پاندا تپلی

Guest

صفحه هاي 26 ، 27

روح ما در واقع همان ضمیرناخودآگاه ما است که باید از هر نوع اندیشه پلید پاک شده و آزاد و رها باشد . در کتاب مقدس نوشته اند:(( خداوند روح مرا مرهم می گذارد تا دوباره ساخته شود.)) بر اساس آن ضمیر ناخودآگاه یا همان روح مان ، باید از باورهای درست بازسازی شود و(( وصال روحانی ))به معنی وصال روح ما با معنویت است ؛یعنی باید ضمیر ناخودآگاه مان را به ضمیر ابر هوشیارمان پیوند بزنیم تا با هم یکی شوند . هرگاه که ضمیر ناخودآگاه ما سرشار از باورهای والاي ضمير ابر هشيارمان شود،آدمی خود را به خداوند پیوند میزند. ((آفریدگار از روح خود در من دمیده است پس من با او یکی میشوم .)) این عبارت یعنی آن که آدمی سرشار از باورهایی شود که خدا برای او می‌خواهد و اینگونه است که می‌گویند انسان روحی الهی دارد و توانسته است بر تمام مخلوقات ، ذهن خود ، جسم خود و بر همه چیز مسلط شود .

می توان به جرات گفت که بیماری و ناراحتی از عدم پیروی از قانون عشق سرچشمه می گیرد . می خواهم در اینجا دستور دیگری را برای شما تجویز کنم به یکدیگر عشق بورزید و بدانید که در بازی زندگی ، عشق و نیکی به یکدیگر می تواند در هر بیماری و بدبختی چیره شود .

برای مثال زنی را می شناسنم که سال‌های سال دچار یک بیماری پوستی دلخراش بود . هیچ پزشکی نتوانسته بود او را بهبود بخشد و خودش هم دیگر ناامید و درمانده به نظر می‌رسید.او هنرپیشه تئاتر بود و می‌ترسید که مجبور شود تا حرفه خود را کنار بگذارد و دیگر راهی به ذهنش نمی رسد که بتواند به کارش ادامه دهد. اما باز هم در یکی از نمایش هایش خوش درخشید و بسیار مقتدر ظاهر شد .منتقدین خیلی از بازی او تعریف و تمجید کردند و همین باعث شادی و سرور او شد اما روز بعد ، برگه اخراج خود را دریافت نمود ! یکی از بازیگران مرد به موفقیت او حسودی کرده و پشت سرش برای او زده بود تا اخراجش کنند. تنفر و انزجار تمام وجود او را دربرگرفت داد زد: (( یا خدا نزار کینه این مرد رو به دل بگیرم . آن شب او ساعات زیادی را در سکوت سر کرد .

او گفت خیلی زود در سکوتی عمیق و معنوی فرو رفتم . احساس می کردم که با خودم ، با آن مرد و با تمام ذره ذره زندگی‌ام ، در آرامش درونی قرار گرفته‌ام.دو شب دیگر نیز خودم را در چنین آرامشی فرو بردم و در شب سوم ، در کمال تعجب دیدم که تمام آن بیماری پوستی ام هم برطرف شده است انگار که اصلا هرگز دچار چنین مریضی نشده بودم . )) او توانسته بود به طور کامل قانون عشق و خیرخواهی را به اجرا گذاشته و از آن بهره گیرد زیرا
( کلید این قانون عشق ورزی است ) و بدین ترتیب آن بیماری که تمام آن از بینش منفی ضمیر ناخودآگاه ما است از بین رفته بود .

وقتي دائم به دنبال عيب جويي هستیم ؛ دچار روماتیسمی شویم ، و نگرش‌های بدبینانه ، خونمان را مسموم میکند و سپس بر روی مفاصل ما اثر تخریبی می گذارند .

رشد نادرست ضمیر ناخودآگاه ما ، از حسادت ، تنفر ، کینه ، ترس و سایر افکار منفی ما سرچشمه می گیرد . تمام بیماری‌های ما ناشی از عدم آرامش ذهن ما است . یک بار در سر کلاس هم گفتم: (( اینکه هر بار از کسی بپرسیم چت شده ؟ هیچ فایده ای ندارد در حقیقت باید از او بپرسیم کدام بخش از شخصیتت باعث بدبختی شده ؟!)) کینه‌ورزی ، پاسخ بیشتر بیماریهای ما است . کینه ورزی باعث ورم رگ ها و فشار خون و سفت شدن کبد می شود و بر روی سلامت بینایی ما اثر منفی می گذارد . اثرات بیماری زایی آن بی شمار است .

روزی خانوم را دیدم که میگفت به خاطر خوردن یک صدف فاسد ، مسموم شده است به او گفتم: (( آن صدف فاسد نبوده بلکه تو باعث شدي تا اون صدف مسمومت کند. حالا بگو ببینم چی شد؟)) او گفت: ((هوم، نزدیک به ۱۹ نفر!!)) او داشت با ۱۹ نفر جر و بحث می‌کرد. همین اعصاب های خرد و داغان شده چنان بر روی هم اثر گذاشته بودند که آن صدف فاسد را جذب کردند .




 

چطوری؟

Guest
ممنون
7EC9FC05-7BE0-4454-9725-611F0E8E5DB5.jpeg
 

بالا