز زائر میشوم

کفش را پا کرده ام بار سفـــــر آماده است
با اشارت های تــو، قطعا مسافـــر میشوم...
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
من که با پاییز چشـــمان تو شاعر میشوم
در غزل گفتن برایت خوب مـــاهر میشوم

باد می پیچد درون خـــــــرمن گیسوی تو
رو نگردانی گلم آزرده خاطـــــــــر میشوم

جذبه ای دارد دوچشم خوشگل آهویی ات
ای به قربان نگاهت حـــــظ وافــر میشوم

خوشتراشی توی کوچه میدرخشی نازنین
توی قاب پنجــــره، محـــو مناظر میشوم

در هوای عشق تو قشــــلاق و ییلاقم براه
روی امواج خیالاتم عشـــــــــــایر میشوم

قبله گاه اول و آخر تویی خاتون عـــــشق
سجده گاهم میشوی، هـر روز زائر میشوم

کفش را پا کرده ام بار سفـــــر آماده است
با اشارت های تــو، قطعا مسافـــر میشوم...
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
دیوانـه شدم تا کـه نظر سوی تو کردم
من هستی خود نذر دو ابروی تو کردم

عاشق شدم و سخت گرفتار تـو گشتم
افسون شدم خنده به جادوی تو کردم

زلفت چو بدیدم که به باد است پریشان
من شانه شدم شانه به گیسوی تو کردم

تـا بـوسـه نشاندم بـه کنـار لب لعلت
مست ازتو شدم خانه به پهلوی تو کردم

جزقدرت عشقت دگرم نیست خدایی
کافر شده ام تکیه به نیروی تــو کردم

یک لحظه گذارم بـه سر کوی تو افتاد
آواره دلـم را بـه سـر کـوی تـو کـردم

من عطـر تنت را به دو عالـم نفـروشم
عادت به خدا بر تن شب بوی تو کردم..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
تو به قولِ غزل از ماه کمی ماه تری
تو از این شاعر بی قافیه آگاه تری

در شب چشم تو من خواب عجیبی دیدم
خواب دندان زدنِ سرخیِ سیبی دیدم

سرخی سیب نجیبی که مرا عاشق کرد
دلش از دستِ من و دستِ نچیدن دق کرد!

غزل از چشم شما روی دلم می بارد
یک نفر نیست که این فاصله را بردارد؟

همنفس، بیشتر از فاصله ها تنهاییم
من و تو، هر دو زمین خورده یک رویاییم

تن تو کوه تلنبار علایق شده است
سر این کوه پلنگی ست که عاشق شده است
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
تو باشی نغمه‌ی سازم هم آوای تو خواهد شد
دوباره اوج احساسم تمنای تو خواهد شد

میان هجمه ی اندوه اگر جایی دلت لرزید
بمان در تنگ آغوشم ، که مأوای تو خواهد شد

شبیه مرغکی عاشق برای ماه خواهم خواند
و ماه از شوق لبریز تماشای تو خواهد شد

چه امواجی میان چشم های آبی‌ات داری
که هر دریا نوردی غرق دریای تو خواهد شد

بیا ای خون نارنج چکیده بر دل زارم
که قلب بیقرار من پذیرای تو خواهد شد

عزیز مصر هم باشی گریز از عشق ممکن نیست
که این زن عاقبت روزی زلیخای تو خواهد شد

زمستان کوله بار سرد خود را زود خواهد بست
بهارم شو که قلب من فقط جای تو خواهد شد..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
تو را هم عاشقم، هم بی نهایت دوستت دارم
و می دانم تو میدانی که من از لاف بیزارم

خبر داری که می میرم برای خنده های تو؟
به شور و شوق پنهانِ نگاهِ تو گرفتارم ؟؟

بیا با من دمی بنشین رها کن کار و بارت را
که شاید خستگیها را، من از دوشِ تو بردارم

تمام زندگی تشویش فرداهای مبهم نیست
درون بازوانم غرق شو... امشب که بیدارم

برای گونه های خیس تو وقتی که دلتنگی
میانِ کلبه ی آغوش گرمم شانه ای دارم

برایم حس شیرینیست گرمای حضور تو
به دستانِ تو معتادم، به چشمانِ تو بیمارم

همیشه گفته ام، اینبار هم بی پرده می گویم
کنارت بهترین احساس را از زندگی دارم

غرورم گاه گاهی بسته راهِ حرفهایم را
تمامِ عمر اما...
عاشقانه دوستت دارم...
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
احساس می کنم همه چیزم فقط تویی
عشق و امید و خوب و عزیزم فقط تویی

جان را فقط به پای تو باید نثار کرد
انگیزه ی بپاش و بریزم فقط تویی

"بالله که شهر بی تو مرا حبس میشود"
تنها امید و راه گریزم فقط تویی

مقصود من ز لفظ "تو" درشعر جز تو نیست
منظور چشم هرزه و هیزم فقط تویی

ای چشمهای مست تو الهامبخش شعر
هم جام و هم **** نبیذم فقط تویی

بیمار چشمهای تو کم نیست ای طبیب
اما بگو به من: که مریضم فقط تویی..
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
امان از شب هاى مهتابى
كه من در خيالم
محو تماشاى تو ميشوم
و خاطرات تو مرا بى رحمانه پر پر مى كند ...
آه ...
امان از خاطراتت ...
كه مرا همانند كبوترى طوفان زده
در آسمانى خاكسترى ،
به دنبال جان پناهى
لانه اى
خانه اى
و يا آغوشى گرم
از اين خيابان به آن خيابان
از اين شهر به آن شهر
به ياد گذشته هاى نه چندان دورمان
به ياد خنده هاى چشمانت
به ياد عطر گيسوانت
آواره ى شب مى كند ...
امان از نبودنت اى ماه ...
كه هر قدر بال بال ميزنم
آخرش
تنهاتر از خدا
خسته تر از عشق
تشنه تر از لبانت
و درمانده تر از آغوش گرم آسمان آبى
آواره ى شب ها ميشوم ...
امان از نبودنت اى ماه من .......
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
سایه ای دور و برت دیدم و حرفی نزدم
مات و مبهوت تو خشکیدم و حرفی نزدم

قصه ها پشت سرت بود ولی هر دفعه
با دلی خون شده خندیدم و حرفی نزدم

عطر بیگانه ای از گونه ی تو می آمد
باز هم روی تو بوسیدم و حرفی نزدم

بین ابلیس و تو یک رابطه بود اما من
سیب دلخواه تو را چیدم و حرفی نزدم

همه در فکر مجازات تو بودند ولی
همه را یک شبه بخشیدم و حرفی نزدم

این همه حرف،تلنبار شده در دل من
ولی از قهر تو ترسیدم و حرفی نزدم...
 

بالا