آشنایی با قوانین حقوقی ( قانون مدنی )

  • شروع کننده موضوع مجله خبری
  • تاریخ شروع

دیبا

Guest
اگه کسی به اسم من چیزی نوشته من نبودم و تا زمانی که سند نداری قضاوت نکن
کاربری سلیطه خیلی وقته دادم به کسی دیگه و کاربری شقایق که همین هست این رو دیشب از یه دوستام گرفتم قرضی و اسمش تغییر دادم و خودشون رفتن از سایت
و یکی دیگه هم دارم به اسم مینا هادیان
به اون طرف بگو حرفی هم خاستی بزنی جرات داری بیا جلو و به خودم بگو
ببخشید من قضاوت نکردم هیچی نگفتن فقط نوشتن شقایق همون مینا هادیان هستش
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 906 تا 939

سهم‌الارث طبقات مختلفه وراث


مبحث اول - سهم‌الارث طبقه اولي

ماده 906 - اگر براي متوفي اولاد يا اولاد اولاد از هر درجه كه باشند موجود نباشد هر يك از ابوين در صورت انفراد تمام ارث را ميبرد و اگر پدر و‌مادر ميت هر دو زنده باشند مادر يك ثلث و پدر دو ثلث ميبرد ليكن اگر مادر حاجب داشته باشد سدس از‌تركه متعلق بمادر و بقيه مال پدر است.

ماده 907 - اگر متوفي ابوين نداشته و يك يا چند نفر اولاد داشته باشد تركه بطريق ذيل تقسيم ميشود:
‌اگر فرزند منحصر بيكي باشد خواه پسر خواه دختر تمام تركه باو ميرسد.
‌اگر اولاد متعدد باشند ولي تمام پسر يا تمام دختر تركه بين آنها بالسويه تقسيم ميشود.
‌اگر اولاد متعدد باشند و بعضي از آنها پسر و بعضي دختر پسر دو برابر دختر ميبرد.

ماده 908 - هر گاه پدر يا مادر متوفي يا هر دو ابوين او موجود باشند با يكدختر فرض هر يك از پدر و مادر سدس تركه و فرض دختر نصف آن‌خواهد بود و مابقي بايد بين تمام وراث به نسبت فرض آنها تقسيم شود مگر اينكه مادر حاجب داشته باشد كه در اين صورت مادر از مابقي چيزي ‌نميبرد.

ماده 909 - هر گاه پدر يا مادر متوفي يا هر دو ابوين او موجود باشند يا چند دختر فرض تمام دخترها دو ثلث تركه خواهد بود كه بالسويه بين آنها‌تقسيم ميشود و فرض هر يك از پدر و مادر يك سدس و مابقي اگر باشد بين تمام ورثه به نسبت فرض آنها تقسيم ميشود مگر اينكه مادر حاجب‌داشته باشد در اين صورت مادر از باقي چيزي نميبرد.

ماده 910 - هر گاه ميت اولاد داشته باشد گرچه يكنفر اولاد اولاد او ارث نميبرند.

ماده 911 - هر گاه ميت اولادي بلاواسطه نداشته باشد اولاد اولاد او قائم مقام اولاد بوده و بدينطريق جزو وارث طبقه اول محسوب و با هر يك‌از ابوين كه زنده باشد ارث ميبرد.
‌تقسيم ارث بين اولاد اولاد بر حسب نسل بعمل ميآيد يعني هر نسل حصه كسي را ميبرد كه بتوسط او بميت ميرسد بنابر اين اولاد پسر دو برابر‌اولاد دختر ميبرند.
در تقسيم بين افراد يك نسل پسر دو برابر دختر ميبرد.

ماده 912 - اولاد اولاد تا هر چه كه پائين بروند بطريق مذكور در ماده فوق ارث ميبرند با رعايت اينكه اقرب بميت ابعد را محروم ميكند.

ماده 913 - در تمام صور مذكوره در اين مبحث هر يك از زوجين كه زنده باشد فرض خود را ميبرد و اين فرض عبارت است از نصف تركه براي‌زوج و ربع آن براي زوجه در صورتيكه ميت اولاد يا اولاد اولاد نداشته باشد و از ربع تركه براي زوج و ثمن آن براي زوجه در صورتيكه ميت اولاد يا‌اولاد اولاد داشته باشد و مابقي تركه بر طبق مقررات مواد قبل مابين ساير وراث تقسيم ميشود.

ماده 914 - اگر بواسطه بودن چندين نفر صاحبان فرض تركه ميت كفايت نصيب تمام آنها را نكند نقص بر بنت و بنتين وارد ميشود و اگر پس از‌موضوع كردن نصيب صاحبان فرض زيادتي باشد ووارثي نباشد كه زياده را بعنوان قرابت ببرد اين زياده بين صاحبان فرض بر طبق مقررات مواد فوق‌تقسيم ميشود ليكن زوج و زوجه مطلقاً و مادر اگر حاجب داشته باشد از زيادي چيزي نميبرد.

ماده 915 - انگشتري كه ميت معمولاً استعمال ميكرده و همچنين قرآن و رختهاي شخصي وشمشير او به پسر بزرگ او ميرسد بدون اينكه از‌حصه او از اين حيث چيزي كسر شود مشروط بر اينكه تركه ميت منحصر باين اموال نباشد.



مبحث دوم - سهم‌الارث طبقه دوم

ماده 916 - هر گاه براي ميت وارث طبقه اولي نباشد تركه او بوارث طبقه ثانيه ميرسد.

ماده 917 - هر يك از وراث طبقه دوم اگر تنها باشد تمام ارث را ميبرد و اگر متعدد باشند تركه بين آنها بر طبق مواد ذيل تقسيم ميشود.

ماده 918 - اگر ميت اخوه ابويني داشته باشد اخوه ابي ارث نميبرند در صورت نبودن اخوه ابويني اخوه ابي حصه ارث آنها را ميبرند.
‌اخوه ابويني و اخوه ابي هيچكدام اخوه امي را از ارث محروم نميكنند.

ماده 919 - اگر وارث ميت چند برادر ابويني يا چند برادر ابي يا چند خواهر ابويني و چند خواهر ابي باشند تركه بين آنها بالسويه تقسيم ميشود.

ماده 920 - اگر وارث ميت چند برادر و خواهر ابويني يا چند برادر و خواهر ابي باشند حصه ذكور دو
برابر اناث خواهد بود.

ماده 921 - اگر وراث چند برادر امي يا چند خواهر امي يا چند برادر و خواهر امي باشند تركه بين آنها بالسويه تقسيم ميشود.

ماده 922 - هر گاه اخوه ابويني و اخوه امي با هم باشند تقسيم بطريق ذيل ميشود:
‌اگر برادر يا خواهر امي يكي باشد سدس تركه را ميبرد و بقيه مال اخوه ابويني يا ابي است كه بطريق مذكور در فوق تقسيم مينمايند.
‌اگر كلاله امي متعدد باشد ثلث تركه بآنها تعلق گرفته و بين خود بالسويه تقسيم ميكنند و بقيه مال اخوه ابويني يا ابي است كه مطابق مقررات مذكور در‌فوق تقسيم مينمايند.

ماده 923 - هر گاه ورثه اجداد يا جدات باشد تركه بطريق ذيل تقسيم ميشود:
‌اگر جد يا جده تنها باشد اعم از ابي يا امي تمام تركه باو تعلق ميگيرد.
‌اگر اجداد و جدات متعدد باشند در صورتيكه ابي باشند ذكور دو برابر اناث ميبرد و اگر همه امي باشند بين آنها بالسويه تقسيم ميگردد.
‌اگر جد يا جده ابي و جد يا جده امي با هم باشند ثلث تركه بجد يا جده امي ميرسد و در صورت تعداد اجداد امي آن ثلث بين آنها بالسويه تقسيم‌ميشود و دو ثلث ديگر بجد يا جده ابي مير‌سد و در صورت تعدد حصه ذكور از آن دو ثلث دو برابر حصه اناث خواهد بود.

ماده 924 - هر گاه ميت اجداد و كلاله با هم داشته باشد دو ثلث تركه بوراثي ميرسد كه از طرف پدر قرابت دارند و در تقسيم آن حصه ذكور دو‌برابر اناث خواهد بود و يك ثلث بوراثي ميرسد كه از طرف مادر قرابت دارند و بين خود بالسويه تقسيم مينمايند ليكن اگر خويش مادري فقط يك ‌برادر يا يك خواهر امي باشد فقط سدس تركه باو تعلق خواهد گرفت.

ماده 925 - در تمام صور مذكوره در مواد فوق اگر براي ميت نه برادر باشد و نه خواهر اولاد اخوه قائم مقام آنها شده و با اجداد ارث ميبرند در اين‌صورت تقسيم ارث نسبت به اولاد اخوه بر حسب نسل بعمل ميآيد يعني هر نسل حصه كسي را ميبرد كه بواسطه او بميت ميرسد بنا براين‌اولاد اخوه ابويني يا ابي حصه اخوه ابويني يا ابي تنها و اولاد كلاله امي حصه كلاله امي را ميبرند.
‌در تقسيم بين افراد يك نسل اگر اولاد اخوه ابويني يا ابي تنها باشند ذكور دو برابر اناث ميبرد واگر از كلاله امي باشند بالسويه تقسيم ميكنند.

ماده 926 - در صورت اجتماع كلاله ابويني و ابي و امي كلاله ابي ارث نميبرد.

ماده 927 - در تمام مواد مذكوره در اين مبحث هر يك از زوجين كه باشد فرض خود را از اصل تركه ميبرد و اين فرض عبارت است از نصف اصل‌تركه براي زوج و ربع آن براي زوجه.
‌متقربين بمادر هم اعم از اجداد يا كلاله فرض خود را از اصل تركه ميبرند.
‌هر گاه بواسطه ورود زوجه يا زوجه نقصي موجود گردد نقص بر كلاله ابويني يا ابي يا بر اجداد ابي وارد ميشود.



مبحث سوم - سهم‌الارث وارث طبقه سوم

ماده 928 - هر گاه براي ميت وراث طبقه دوم نباشد تركه او بوراث طبقه سوم ميرسد.

ماده 929 - هر يك از وراث طبقه سوم اگر تنها باشد تمام ارث را ميبرد و اگر متعدد باشند تركه بين آنها بر طبق مواد ذيل تقسيم ميشود.

ماده 930 - اگر ميت اعمام يا اخوال ابويني داشته باشد اعمام يا اخوال ابي ارث نميبرند درصورت نبودن اعمام يا اخوال ابويني اعمام يا اخوال‌ابي حصه آنها را ميبرند.

ماده 931 - هر گاه وارث متوفي چند نفر عمو يا چند نفر عمه باشند تركه بين آنها بالسويه تقسيم ميشود در صورتيكه همه آنها ابويني يا همه ابي يا‌همه امي باشند.
‌هر گاه عمو و عمه با هم باشند در صورتيكه همه امي باشند تركه را بالسويه تقسيم مينمايند و در صورتيكه همه ابويني يا ابي حصه ذكور دو برابر‌اناث خواهد بود.

ماده 932 - در صورتيكه اعمام امي و اعمام ابويني يا ابي با هم باشند عم يا عمه امي اگر تنها باشند سدس تركه باو تعلق ميگيرد و اگر متعدد‌ باشند ثلث تركه و اين ثلث را مابين خود بالسويه تقسيم ميكنند و باقي تركه به اعمام ابويني يا ابي ميرسد كه در تقسيم ذكور دو برابراناث ميبرد.

ماده 933 - هر گاه وراث متوفي چند نفر دائي يا چند نفر خاله يا چند نفر دائي و چند نفر خاله با هم باشند تركه بين آنها بالسويه تقسيم ميشود خواه‌ همه ابويني خواه همه ابي و خواه همه امي باشند.

ماده 934 - اگر وراث ميت دائي و خاله ابي يا ابويني يا دائي و خاله امي باشند طرف امي اگر يكي باشد سدس تركه را ميبرد و اگر متعدد باشند‌ ثلث آنرا ميبرند و بين خود بالسويه تقسيم ميكنند و مابقي مال دائي و خاله‌هاي ابويني يا ابي است كه آنها هم بين خود بالسويه تقسيم مينمايند.

ماده 935 - اگر براي ميت يك يا چند نفر اعمام يا يك يا چند نفر اخوال باشد ثلث تركه باخوال دوثلث آن باعمام تعلق ميگيرد.
‌تقسيم ثلث بين اخوال بالسويه بعمل ميآيد ليكن اگر بين اخوال يكنفر امي باشد سدس حصه اخوال باو ميرسد و اگر چند نفر امي باشند ثلث آن‌حصه بآنها داده ميشود و در صورت اخير تقسيم بين آنها بالسويه بعمل ميآيد.
‌در تقسيم دو ثلث بين اعمام حصه ذكور دو برابر اناث خواهد بود ليكن اگر بين اعمام يكنفر امي باشد سدس حصه اعمام باو ميرسد و اگر چند نفر‌امي باشند ثلث آن حصه بآنها ميرسد ودر صورت اخير آن ثلث را بالسويه تقسيم ميكنند.
‌در تقسيم پنج سدس و يا دو ثلث كه از حصه اعمام باقي ميماند بين اعمام ابويني يا ابي حصه و ذكور دو برابر اناث خواهد بود.

ماده 936 - با وجود اعمام يا اخوال اولاد آنها ارث نميبرند مگر در صورت انحصار وارث بيك پسر عموي ابويني با يك عموي ابي تنها كه فقط‌ در اين صورت پسر عمو عمو را از ارث محروم ميكند ليكن اگر با پسر عموي ابويني خال يا خاله باشد يا اعمام متعدد باشند ولو ابي تنها پسر عمو ارث ‌نميبرد. يك پسر و يك د ختر از طبقه خود را خواهد برد.

ماده 937 - هر گاه براي ميت نه اعمام باشد و نه اخوال اولاد آنها بجاي آنها ارث ميبرند ونصيب هر نسل نصيب كسي خواهد بود كه بواسطه او ‌بميت متصل ميشود.

ماده 938 - در تمام موارد مزبوره در اين مبحث هر يك از زوجين كه باشد فرض خود را از اصل تركه ميبرد و اين فرض عبارت است از نصف اصل‌تركه براي زوج و ربع آن براي زوجه.
‌متقرب بمادر هم نصيب خود را از اصل تركه ميبرد باقي تركه مال متقرب بپدر است و اگرنقصي هم باشد بر متقربين بپدر وارد ميشود.

ماده 939 - در تمام موارد مذكوره در اين مبحث و دو مبحث قبل اگر وارث خنثي بوده و از جمله وراثي باشد كه از ذكور آنها دو برابر اناث ميبرند‌ سهم‌الارث او بطريق ذيل معين ميشود:
‌اگر علائم رجوليت غالب باشد سهم‌الارث يك پسر از طبقه خود و اگر علائم اناثيت غلبه داشته باشد سهم‌الارث يك دختر از طبقه خود را ميبرد و اگر‌هيچيك از علائم غالب نباشد نصف مجموع سهم‌الارث.
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 940 تا 949

ميراث زوج و زوجه

ماده 940 - زوجين كه زوجيت آنها دائمي بوده و ممنوع از ارث نباشند از يكديگر ارث ميبرند.

ماده 941 - سهم‌الارث زوج و زوجه از تركه يكديگر بطوري است كه در مواد 913 - 927 و 938
ذكر شده است.

ماده 942 - در صورت تعدد زوجات ربع يا ثمن تركه كه تعلق بزوجه دارد بين همه آنان بالسويه تقسيم ميشود.

ماده 943 - اگر شوهر زن خود را بطلاق رجعي مطلقه كند هر يك از آنها كه قبل از انقضاء عده بميرد ديگري از او ارث ميبرد ليكن اگر فوت يكي ‌از آنها بعد از انقضاء عده بوده و يا طلاق بائن باشد از يكديگر ارث نميبرند.

ماده 944 - اگر شوهر در حال مرض زن خود را طلاق دهد و در ظرف يكسال از تاريخ طلاق بهمان مرض بميرد زوجه او ارث ميبرد اگرچه ‌طلاق بائن باشد مشروط بر اينكه زن شوهر نكرده باشد.

ماده 945 - اگر مردي در حال مرض زني را عقد كند و در همان مرض قبل از دخول بميرد زن از او ارث نميبرد ليكن اگر بعد از دخول يا بعد از صحت يافتن از آن مرض بميرد زن از او ارث ميبرد.

ماده 946- زوج از تمام اموال زوجه ارث مي برد و زوجه در صورت فرزنددار بودن زوج يك هشتم از عين اموال منقول و يك هشتم از قيمت اموال غيرمنقول اعم از عرصه و اعيان ارث مي برد در صورتي كه زوج هيچ فرزندي نداشته باشد سهم زوجه يك چهارم از كليه اموال به ترتيب فوق مي باشد.

تبصره ـ مفاد اين ماده در خصوص وراث متوفايي كه قبل از تصويب آن فوت كرده ولي هنوز تركه او تقسيم نشده‌است نيز لازم‌الاجرا است.

ماده 947 - زوجه از قيمت ابنيه و اشجار ارث ميبرد و نه از عين آنها و طريقه تقويم آنست كه ابنيه و اشجار با فرض استحقاق بقاء در زمين بدون‌ اجرت تقويم ميگردد.

ماده 948- هرگاه ورثه از اداء قيمت امتناع كنند زن مي تواند حق خود را از عين اموال استيفاء كند.

ماده 949 - در صورت نبودن هيچ وارث ديگر بغير از زوج يا زوجه شوهر تمام تركه زن متوفاة خود را ميبرد ليكن زن فقط نصيب خود را و بقيه‌ تركه شوهر در حكم مال اشخاص بلاوارث و تابع ماده 866 خواهد بود.
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 950 تا 955


مقررات مختلفه

ماده 950 - مثلي كه در اين قانون ذكر شده عبارت از مالي است كه اشباه و نظائر آن نوعاً زياد و شايع باشد مانند حيوانات و نحو آن و قيمتي مقابل‌آن است معذالك تشخيص اين معني با عرف ميباشد.

ماده 951 - تعدي تجاوز نمودن از حدود اذن يا متعارف است نسبت بمال يا حق ديگري.

ماده 952 - تفريط عبارت است از ترك عملي كه بموجب قرارداد يا متعارف براي حفظ مال غيرلازم است.

ماده 953 - تقصير اعم است از تفريط و تعدي.

ماده 954 - كليه عقود جائزه بموت احد طرفين منفسخ ميشود و همچنين به سفه در مواردي كه رشد معتبر است.

ماده 955 - مقررات اين قانون در مورد كليه اموريكه قبل از اين قانون واقع شده معتبر است.
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 965 تا 975


اشخاص


ماده 956 - اهليت براي دارا بودن حقوق با زنده متولد شدن انسان شروع و با مرك [مرگ] او تمام ميشود.

ماده 957 - حمل از حقوق مدني متمتع ميگردد مشروط بر اينكه زنده متولد شود.

ماده 958 - هر انسان متمتع از حقوق مدني خواهد بود ليكن هيچكس نميتواند حقوق خود را اعمال و اجرا كند مگر اينكه براي اين امر اهليت قانوني‌ داشته باشد.

ماده 959 - هيچكس نميتواند بطور كلي حق تمتع و يا حق اجراء تمام يا قسمتي از حقوق مدني را از خود سلب كند.

ماده 960 - هيچكس نميتواند از خود سلب حريت كند و يا در حدودي كه مخالف قوانين و يا اخلاق حسنه باشد از استفاده از حريت خود صرف‌ نظر كند.

ماده 961 - جز در موارد ذيل اتباع خارجه نيز از حقوق مدني متمتع خواهند بود:
1 - در مورد حقوقي كه قانون آنرا صراحتا منحصر باتباع ايران نموده و يا آنرا صراحتا از اتباع خارجه سلب كرده است.
2 - در مورد حقوق مربوط باحوال شخصي كه قانون دولت متبوع تبعه خارجه آنرا قبول نكرد.
3 - در مورد حقوق مخصوصه كه صرفا از نقطه نظر جامعه ايراني ايجاد شده باشد.

ماده 962 - تشخيص اهليت هر كس براي معامله كردن بر حسب قانون دولت متبوع او خواهد بود معذلك اگر يكنفر تبعه خارجه در ايران عمل‌ حقوقي انجام دهد در صورتيكه مطابق قانون دولت متبوع خود براي انجام آن عمل واجد اهليت نبوده و يا اهليت ناقصي داشته است آن شخص براي‌ انجام آن عمل واجد اهليت محسوب خواهد شد در صورتيكه قطع نظر از تابعيت خارجي او مطابق قانون ايران نيز بتوان او را براي انجام آن عمل‌ داراي اهليت تشخيص داد.
‌حكم اخير نسبت به اعمال حقوقي كه مربوط بحقوق خانوادگي و يا حقوق ارثي بوده و يا مربوط بنقل و انتقال اموال غير منقول واقع در خارج ايران‌ ميباشد شامل نخواهد بود.

ماده 963 - اگر زوجين تبعه يك دولت نباشند روابط شخصي و مالي بين آنها تابع قوانين دولت متبوع شوهر خواهد بود.

ماده 964 - روابط بين ابوين و اولاد تابع قانون دولت متبوع پدر است مگر اينكه نسبت طفل فقط بمادر مسلم باشد كه در اينصورت روابط بين ‌طفل و مادر او تابع قانون دولت متبوع مادر خواهد بود.

ماده 965 - ولايت قانوني و نصب قيم بر طبق قوانين دولت متبوع مولي ‌عليه خواهد بود.

ماده 966 - تصرف و مالكيت و ساير حقوق بر اشياء منقول يا غير منقول تابع قانون مملكتي خواهد بود كه آن اشياء در آنجا واقع ميباشند معذلك‌ حمل و نقل شدن شيئي منقول از مملكتي به مملكت ديگر نميتواند بحقوقي كه ممكن است اشخاص مطابق قانون محل وقوع اولي شيئي نسبت بان تحصيل كرده باشند خللي وارد آورد.

ماده 967 - تركه منقول يا غير منقول اتباع خارجه كه در ايران واقع است فقط از حيث قوانين اصليه از قبيل قوانين مربوطه به تعيين وارث و مقدار‌ سهم‌ الارث آنها و تشخيص قسمتي كه متوفي ميتوانسته است بموجب وصيت تمليك نمايد تابع قانون دولت متبوع متوفي خواهد بود.

ماده 968 - تعهدات ناشي از عقود تابع قانون محل وقوع عقد است مگر اينكه متعاقدين اتباع خارجه بوده و آنرا صريحا يا ضمنا تابع قانون ديگري قرار داده باشند.

ماده 969 - اسناد از حيث طرز تنظيم تابع قانون محل تنظيم خود ميباشند.

ماده 970 - مامورين سياسي يا قنسولي دول خارجه در ايران وقتي ميتوانند باجراي عقد نگاج[نكاح] مبادرت نمايند كه طرفين عقد هر دو تبعه دولت‌ متبوع آنها بوده و قوانين دولت مزبور نيز اين اجازه را بانها[به آنها] داده باشد در هر حال نكاح بايد در دفاتر سجل احوال ثبت شود.

ماده 971 - دعاوي از حيث صلاحيت محاكم و قوانين راجعه باصول محاكمات تابع قانون محلي خواهد بود كه در آنجا اقامه ميشود مطرح ‌بودن همان دعوي در محكمه اجنبي رافع صلاحيت محكمه ايراني نخواهد بود.

ماده 972 - احكام صادره از محاكم خارجه و همچنين اسناد رسمي لازم‌ الاجرا تنظيم شده در خارجه را نميتوان در ايران اجرا نمود مگر اينكه‌ مطابق قوانين ايران امر باجراي آنها صادر شده باشد.

ماده 973 - اگر قانون خارجه كه بايد مطابق ماده 7 جلد اول اين قانون و يا بر طبق مواد فوق رعايت گردد بقانون ديگري احاله داده باشد محكمه ‌مكلف برعايت اين احاله نيست مگر اينكه احاله بقانون ايران شده باشد.

ماده 974 - مقررات ماده 7 و مواد 962 تا 974 اين قانون تا حدي بموقع اجراء گذارده ميشود كه مخالف عهود بين‌المللي كه دولت ايران آنرا ‌امضاء كرده و يا مخالف با قوانين مخصوصه نباشد.

ماده 975 - محكمه نمي‌ تواند قوانين خارجي و يا قرار دادهاي خصوصي را كه بر خلاف اخلاق حسنه بوده و يا بواسطه جريحه‌ دار كردن ‌احساسات جامعه يا بعلت ديگر مخالف با نظم عمومي محسوب مي‌ شود بموقع اجرا گذارد اگر چه اجراء قوانين مزبور اصولا مجاز باشد
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 976 تا 991


تابعیت




ماده 976 - اشخاص ذيل تبعه ايران محسوب ميشوند:
1 - كليه ساكنين ايران باستثناي اشخاصي كه تبعيت خارجي آنها مسلم باشد تبعيت خارجي كساني مسلم است كه مدارك تابعيت آنها مورد‌ اعتراض دولت ايران نباشد.
2 - كساني كه پدر آن ها ايراني است اعم از اينكه در ايران يا در خارجه متولد شده باشند.
3 - كساني كه در ايران متولد شده و پدر و مادر آنان غير معلوم باشد.
4 - كساني كه در ايران از پدر و مادر خارجي كه يكي از آنها در ايران متولد شده بوجود آمده‌ اند.
5 - كساني كه در ايران از پدري كه تبعه خارجه است بوجود آمده و بلافاصله پس از رسيدن بسن هيجده سال تمام لااقل 1 سال ديگر در ايران‌ اقامت كرده باشند والا قبول شدن آنها بتابعيت ايران بر طبق مقرراتي خواهد بود كه مطابق قانون براي تحصيل تابعيت ايران مقرر است.
6 - هر زن تبعه خارجي كه شوهر ايراني اختيار كند.
7 - هر تبعه خارجي كه تابعيت ايران را تحصيل كرده باشد.

تبصره - اطفال متولد از نمايندگان سياسي و قنسولي خارجه مشمول فقره 4 و 5 نخواهند بود.

ماده 977 -
بند الف - هر گاه اشخاص مذكور در بند 4 ماده 976 پس از رسيدن بسن 18 سال تمام بخواهند تابعيت پدر خود را قبول كنند بايد ظرف يكسال درخواست كتبي بضميمه تصديق دولت متبوع پدرشان داير باينكه آنها را تبعه خود خواهد شناخت بوزارت امور خارجه تسليم نمايند.
بند ب - هر گاه اشخاص مذكور در بند 5 ماده 976 پس از رسيدن بسن 18 سال تمام بخواهند بتابعيت پدر خود باقي بمانند بايد ظرف يك سال درخواست كتبي بضميمه تصديق دولت متبوع پدرشان داير باينكه آنها را تبعه خود خواهد شناخت بوزارت امور خارجه تسليم نمايند.

ماده 978 - نسبت باطفالي كه در ايران از اتباع دولي متولد شده‌ اند كه در مملكت متبوع آنها اطفال متولد از اتباع ايراني را بموجب مقررات تبعه ‌خود محسوب داشته و رجوع آنها را بتبعيت ايران منوط باجازه مي ‌كنند معامله متقابله خواهد شد.

ماده 979 - اشخاصي كه داراي شرايط ذيل باشند ميتوانند تابعيت ايران را تحصيل كنند:
1 - بسن هيجده سال تمام رسيده باشند.
2 - 5 سال اعم از متوالي يا متناوب در ايران ساكن بوده باشند.
3 - فراري از خدمت نظامي نباشند.
4 - در هيچ مملكتي به جنحه مهم يا جنايت غير سياسي محكوم نشده باشند.
‌در مورد فقره دوم اين ماده مدت اقامت در خارجه براي خدمت دولت ايران در حكم اقامت در خاك ايران است.

ماده 980 - كسانيكه به امور عام المنفعه ايران خدمت و يا مساعدت شاياني كرده باشند و همچنين اشخاصي كه داراي عيال ايراني هستند و از او اولاد دارند و يا داراي مقامات عالي علمي و متخصص در امور عام المنفعه مي‌ باشند و تقاضاي ورود به تابعيت دولت جمهوري اسلامي ايران را مي نمايند در صورتيكه دولت ورود آنها را به تابعيت دولت جمهوري اسلامي ايران صلاح بداند بدون رعايت شرط اقامت ممكن است با تصويب هيأت وزيران به تابعيت ايران قبول شوند.

ماده 981 - اگر در ظرف مدت 5 سال از تاريخ صدور سند تابعيت معلوم شود شخصي كه به تبعيت ايران قبول شده فراري از خدمت نظام بوده و‌ همچنين هر گاه قبل از انقضاي مدتي كه مطابق قوانين ايران نسبت بجرم يا مجازات مرور زمان حاصل مي‌ شود معلوم گردد شخصي كه به تبعيت قبول‌ شده محكوم بجنحه مهم يا جنايت عمومي است هيأت وزراء حكم خروج او را از تابعيت ايران صادر خواهد كرد.

تبصره - اتباع خارجه كه بتابعيت ايران قبول مي‌ شوند درصورتيكه در ممالك خارجه متوقف باشند و مرتكب عمليات ذيل شوند علاوه بر‌ اجراي مجازاتهاي مقرره با اجازه هيئت وزراء تابعيت ايران از آنها سلب خواهد شد:
الف - كسانيكه مرتكب عملياتي بر ضد امنيت داخلي و خارجي مملكت ايران شوند و مخالفت و ضديت با اساس حكومت ملي و آزادي بنمايند.
ب - كسانيكه خدمت نظام وظيفه را بطوري كه قانون ايران مقرر مي‌ دارد ايفاء ننمايند.

ماده 982 - اشخاصي كه تحصيل تابعيت ايراني نموده يا بنمايند از كليه حقوقي كه براي ايرانيان مقرر است بهره‌ مند مي شوند ليكن نمي توانند به مقامات زير نائل گردند:
1 - رياست جمهوري و معاونين او.
2 - عضويت در شوراي نگهبان و رياست قوه قضائيه.
3 - وزارت و كفالت وزارت و استانداري و فرمانداري.
4 - عضويت در مجلس شوراي اسلامي.
5 - عضويت شوراهاي استان و شهرستان و شهر
6 - استخدام در وزارت امور خارجه و نيز احراز هر گونه پست و يا مأموريت سياسي.
7 - قضاوت.
8 - عاليترين رده فرماندهي در ارتش و **** و نيروي انتظامي.
9 - تصدي پستهاي مهم اطلاعاتي و امنيتي .

ماده واحده - با توجه به عبارت صدر ماده 982 قانون مدني افرادي كه پس از تصويب قانون تحصيل تابعيت ايراني مي نمايند نمي توانند به مقام قضاوت نائل گردند ولي اين محدوديت شامل افرادي كه قبل از تصويب قانون تحصيل تابعيت نموده و به امر قضاوت اشتغال داشته اند نمي گردد.

ماده 983 - درخواست تابعيت بايد مستقيما يا بتوسط حكام يا ولات بوزارت امور خارجه تسليم شده و داراي منضمات ذيل باشد:
1 - سواد مصدق اسناد هويت تقاضا كننده و عيال و اولاد او.
2 - تصديقنامه نظميه دائر بتعيين مدت اقامت تقاضا كننده در ايران و نداشتن سوء سابقه و داشتن مكنت كافي يا شغل معين براي تأمين معاش. ‌وزارت امور خارجه در صورت لزوم اطلاعات راجعه بشخص تقاضا كننده را تكميل و آنرا بهيئت وزراء ارسال خواهد نمود تا هيئت مزبور در قبول ‌يا رد آن تصميم مقتضي اتخاذ كند در صورت قبول شدن تقاضا سند تابعيت بدرخواست ‌كننده تسليم خواهد شد

ماده 984 - زن و اولاد صغير كساني كه بر طبق اين قانون تحصيل تابعيت ايران مينمايند تبعه دولت ايران شناخته مي‌ شوند ولي زن در ظرف 1 سال از تاريخ صدور سند تابعيت شوهر و اولاد صغير در ظرف يكسال از تاريخ رسيدن بسن هيجده سال تمام مي‌ توانند اظهاريه كتبي بوزارت امور‌خارجه داده و تابعيت مملكت سابق شوهر و يا پدر را قبول كند ليكن باظهاريه اولاد اعم از ذكور و اناث بايد تصديق مذكور در ماده 977 ضميمه شود.

ماده 985 - تحصيل تابعيت ايراني پدر بهيچوجه درباره اولاد او كه در تاريخ تقاضانامه بسن هيجده سال تمام رسيده‌ اند مؤثر نمي ‌باشد.

ماده 986 - زن غير ايراني كه در نتيجه ازدواج ايراني ميشود مي ‌توانند بعد از طلاق يا فوت شوهر ايراني به تابعيت اول خود رجوع نمايد مشروط بر‌ اينكه وزارت امور خارجه را كتبا مطلع كند ولي هر زن شوهر مرده كه از شوهر سابق خود اولاد دارد نمي‌ تواند مادام كه اولاد او بسن 18 سال تمام‌ نرسيده از اين حق استفاده كند و در هر حال زني كه مطابق اين ماده تبعه خارجه مي‌ شود حق داشتن اموال غير منقوله نخواهد داشت مگر در حدودي كه ‌اين حق باتباع خارجه داده شده باشد و هر گاه داراي اموال غير منقول بيش از آنچه كه براي اتباع خارجه داشتن آن جايز است بوده يا بعدا بارث‌ اموال غير منقولي بيش از آن حد باو برسد بايد در ظرف يكسال از تاريخ خروج از تابعيت ايران يا دارا شدن ملك در مورد ارث مقدار مازاد را بنحوي از انحاء باتباع ايران منتقل كند و الا اموال مزبور با نظارت مدعي‌ العموم محل بفروش رسيده و پس از وضع مخارج فروش قيمت بانها داده‌خواهد شد

ماده 987 - زن ايراني كه با تبعه خارجه مزاوجت مي نمايد به تابعيت ايراني خود باقي خواهد ماند مگر اينكه مطابق قانون مملكت زوج تابعيت شوهر به واسطه وقوع عقد ازدواج به زوجه تحميل شود ولي در هر صورت بعد از وفات شوهر و يا تفريق به صرف تقديم درخواست به وزارت امور خارجه به انضمام ورقه تصديق فوت شوهر و يا سند تفريق، تابعيت اصليه زن با جميع حقوق و امتيازات راجعه به آن مجدداً به او تعلق خواهد گرفت.

تبصره 1 - هرگاه قانون تابعيت مملكت زوج زن را بين حفظ تابعيت اصلي و تابعيت زوج مخير بگذارد در اين مورد زن ايراني كه بخواهد تابعيت مملكت زوج را دارا شود و علل موجهي هم براي تقاضاي خود در دست داشته باشد، بشرط تقديم تقاضانامه كتبي به وزارت امور خارجه ممكن است با تقاضاي او موافقت گردد.

تبصره 2 - زن هاي ايراني كه بر اثر ازدواج تابعيت خارجي را تحصيل مي كنند حق داشتن اموال غيرمنقول را در صورتي كه موجب سلطه اقتصادي خارجي گردد ،ندارند، تشخيص اين امر با كميسيوني متشكل از نمايندگان وزارتخانه هاي امور خارجه و كشور و اطلاعات است.
مقررات ماده 988 و تبصره آن در قسمت خروج ايرانياني كه تابعيت خود را ترك نموده اند شامل زنان مزبور نخواهد بود.

ماده 988 - اتباع ايران نميتوانند تبعيت خود را ترك گنند[كنند] مگر بشرايط ذيل:
1 - بسن 25 سال تمام رسيده باشند.
2 - هيئت وزراء خروج از تابعيت آنان را اجازه دهد
3 - قبلا تعهد نمايند كه در ظرف يكسال از تاريخ ترك تابعيت حقوق خود را بر اموال غير منقول كه در ايران دارا مي‌ باشند و يا ممكن است‌ بالوراثه دارا شوند ولو قوانين ايران اجازه تملك آن را باتباع خارجه بدهد بنحوي از انحاء باتباع ايراني منتقل كنند زوجه و اطفال كسي كه بر طبق‌ اين ماده ترك تابعيت مي‌ نمايند اعم از اينكه اطفال مزبور صغير يا كبير باشند از تبعيت ايراني خارج نميگردد مگر اينكه اجازه هيئت وزراء شامل آنها‌ هم باشد.
4 - خدمت تحت‌السلاح خود را انجام داده باشند

تبصره الف -
كسانيكه بر طبق اين ماده مبادرت به تقاضاي ترك تابعيت ايران و قبول تابعيت خارجي مينمايند علاوه بر اجراي مقرراتي كه ضمن بند (3) از اين ماده درباره آنان مقرر است بايد ظرف مدت سه ماه از تاريخ صدور سند ترك تابعيت از ايران خارج شوند.
چنانچه ظرف مدت مزبور خارج نشوند مقامات صالحه امر به اخراج آنها و فروش اموالشان صادر خواهند نمود و تمديد مهلت مقرره فوق حداكثر تا يكسال موكول به موافقت وزارت امور خارجه ميباشد.

تبصره ب -
هيئت وزيران ميتواند ضمن تصويب ترك تابعيت زن ايراني بي شوهر ترك تابعيت فرزندان او را نيز كه فاقد پدر و جد پدري هستند و كمتر از 18 سال تمام دارند و يا بجهات ديگري محجورند اجازه دهد. فرزندان زن مذكور نيز كه بسن 25 سال تمام نرسيده باشند ميتوانند بتابعيت از درخواست مادر تقاضاي ترك تابعيت نمايند.

ماده 989 - هر تبعه ايراني كه بدون رعايت مقررات قانوني بعد از تاريخ 1280 شمسي تابعيت خارجي تحصيل كرده باشد تبعيت خارجي او‌ كان‌ لم‌ يكن بوده و تبعه ايران شناخته ميشود ولي در عين حال كليه اموال غير منقوله او با نظارت مدعي‌ العموم محل بفروش رسيده و پس از وضع‌ مخارج فروش قيمت آن باو داده خواهد شد و بعلاوه از اشتغال بوزارت و معاونت وزارت و عضويت مجالس مقننه و انجمن هاي ايالتي و ولايتي و ‌بلدي و هر گونه مشاغل دولتي محروم خواهد بود.

تبصره - هيأت وزيران ميتواند بنا بمصالحي بپيشنهاد وزارت امور خارجه تابعيت خارجي مشمولين اين ماده را برسميت بشناسند. به اينگونه اشخاص با موافقت وزارت امور خارجه اجازه ورود بايران يا اقامت ميتوان داد.

ماده 990 - از اتباع ايران كسي كه خود يا پدرشان موافق مقررات تبديل تابعيت كرده باشند و بخواهند بتبعيت اصليه خود رجوع نمايند بمجرد ‌درخواست به تابعيت ايران قبول خواهند شد مگر آنكه دولت تابعيت آنها را صلاح نداند

ماده 991 - تكاليف مربوط به اجراي قانون تابعيت و اخذ مخارج دفتري در مورد كساني كه تقاضاي تابعيت يا ترك تابعيت دولت جمهوري اسلامي ايران و تقاضاي بقاء بر تابعيت اصلي را دارند به موجب آئين نامه اي كه به تصويب هيأت وزيران خواهد رسيد معين خواهد شد.
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 992 تا 1001



اسناد سجل احوال (شناسنامه و مدارک هویتی )

ماده 992 - سجل احوال هر كس بموجب دفاتري كه براي اين امر مقرر است معين ميشود.

ماده 993 - امور ذيل بايد در ظرف مدت و بطريقي كه بموجب قوانين يا نظامات مخصوصه مقرر است بدايره سجل احوال اطلاع داده شود.
1 - ولادت هر طفل و همچنين سقط هر جنين كه بعد از ماه ششم از تاريخ حمل واقع شود
2 - ازدواج اعم از دائم و منقطع
3 - طلاق اعم از بائن و رجعي و همچنين بذل مدت
4 - وفات هر شخص

ماده 994 - حكم فوت فرضي غايب كه بر طبق مقررات كتاب پنجم از جلد دوم اين قانون صادر ميشود بايد در دفتر سجل احوال ثبت شود

ماده 995 - تغيير مطالبي كه در دفاتر سجل احوال ثبت شده است ممكن نيست مگر بموجب حكم محكمه

ماده 996 - اگر عدم صحت مطالبي كه بدائره سجل احوال اظهار شده است در محكمه ثابت گردد يا هويت كسي كه در دفتر سجل احوال بعنوان ‌مجهول‌ الهويه قيد شده است معين شود و يا حكم فوت فرضي غايب ابطال گردد مراتب بايد در دفاتر مربوطه سجل احوال قيد شود

ماده 997 - هر كس بايد داراي نام خانوادگي باشد اتخاذ نام هاي مخصوصي كه بموجب نظامنامه اداره سجل احوال معين ميشود ممنوع است

ماده 998 - هر كس كه اسم خانوادگي او را ديگري بدون حق اتخاذ كرده باشد ميتواند اقامه دعوي كرده و در حدود قوانين مربوطه تغيير نام‌ خانوادگي غاصب را بخواهد ‌
اگر كسي نام خانوادگي خود را كه در دفاتر سجل احوال ثبت كرده است مطابق مقررات مربوطه باين امر تغيير دهد هر ذي نفع ميتواند در ظرف مدت و ‌بطريقيكه در قوانين يا نظامات مخصوصه مقرر است اعتراض كند

ماده 999 - سند ولادت اشخاصيكه ولادت آنها در مدت قانوني بدائره سجل احوال اظهار شده است سند رسمي محسوب خواهد بود.

ماده 1000 - ساير مطالب راجع بسجل احوال بموجب قوانين و نظامنامه‌ هاي مخصوصه مقرر است

ماده 1001 - مامورين کنسولي ايران در خارجه بايد نسبت به ايرانيان مقيم حوزه ماموريت خود وظايفي را كه بموجب قوانين و نظامات جاريه بعهده دواير سجل احوال مقرر است انجام دهند.
 

Nima

Guest
قانون مدنی ماده ، 1002 تا 1010



اقامتگاه

ماده 1002 - اقامتگاه هر شخصي عبارت از محلي است كه شخص در آنجا سكونت داشته و مركز مهم امور او نيز در آنجا باشد اگر محل سكونت ‌شخصي غير از مركز مهم امور او باشد مركز امور او اقامتگاه محسوب است اقامتگاه اشخاص حقوقي مركز عمليات آنها خواهد بود.

ماده 1003 - هيچكس نميتواند بيش از يك اقامتگاه داشته باشد

ماده 1004 - تغيير اقامتگاه بوسيله سكونت حقيقي در محل ديگر بعمل ميايد مشروط بر اينكه مركز مهم امور او نيز بهمان محل انتقال يافته ‌باشد

ماده 1005 - اقامتگاه زن شوهر دار همان اقامتگاه شوهر است معذالك زني كه شوهر او اقامتگاه معلومي ندارد و همچنين زنيكه با رضايت شوهر‌ خود و يا با اجازه محكمه مسكن عليحده اختيار كرده ميتواند اقامتگاه شخصي عليحده نيز داشته باشد

ماده 1006 - اقامتگاه صغير و محجور همان اقامتگاه ولي يا قيم آنها است

ماده 1007 - اقامتگاه مامورين دولتي محلي است كه در آنجا ماموريت ثابت دارند.

ماده 1008 - اقامتگاه افراد نظامي كه در ساخلو هستند محل ساخلو آنهاست.

ماده 1009 - اگر اشخاص كبير كه معمولا نزد ديگري كار يا خدمت ميكنند در منزل كارفرما يا مخدوم خود سكونت داشته باشند اقامتگاه آنها همان‌ اقامتگاه كارفرما يا مخدوم آنها خواهد بود.

ماده 1010 - اگر ضمن معامله يا قراردادي طرفين معامله يا يكي از آنها براي اجراي تعهدات حاصله از آن معامله محلي غير از اقامتگاه حقيقي خود ‌انتخاب كرده باشد نسبت به دعاوي راجعه بان معامله همان محلي كه انتخاب شده است اقامتگاه او محسوب خواهد شد و هم چنين است در صورتيكه براي ابلاغ اوراق دعوي و احضار و اخطار محلي را غير از اقامتگاه حقيقي خود معين كند.
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 1011 تا 1030


غايب مفقودالاثر

ماده 1011 - غايب مفقودالاثر كسي است كه از غيبت او مدت بالنسبه مديدي گذشته و از او بهيچوجه خبري نباشد

ماده 1012 - اگر غائب مفقودالاثر براي اداره اموال خود تكليفي معين نكرده باشد و كسي هم نباشد كه قانونا حق تصدي امور او را داشته باشد ‌محكمه براي اداره اموال او يكنفر امين معين ميكند تقاضاي تعيين امين فقط از طرف مدعي‌ العموم و اشخاص ذينفع در اين امر قبول ميشود

ماده 1013 - محكمه ميتواند از اميني كه معين ميكند تقاضاي ضامن يا تضمينات ديگر نمايد

ماده 1014 - اگر يكي از وراث غايب تضمينات كافيه بدهد محكمه نميتواند امين ديگري معين نمايد و وارث مزبور باين سمت معين خواهد شد

ماده 1015 - وظائف و مسئوليت هاي اميني كه بموجب مواد قبل معين ميگردد همان است كه براي قيم مقرر است

ماده 1016 - هرگاه هم فوت و هم تاريخ فوت غايب مفقودالاثر مسلم شود اموال او بين وراث موجود حين‌ الموت تقسيم ميگردد اگرچه يك يا‌ چند نفر آنها از تاريخ فوت غايب به بعد فوت كرده باشد

ماده 1017 - اگر فوت غايب بدون تعيين تاريخ فوت ثابت گردد محكمه بايد تاريخي را كه فوت او در آن تاريخ محقق بوده معين كند در اين صورت‌ اموال غائب بين وراثي كه در تاريخ مزبور موجود بوده‌ اند تقسيم ميشود

ماده 1018 - مفاد ماده فوق در موردي نيز رعايت ميگردد كه حكم موت فرضي غايب صادر شود

ماده 1019 - حكم موت فرضي غايب در موردي صادر مي‌ شود كه از تاريخ آخرين خبري كه از حيوة او رسيده است مدتي گذشته باشد كه عادتا‌ چنين شخصي زنده نمي‌ ماند.

ماده 1020 - موارد ذيل از جمله مواردي محسوب است كه عادتا شخص غائب زنده فرض نمي‌ شود:
1 - وقتي كه ده سال تمام از تاريخ آخرين خبري كه از حيوة غائب رسيده است گذشته و در انقضاء مدت مزبور سن غائب از 75 سال گذشته باشد
2 - وقتي كه يكنفر بعنواني از عناوين جزء قشون مسلح بوده و در زمان جنگ مفقود و سه سال تمام از تاريخ انعقاد صلح بگذرد بدون اينكه‌ خبري از او برسد هرگاه جنگ منتهي بانعقاد صلح نشده باشد مدت مزبور 5 سال از تاريخ ختم جنگ محسوب ميشود
3 - وقتي كه 1 نفر حين سفر بحري در كشتي بوده كه آن كشتي در آن مسافرت تلف شده است سه سال تمام از تاريخ تلف شدن كشتي گذشته ‌باشد بدون اينكه از آن مسافر خبري برسد.

ماده 1021 - در مورد فقره اخير ماده قبل اگر با انقضاء مدتهاي ذيل كه مبدء آن از روز حركت كشتي محسوب ميشود كشتي به مقصد نرسيده باشد ‌و در صورت حركت بدون مقصد به بندري كه از آنجا حركت كرده بر نگشته و از وجود آن بهيچوجه خبري نباشد كشتي تلف شده محسوب ‌ميشود
الف - براي مسافرت در بحر خزر و داخل خليج فارس يكسال
ب - براي مسافرت در بحر عمان - اقيانوس هند - بحر احمر - بحر سفيد (‌مديترانه) - بحر سياه و بحر آزوف دو سال
ج - براي مسافرت در ساير بحار سه سال

ماده 1022 - اگر كسي در نتيجه واقعه‌ اي بغير آنچه در فقره 2 و 3 ماده 1020 مذكور است دچار خطر مرگ گشته و مفقود شده و يا در طياره بوده‌ و طياره مفقود شده باشد وقتي ميتوان حكم موت فرضي او را صادر نمود كه پنجسال از تاريخ دچار شدن بخطر مرگ بگذارد بدون اينكه خبري از‌ حيوة مفقود رسيده باشد

ماده 1023 - در مورد مواد 1020 و 1021 و 1022 محكمه وقتي ميتواند حكم موت فرضي غائب را صادر نمايد كه در يكي از جرائد محل و يكي از روزنامهاي كثيرالانتشار طهران اعلاني در سه دفعه متوالي هر كدام بفاصله 1 ماه منتشر كرده و اشخاصي را كه ممكن است از غائب خبري داشته‌ باشند دعوت نمايد كه اگر خبر دارند باطلاع محكمه برسانند هر گاه يكسال از تاريخ اولين اعلان بگذرد و حيات غايب ثابت نشود حكم موت‌ فرضي او داده ميشود

ماده 1024 - اگر اشخاص متعدد در يك حادثه تلف شوند فرض بر اين مي‌ شود كه همه آنها در آن واحد مرده‌ اند.
‌مفاد اين ماده مانع از اجراء مقررات مواد 873 و 874 جلد اول اين قانون نخواهد بود

ماده 1025 - وراث غائب مفقودالاثر مي توانند قبل از صدور حكم موت فرضي او نيز از محكمه تقاضا نمايند كه دارائي او را به تصرف آن‌ ها بدهد‌ مشروط بر اينكه اولا غائب مزبور كسي را براي اداره كردن اموال خود معين نكرده باشد و ثانيا دو سال تمام از آخرين خبر غائب گذشته باشد بدون اينكه حيات يا ممات او معلوم باشد. در مورد اين ماده رعايت ماده 1023 راجع باعلان مدت يكسال حتمي است

ماده 1026 - در مورد ماده قبل وراث بايد ضامن و يا تضمينات كافيه ديگر بدهند تا در صورت مراجعت غائب و يا در صورتيكه اشخاص ثالث‌ حقي بر اموال او داشته باشند از عهده اموال يا حق اشخاص ثالث برآيند تضمينات مزبور تا موقع صدور حكم موت فرضي غائب باقي خواهد بود

ماده 1027 - بعد از صدور حكم فوت فرضي نيز اگر غايب پيدا شود كسانيكه اموال او را به عنوان وراثت تصرف كرده‌ اند بايد آنچه را كه از اعيان ‌يا عوض و يا منافع اموال مزبور حين پيدا شدن غائب موجود ميباشد مسترد دارند

ماده 1028 - اميني كه براي اداره كردن اموال غايب مفقودالاثر معين مي‌ شود بايد نفقه زوجه دائم يا منقطعه كه مدت او نگذشته و نفقه او را زوج‌ تعهد كرده باشد و اولاد غائب را از دارائي غايب تاديه نمايد در صورت اختلاف در ميزان نفقه تعيين آن بعهده محكمه است

ماده 1029 - هرگاه شخصي چهار سال تمام غايب مفقودالاثر باشد زن او مي تواند تقاضاي طلاق كند در اين صورت با رعايت ماده 1023 حاكم او‌را طلاق مي‌ دهد

ماده 1030 - اگر شخص غائب پس از وقوع طلاق و قبل از انقضاء مدت عده مراجعت نمايد نسبت بطلاق حق رجوع دارد ولي بعد از انقضاء مدت ‌مزبور حق رجوع ندارد.
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 1031 تا 1033


قرابت

ماده 1031 - قرابت بر دو قسم است قرابت نسبي و قرابت سببي

ماده 1032 - قرابت نسبي به ترتيب طبقات ذيل است: ‌
طبقه اول - پدر و مادر و اولاد و اولاد اولاد
‌طبقه دوم - اجداد و برادر و خواهر و اولاد آنها
طبقه سوم - اعمام و عمات و اخوال و خالات و اولاد آنها‌ در هر طبقه درجات قرب و بعد قرابت نسبي بعده نسلها در آن طبقه معين ميگردد
مثلا در طبقه اول قرابت پدر و مادر با اولاد در درجه اول و نسبت‌ به اولاد اولاد در درجه دوم خواهد بود و هكذا در طبقه دوم قرابت برادر و خواهر و جد و جده در درجه اول از طبقه دوم و اولاد برادر و خواهر و جد و ‌پدر در درجه دوم از طبقه دوم خواهد بود و در طبقه سوم قرابت عمو و دائي و عمه و خاله در درجه اول از طبقه سوم و درجه اولاد آنها در درجه دوم از‌ آن طبقه است.

ماده 1033 - هر كس در هر خط و بهر درجه كه با يك نفر قرابت نسبي داشته باشد در همان خط و بهمان درجه قرابت نسبي با زوج يا زوجه او ‌خواهد داشت بنا بر اين پدر و مادر زن يك مرد اقرباي درجه اول آن مرد و برادر و خواهر شوهر يك زن از اقرباي سببي درجه دوم آن زن خواهند بود
 

بالا