تاپیک شعر سایت مادران

  • شروع کننده موضوع دخترلاکچری
  • تاریخ شروع
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
خاک نشین ره میخانه ام
خانه خراب دل دیوانه ام

زان که به میخانه به جز یار نیست
کشمکش صفحه و زنار نیست

هر چه در آنجاست بود در خروش
جام می و می زده و می فروش

حسرت بگذشته و آینده نیست
جز به ره عشق کسی بنده نیست

ای که به دام تو اسیرم ، اسیر
لذت دیوانگی از من نگیر

بنده عشقم کن و نامم بده
خاک رهم ساز و مقامم بده
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
شاه شطرنج منی بارخ ماهت چه کنم؟
با سپید دل وچشمان سیاهت چه کنم؟

تاابددر دلی وگاه به گاهی دیــده
این هـمه زیروبم گاه به گاهت چه کـنم؟

سپه حسن توازتاب غزل بیرون است
من وامانده به اوصاف سپاهت چه کنم؟

عالمی خاطرچشمان تو را می خـواهند
من و یک عالمه ای خاطره خواهت چه کنم؟

بزم خورشیدی ودل طاقت دیدارت نیست
درشبم باطپش صبح پـگاهت چه کنم؟

یوسفم تشنه وصحراهمه گرگ آلوده است
گر پناهم نـشود گـوشه ی چاهت چه کنم؟

روزها رفته ودرفاصله هایت سالی است
وای با روز وشب وهفـته وماهت چه کنم؟

چهره ی ماه توتاجلوه گر برکه ی ماست
در مـدارتو بیایم سرراهت چه کنم
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
.
روی کاغذ نوشتم : دست هـــای تو …
و روی آن دست کشیدم !
روی کاغذ نوشتم : شانـــه های تو …
و سر بر شانه ات گذاشتم !
روی کاغذ نوشتم : چشــــم های تو …
و یک دل سیر تماشایشان کردم !
هر صبح …
با مشتـــی کاغذ در آغوشم …
از خواب ِ تـــو بیدار شدم !
و اینک
روی همــــان کاغذ قـــدیمی
می نویسم :
من …
#از_این_زندگـــی_کاغذی_خسته_ام
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
با تو لبخندم به رنگ یاس هاست
عشق تو زیباترین احساس هاست

یاد تو چون عطر تند رازقیست
با تو ماندن معنی دلدادگیست

یاد تو در گوشه ی قلبم نشست
شیشه ی اندوه دلتنگی شکست

دست هایت را ز دستانم مگیر
این منم در محبس عشقت اسیر

یاد تو ارامش و تسکین من
چشم هایت حسرت شیرین من

بی تو باید از جهان دلسرد بود
یا که همچون شاعری غمگین سرود
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
‍ میخوانمت...
به طعم بوسه های باران
بر حریر آبی عشق

و نقش میزنم نگاهت را
بر تندیس بیقرار دل...

هر صبح...
رویای شبانه ام لطافت واژگان توست
که میبارد بر شروع فصلهای تنهایی...

که شاید آسمان سهم مرا بیدار باران کند
در حوالی چشمهای آشنایت...

شاید کمی مرا نیز بخوانی
به لطافت باران عشق...
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
بگذار سر به سینه من تا بگویمت

اندوه چیست
عشق كدامست
غم كجاست

بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمری است در هوای تو
از آشیان جداست...
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
آمده‌ام چو عقل و جان از همه دیده‌ها نهان
تا سوی جان و دیدگان مشعله نظر برم

آمده‌ام که ره زنم بر سر گنج شه زنم
آمده‌ام که زر برم زر نبرم خبر برم

گر شکند دل مرا جان بدهم به دل شکن
گر ز سرم کله برد من ز میان کمر برم

اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
هر رهی را رفتم این دنیا به پایم خار زد
آرزوهاى دلم را يك به يك بر دار زد

سر به روی شانه ی دیوار دادم هر کجا
بر سر ديوار رفت و راز دل را جار زد

بس كه عمرم را تلف كردم بدون همدمى
سینه ام را عنکبوت بی کسی ها تار زد

هر شبی را من به امیدی سحر کردم ولی
بهر آزارم دوباره دکمه ی تکرار زد

هرچه تن دادم به دست جاده هاى سرنوشت
سنگلاخی کرده راه و بر رهم دیوار زد

ساختم با زخمهایى كه به جانم زد ولي
جای مرهم در دلم از جنس غم، بازار زد
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
در میان خاطراتم با تو خلوت می کنم
بی قرار و بی صدا از عشق صحبت می کنم

رو به قبله می نشینم ، قبله ی چشمان تو
آه را در سینه ی داغم تلاوت می کنم

بی تو لبریز تمنای شقایق می شوم
دشت احساس و نگاهت را زیارت می کنم

در حضور آسمان و بستر رنگین کمان
حق رنگ چشم شب را من رعایت می کنم

هر چه دارم می سپارم باز امشب دست تو
باز هم یاد تو را غرق خجالت می کنم
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
کاش امشب عاشقے پا مےگرفت
تشنگے هم طعم دریا مےگرفت

کاش امشب کوچہ هاے منتظر
یک سلام گرم از ما مےگرفت

این سکوت تلخ دنیاے من است
کاش دستت دست دنیا مےگرفت

آسمان ابرےترین اندوه را
از دل سنگین شبها مےگرفت

پنجره دلتنگ چشمے آشناست
کاش مےشد عاشقے پا مےگرفت
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
شب شکنم به عشق تو... هنوز ماه من تویی
عشق تو شد گناه من... رمز گناه من تویی

قبله عشق من شدی... لحظه عاشقی من
عطر خوش ترانه ای... شرط نگاه من تویی

تو عمق سلول نگات... اسیر و زندون توام
خوشم به حبس این نگاه... که اشتباه من تویی
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
من چرا دل به تو دادم که دلم می‌شکنی
یا چه کردم که نگه باز به من می‌نکنی

دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی

دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
هیچ کس را به کلبهِ تنهایی ام
راه نخواهم داد
وقتی که حالِ دلم با خودم خوب است؛
در زمانه ای که انگار
مردمانش قسم خورده اند
با بودن هایِ موقتی شان
حالِ خوبِ دلت را بگیرند و بروند
من ترجیح می دهم
منزویِ کلبهِ تنهاییِ خود بمانم...
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
دلم را برده ای ، ای عشق ، جانم را چرا دیگر ؟
مرا سوزانده ای ، باشد ، جهانم را چرا دیگر ؟

نه حق پر زدن دادی نه اذن در قفس ماندن
دو بالم را گرفتی ، آشیانم را چرا دیگر ؟

تمام هستیم را آخر این قصه خواهم باخت
مرا بر باد دادی ، دودمانم را چرا دیگر ؟

رهایم کن ، رهایم کن ، دلم فریاد می خواهد
ببین ، دست مرا بستی ، دهانم را چرا دیگر ؟
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
ای عاشقان بلوا کنید ، امشب دلم سرزنده شد
امشب دلی ، دلبر رسید ، دلدار ما بر خانه شد

ای عشق ما ، بانوی ما ، ای مهربان مه روی ما
امشب نوید جان رسید ، میخانه ها بت خانه شد

ای مطربان چنگی زنید ، با شور اهنگی زنید
امشب نسیم شم وزید ، دستان پر از مستانه شد

ای نازنین بانوی ما ، ای تو کمان ابروی ما
امشب چه کردی با امید ، جان بر سر پیمانه شد

ای سوفیان رقصی کنید یا هو یا هو دم زنید
امشب به لطف عشق ما جانان همه جانانه شد

ای شاعران با شاعری ، ای کاتبان با کاتبی
امشب هیاهویی کنید کینجا منی پروانه شد

ای راویان ، ای ناقدان ، بر نقد من نقلی زنید
امشب مهی از اسمان با چون منی هم خانه شد
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
قلــب شڪستہ مڹ

دیگر نمێ خورد جوش

من باختم تو بـــــردی

یادم تو را فراموش
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
ای بی‌تو دلِ تنگم بازیچۀ طوفانها
چشمان تب‌آلودم باریکۀ بارانها

مجنون بیابانها، افسانۀ مهجوری‌ست
لیلای من، اینک من، مجنون خیابانها

آویختۀ دردم، آمیختۀ مردم
تا گم شوم از خود گم، در جمع پریشانها

آرام نمی‌یارد، گویی غم من دارد
آن باد که می‌زارد، در تنگۀ دالانها

با این تپش جاری، تمثیل من است آری
این بارش رگباری، بر شیشۀ دکّانها

با زمزمه‌ای غم‌بار، تکرار من است انگار
تنهایی فوّاره، در خالیِ میدانها

در بستر مسدودم، با شعر غم‌آلودم
آشفته‌ترین رودم، در جاری انسانها

دریاب مرا ای دوست، ای دستِ رهاننده
تا تخته برم بیرون از ورطۀ طوفانها
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
در کوی محبت به وفایی نرسیدیم
رفتیم ازین راه و به جایی نرسیدیم

هر چند که در اوج طلب هستی ماسوخت
چون شعله به معراج فنایی نرسیدیم

با آن همه آشفتگی و حسرت پرواز
چون گرد پریشان به هوایی نرسیدیم

گشتیم تهی از خود و در سیر مقامات
چون نای درین ره به نوایی نرسیدیم

بی مهری او بود که چون
غنچه ی پاییز
هرگز به دم عقده گشایی نرسیدیم

ای خضرجنون رهبر ما شو که در این راه
رفتیم و سرانجام به جایی نرسیدیم
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
قسم به عشق ، که گمگشته ی دلم بودی
اگر کنار تو بودم ، مکملم بودی

به خاک مشترک و پاک هر دو مان سوگند
من از وجود تو بودم ، تو از گلم بودی

بدون دیدن روی تو ، عاشقت بودم
درون قاب دل آخر ، شمایلم بودی

هزار چرخ خطا زد فلک ، که تا امروز
نبینمت که همین جا ، مقابلم بودی...
 
استارتر
استارتر

دخترلاکچری

Guest
حالا که قسمت نیست من همخانه‌ات باشم
بگذار در پس‌کوچه‌ها دیوانه‌ات باشم

ای باغ رؤیاهای من بگذار با شعرم
لای کتابی، دفتری، پروانه‌ات باشم

بغضم ترک برداشته، دیگر مهم هم نیست
انگار باید بی‌خیال شانه‌ات باشم

حالا که لرزاندی جهانم را رهایم کن
بگذار تا چون ارگ بم ویرانه‌ات باشم

دلتنگ نه ... حق دارم امّا یاد من باشی
حتّی اگر همسایه‌ی بیگانه‌ات باشم

زیباترین شهر جهان هم روستا دارد
چون اصفهان بگذار تا ابیانه‌ات باشم

زیبا! غزل‌هایم قدیمی بود می‌دانم
نیما نبودم شاعر افسانه‌ات باشم
 

بالا