آشنایی با قوانین حقوقی ( قانون مدنی )

  • شروع کننده موضوع مجله خبری
  • تاریخ شروع

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 307 تا 337


ضمان قهري

ماده 307 - امور ذيل موجب ضمان قهري است:

1)‌غصب و آنچه كه در حكم غصب است.
2)‌اتلاف.
3)‌تسبيب.
4) ‌استيفاء.

مبحث اول - غصب

ماده 308 - غصب استيلا بر حق غير است بنحو[به نحو] عدوان اثبات يد بر مال غير بدون مجوز هم در حكم غصب است.

ماده 309 - هر گاه شخصي مالك را از تصرف در مال خود مانع شود بدون آنكه[آن كه] خود او تسلط بر آن مال پيدا كند غاصب محسوب نميشود ليكن‌در صورت اتلاف يا تسبيب ضامن خواهد بود.

ماده 310 - اگر كسي كه مالي بعاريه[به عاريه] يا بوديعه[به وعديه] و امثال آنها در دست اوست منكر گردد از تاريخ انكار در حكم غاصب است.

ماده 311 - غاصب بايد مال مغصوب را عيناً بصاحب[به صاحب] آن رد نمايد و اگر عين تلف شده باشد بايد مثل يا قيمت آنرا[آن را] بدهد و اگر بعلت[به علت] ديگري رد‌عين ممكن نباشد بايد بدل آنرا[آن را] بدهد.

ماده 312 - هر گاه مال مغصوب بوده و مثل آن پيدا نشود غاصب بايد قيمت حين‌الاداء را بدهد و اگر مثل موجود بوده و از ماليت افتاده باشد بايد ‌آخرين قيمت آنرا[آن را] بدهد.

ماده 313 - هر گاه كسي در زمين خود با مصالح متعلقه بديگري[به ديگري] بنائي سازد يا درخت غير را بدون اذن مالك در آن زمين غرس كند صاحب مصالح‌ يا درخت ميتواند قلع يا نزع آنرا[آن را] بخواهد مگر اينكه[اين كه] باخذ[به اخذ] قيمت تراضي نمايند.

ماده 314 - اگر در نتيجه عمل غاصب قيمت مال مغصوب زياد شود غاصب حق مطالبه قيمت زيادي را نخواهد داشت مگر اينكه[اين كه] آن زيادتي عين‌ باشد كه در اينصورت[اين صورت] عين زايد متعلق بخود[به خود] غاصب است.

ماده 315 - غاصب مسئول هر نقص و عيبي است كه در زمان تصرف او بمال[به مال] مغصوب وارد شده باشد هر چند مستند بفعل[به فعل] او نباشد.

ماده 316 - اگر كسي مال مغصوب را از غاصب غصب كند آن شخص نيز مثل غاصب سابق ضامن است اگر چه بغاصبيت[به غاصبيت] غاصب اولي جاهل ‌باشد.

ماده 317 - مالك ميتواند عين و در صورت تلف شدن عين مثل يا قيمت تمام يا قسمتي از مال مغصوب را از غاصب اولي يا از هر يك از غاصبين‌ بعدي كه بخواهد مطالبه كند.

ماده 318 - هر گاه مالك رجوع كند بغاصبي[به غاصبي] كه مال مغصوب در يد او تلف شده است آنشخص[آن شخص] حق رجوع بغاصب[به غاصب] ديگر ندارد ولي اگر بغاصب[به غاصب] ديگري بغير[به غير] آنكسيكه[آن كسي كه] مال در يد او تلف شده است رجوع نمايد مشاراليه نيز ميتواند بكسي[به كسي] كه مال در يد او تلف شده است رجوع كند و يا‌ بيكي[به يكي] از لاحقين خود رجوع كند تا منتهي شود بكسي[به كسي] كه مال در يد او تلف شده است و بطور[به طور] كلي ضمان بر عهده كسي مستقر است كه مال‌ مغصوب در نزد او تلف شده است.


ماده 319 - اگر مالك تمام يا قسمتي از مال مغصوب را از يكي از غاصبين بگيرد حق رجوع بقدر[به قدر] مأخوذ بغاصبين[به غاصبين] ديگر ندارد.

ماده 320 - نسبت بمنافع[به منافع] مال مغصوب هر يك از غاصبين باندازه[به اندازه] منافع زمان تصرف خود و مابعد خود ضامن است اگر چه استيفاء منفعت‌ نكرده باشد ليكن غاصبي كه از عهده منافع زمان تصرف غاصبين لاحق خود بر آمده است ميتواند بهر[به هر] يك نسبت بزمان[به زمان] تصرف او رجوع كند.

ماده 321 - هر گاه مالك ذمه يكي از غاصبين را نسبت به مثل يا قيمت مال مغصوب ابراء كند حق رجوع بغاصبين[به غاصبين] ديگر نخواهد داشت. ولي اكر[گر] ‌حق خود را بيكي[به يكي] از آنان بنحوي[به نحوي] از انحاء انتقال دهد آنكس[آن كس] قائم مقام مالك ميشود و داراي همان حقي خواهد بود كه مالك دارا بوده است.

ماده 322 - ابراء ذمه يكي از غاصبين نسبت بمنافع[به منافع] زمان تصرف او موجب ابراء ذمه ديگران از حصه آنها نخواهد بود ليكن اكر[اگر] يكي از غاصبين را‌نسبت بمنافع[به منافع] عين ابراء كند حق رجوع بلاحقين نخواهد داشت.

ماده 323 - اگر كسي ملك مغصوب را از غاصب بخرد آن كس نيز ضامن است و مالك مي‌تواند بر طبق مقررات مواد فوق به هر يك از بايع و‌مشتري رجوع كرده عين و در صورت تلف شدن آن مثل يا قيمت مال و همچنين منافع آن را در هر حال مطالبه نمايد.

ماده 324 - در صورتي كه مشتري عالم بغصب[به غصب] باشد حكم رجوع هر يك از بايع و مشتري بيكديگر[به يكديگر]در آنچه[آن چه] كه مالك از آنها گرفته است حكم‌ غاصب از غاصب بوده تابع مقررات فوق خواهد بود.

ماده 325 - اگر مشتري جاهل بغصب[به غصب] بوده و مالك باو[به او] رجوع نموده باشد او نيز ميتواند نسبت به ثمن و خسارات به بايع رجوع كند اگر چه مبيع ‌نزد خود مشتري تلف شده باشد و اگر مالك نسبت بمثل[به مثل] يا قيمت رجوع به بايع كند بايع حق رجوع بمشتري[به مشتري] را نخواهد داشت.

ماده 326 - اگر عوضي كه مشتري عالم بر غصب در صورت تلف مبيع بمالك[به مالك] داده است زياد بر مقدار ثمن باشد بمقدار[به مقدار] زياده نميتواند رجوع به‌ بايع كند ولي نسبت بمقدار[به مقدار] ثمن حق رجوع دارد.

ماده 327 - اگر ترتيب ايادي بر مال مغصوب بمعامله[به معامله] ديگري غير از بيع باشد احكام راجعه به بيع مال غصب كه فوقاً ذكر شده مجري خواهد بود.


مبحث دوم _ اتلاف

ماده 328 - هر كس مال غير را تلف كند ضامن آنست[آن است] و بايد مثل يا قيمت آنرا[آن را] بدهد اعم از اينكه[اين كه] از روي عمد تلف كرده باشد يا بدون عمد و ‌اعم از اينكه[اين كه] عين باشد يا منفعت و اكر[اگر] آنرا[آن را] ناقص يا معيوب كند ضامن نقص قيمت آن مال است.

ماده 329 - اگر كسي خانه يا بناي كسي را خراب كند بايد آنرا[آن را] بمثل[به مثل] صورت اول بنا نمايد و اگر ممكن نباشد بايد از عهده قيمت بر آيد.

ماده 330 - اگر كسي حيوان متعلق بغير[به غير] را بدون اذن صاحب آن بكشد بايد تفاوت قيمت زنده و كشته آنرا[آن را] بدهد وليكن اگر براي دفاع از نفس‌ بكشد يا ناقص كند ضامن نيست.

مبحث سوم - تسبيب

ماده 331 - هر كس سبب تلف مالي بشود بايد مثل يا قيمت آنرا[آن را] بدهد و اگر سبب نقص يا عيب آن شده باشد بايد از عهده نقص قيمت آن برآيد.

ماده 332 - هر گاه يكنفر[يك نفر] سبب تلف مالي را ايجاد كند و ديگري مباشر تلف شدن آن مال بشود مباشر مسئول است نه مسبب مگر اينكه[اين كه] سبب‌ اقوي باشد بنحويكه[به نحوي كه] عرفاً اتلاف مستند باو[به او] باشد.

ماده 333 - صاحب ديوار يا عمارت يا كارخانه مسئول خساراتي است كه از خراب شدن آن وارد ميشود مشروط بر اينكه[اين كه] خرابي در نتيجه عيبي‌ حاصل گردد كه مالك مطلع بر آن بوده و يا از عدم مواظبت او توليد شده است.

ماده 334 - مالك يا متصرف حيوان مسئول خساراتي نيست كه از ناحيه آن حيوان وارد ميشود مگر اينكه[اين كه] در حفظ حيوان تقصير كرده باشد ليكن ‌در هر حال اگر حيوان بواسطه[به واسطه] عمل كسي منشاء ضرر گردد فاعل آن عمل مسئول خسارات وارده خواهد بود.

ماده 335 - در صورت تصادم بين دو كشتي يا دو قطار راه‌ آهن يا دو اتومبيل و امثال آنها مسئوليت متوجه طرفي خواهد بود كه تصادم در نتيجه عمد‌ يا مسامحه او حاصل شده باشد و اگر طرفين تقصير يا مسامحه كرده باشند هر دو مسئول خواهند بود.

مبحث چهارم - استيفاء

ماده 336 - هر گاه كسي بر حسب امر ديگري اقدام بعملي[به عملي] نمايد كه عرفاً براي آن عمل اجرتي بوده و يا آنشخص[آن شخص] عادتاً مهياي آنعمل[آن عمل] باشد عامل ‌مستحق اجرت عمل خود خواهد بود مگر اينكه[اين كه] معلوم شود كه قصد تبرع داشته است.

تبصره – چنانچه زوجه كارهايي را كه شرعا به عهده وي نبوده وعرفا براي آن كار اجرت المثل باشد، به دستور زوج و با عدم قصد تبرع انجام داده باشد و براي دادگاه نيز ثابت شود، دادگاه اجرت المثل كارهاي انجام گرفته را محاسبه وبه پرداخت آن حكم مي نمايد.

ماده 337 - هر گاه كسي بر حسب اذن صريح يا ضمني از مال غير استيفاء منفعت كند صاحب مال مستحق اجرت‌المثل خواهد بود مگر اينكه‌ [اين كه] معلوم شود كه اذن در انتفاع مجاني بوده است.
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 338 تا 457


خيار تدليس

ماده 438 - تدليس عبارت است از عملياتي كه موجب فريب طرف معامله شود.

ماده 439 - اگر بايع تدليس نموده باشد مشتري حق فسخ بيع را خواهد داشت و همچنين است بايع نسبت به ثمن شخصي در صورت تدليس‌مشتري.

ماده 440 - خيار تدليس بعد از علم بآن فوري است.

نهم - خيار تبعض صفقه

ماده 441 - خيار تبعض صفقه وقتي حاصل ميشود كه عقد بيع نسبت به بعض مبيع بجهتي از جهات باطل باشد در اينصورت مشتري حق‌خواهد داشت بيع را فسخ نمايد يا بنسبت قسمتي كه بيع واقع شده است قبول كند و نسبت بقسمتي كه بيع باطل بوده است ثمن را استرداد كند.

ماده 442 - در مورد تبعض صفقه قسمتي از ثمن كه بايد بمشتري بر گردد بطريق ذيل حساب ميشود:
‌آن قسمت از مبيع كه بملكيت مشتري قرار گرفته منفرداً قيمت ميشود و هر نسبتي كه بين قيمت مزبور و قيمتي كه مجموع مبيع در حال اجتماع دارد‌پيدا شود بهمان نسبت از ثمن را بايع نگاهداشته و بقيه را بايد بمشتري رد نمايد.

ماده 443 - تبعض صفقه وقتي موجب خيار است كه مشتري در حين معامله عالم بآن نباشد ولي در هر حال ثمن تقسيط ميشود.

دهم - خيار تخلف شرط

ماده 444 - احكام خيار تخلف شرطي بطوري است كه در مواد 234 الي 245 ذكر شده است.

فقره دوم - در احكام خيارات بطور كلي

ماده 445 - هر يك از خيارات بعد از فوت منتقل بوراث ميشود.

ماده 446 - خيار شرط ممكن است بقيد مباشرت و اختصاص بشخص مشروط ‌له قرار داده شود در اين صورت منتقل بوراث نخواهد شد.

ماده 447 - هر گاه شرط خيار براي شخصي غير از متعاملين شده باشد منتقل بورثه نخواهد شد.

ماده 448 - سقوط تمام يا بعضي از خيارات را ميتوان در ضمن عقد شرط نمود.

ماده 449 - فسخ بهر لفظ يا فعلي كه دلالت بر آن نمايد حاصل ميشود.

ماده 450 - تصرفاتي كه نوعاً كاشف از رضاي معامله باشد امضاي فعلي است مثل آنكه مشتري كه خيار دارد با علم بخيار مبيع را بفروشد يا رهن‌بگذارد.

ماده 451 - تصرفاتي كه نوعاً كاشف از بهم زدن معامله باشد فسخ فعلي است.

ماده 452 - اگر متعاملين هر دو خيار داشته باشند و يكي از آنها امضا كند و ديگري فسخ نمايد معامله منفسخ ميشود.

ماده 453 - در خيار مجلس و حيوان و شرط اگر مبيع بعد از تسليم و در زمان خيار بايع يا متعاملين تلف يا ناقص شود بر عهده مشتري است و اگر‌خيار مختص مشتري باشد تلف يا نقص بعهده بايع است.

ماده 454 - هر گاه مشتري مبيع را اجاره داده باشد و بيع فسخ شود اجاره باطل نميشود مگر اينكه عدم تصرفات ناقله در عين و منفعت بر مشتري‌صريحاً يا ضمناً شرط شده كه در اين صورت اجاره باطل است.

ماده 455 - اگر پس از عقد بيع مشتري تمام يا قسمتي از مبيع را متعلق حق غير قرار دهد مثل اينكه نزد كسي رهن گذارد فسخ معامله موجب زوال‌حق شخص مزبور نخواهد شد مگر اينكه شرط خلاف شده باشد.

ماده 456 - تمام انواع خيار در جميع معاملات لازمه ممكن است موجود باشد مگر خيار مجلس و حيوان و تأخير ثمن كه مخصوص بيع است.

ماده 457 - هر بيع لازم است مگر اينكه يكي از خيارات در آن ثابت شود.
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 458 تا 463


بيع و شرط

ماده 458 - در عقد بيع متعاملين ميتوانند شرط نمايند كه هر گاه بايع در مدت معيني تمام مثل ثمن را بمشتري رد كند خيار فسخ معامله را نسبت‌بتمام مبيع داشته باشد و همچنين ميتوانند شرط كنند كه هر گاه بعض مثل ثمن را رد كرد خيار فسخ معامله را نسبت بتمام يا بعض مبيع داشته باشد‌ درهر حال حق خيار تابع قرار داد متعاملين خواهد بود و هر گاه نسبت بثمن قيد تمام يا بعض نشده باشد خيار ثابت نخواهد بود مگر با رد تمام ثمن.

ماده 459 - در بيع شرط بمجرد عقد مبيع ملك مشتري ميشود با قيد خيار براي بايع بنابر اين اگر بايع بشرايطي كه بين او و مشتري براي‌استرداد مبيع مقرر شده است عمل ننمايد بيع قطعي شده و مشتري مالك قطعي مبيع ميگردد و اگر بالعكس بايع بشرايط مزبوره عمل ننمايد و مبيع را‌استرداد كند از حين فسخ مبيع مال بايع خواهد شد ولي نماآت و منافع حاصله از حين عقد تا حين فسخ مال مشتري است.

ماده 460 - در بيع شرط مشتري نميتواند در مبيع تصرفي كه منافي خيار باشد از قبيل نقل و انتقال و غيره بنمايد.

ماده 461 - اگر مشتري در زمان خيار از اخذ ثمن امتناع كند بايع ميتواند با تسليم ثمن بحاكم قائم مقام او معامله را فسخ كند.

ماده 462 - اگر مبيع بشرط بواسطه فوت مشتري بورثه او منتقل شود حق فسخ بيع درمقابل ورثه بهمان ترتيبي كه بوده است باقي خواهد‌ بود.

ماده 463 - اگر در بيع شرط معلوم شود كه قصد بايع حقيقت بيع نبوده است احكام بيع در آن مجري نخواهد بود.
 

آیلا

Guest
آخه هر چه قدر خوندم متوجه نشدم فکر نکنم کسی غیر از وکلا از این مطالب سر دربیاره پس عامیانش بهتره
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 464 تا 506


معاوضه

ماده 464 - معاوضه عقدي است كه بموجب آن يكي از طرفين مالي ميدهد بعوض مال ديگركه از طرف ديگر اخذ ميكند بدون ملاحظه اينكه يكي از عوضين مبيع و ديگري ثمن باشد.

ماده 465 - در معاوضه احكام خاصه بيع جاري نيست.

فصل چهارم - اجاره

ماده 466 - اجاره عقدي است كه بموجب آن مستأجر مالك منافع عين مستأجره ميشود. اجاره دهنده را موجر و اجاره كننده را مستأجر و مورد‌اجاره را عين مستأجره گويند.

ماده 467 - مورد اجاره ممكن است اشياء يا حيوان يا انسان باشد.

مبحث اول - در اجاره اشياء

ماده 468 - در اجاره اشياء مدت اجاره بايد معين شود و الا اجاره باطل است.

ماده 469 - مدت اجاره از روزي شروع ميشود كه بين طرفين مقرر شده است و اگر در عقد اجاره
ابتداي مدت ذكر نشده باشد از وقت عقد‌محسوب است.

ماده 470 - در صحت اجاره قدرت بر تسليم عين مستأجره شرط است.

ماده 471 - براي صحت اجاره بايد انتفاع از عين مستأجره بابقاء اصل آن ممكن باشد.

ماده 472 - عين مستأجره بايد معين باشد و اجاره عين مجهول يا مردد باطل است.

ماده 473 - لازم نيست كه مؤجر مالك عين مستأجره باشد ولي بايد مالك منافع آن باشد.

ماده 474 - مستأجر ميتواند عين مستأجره را بديگري اجاره بدهد مگر اينكه در عقد اجاره خلاف آن شرط شده باشد.

ماده 475 - اجاره مال مشاع جائز است ليكن تسليم عين مستأجره موقوف است باذن شريك.

ماده 476 - موجر بايد عين مستأجره را تسليم مستأجر كند و در صورت امتناع موجر اجبار ميشود و در صورت تعذر اجبار مستأجر خيار فسخ‌دارد.

ماده 477 - موجر بايد عين مستأجره را در حالتي تسليم نمايد كه مستأجر بتواند استفاده مطلوبه از آنرا بكند.

ماده 478 - هر گاه معلوم شود عين مستأجره در حال اجاره معيوب بوده مستأجر ميتواند اجاره را فسخ كند يا بهمان نحوي كه بوده است اجاره را‌با تمام اجرت قبول كند ولي اگر موجر رفع عيب كند بنحوي كه بمستأجر ضرري نرسد مستأجر حق فسخ ندارد.

ماده 479 - عيبي كه موجب فسخ اجاره ميشود عيبي است كه موجب نقصان منفعت يا صعوبت در انتفاع باشد.

ماده 480 - عيبي كه بعد از عقد و قبل از قبض منفعت در عين مستأجره حادث شود موجب خيار است و اگر عيب در اثناء مدت اجاره حادث شود ‌نسبت ببقيه مدت خيار ثابت است.

ماده 481 - هر گاه عين مستأجره بواسطه عيب از قابليت انتفاع خارج شده و نتوان رفع عيب نمود اجاره باطل ميشود.

ماده 482 - اگر مورد اجاره عين كلي باشد و فردي كه موجر داده معيوب در آيد مستأجر حق فسخ ندارد و ميتواند موجر را مجبور بتبديل آن‌نمايد و اگر تبديل آن ممكن نباشد حق فسخ خواهد داشت.

ماده 483 - اگر در مدت اجاره عين مستأجره بواسطه حادثه كلاً يا بعضاً تلف شود از زمان تلف نسبت بمقدار تلف شده منفسخ ميشود و در‌صورت تلف بعض آن مستأجر حق دارد اجاره را نسبت ببقيه فسخ كند يا فقط مطالبه تقليل نسبي مال‌الاجاره نمايد.

ماده 484 - موجر نميتواند در مدت اجاره در عين مستأجره تغييري دهد كه منافي مقصودمستأجر از استيجار باشد.

ماده 485 - اگر در مدت اجاره در عين مستأجره تعميراتي لازم آيد كه تأخير در آن موجب ضرر موجر باشد مستأجر نميتواند مانع تعميرات مزبوره‌گردد اگر چه در مدت تمام يا قسمتي از زمان تعميرنتواند از عين مستأجره كلاً يا بعضاً استفاده نمايد در اينصورت حق فسخ اجاره را خواهد داشت.

ماده 486 - تعميرات و كليه مخارجي كه در عين مستأجره براي امكان انتفاع از آن لازم است بعهده مالك است مگر آنكه شرط خلاف شده يا‌عرف بلد بر خلاف آن جاري باشد و همچنين است آلات و ادواتي كه براي امكان انتفاع از عين مستأجره لازم ميباشد.

ماده 487 - هر گاه مستأجر نسبت بعين مستأجره تعدي يا تفريط نمايد و مؤجر قادر بر منع آن نباشد موجر حق فسخ دارد.

ماده 488 - اگر شخص ثالثي بدون ادعاء حقي در عين مستأجره يا منافع آن مزاحم مستأجر گردد در صورتيكه قبل از قبض باشد مستأجر حق فسخ‌دارد و اگر فسخ ننمود ميتواند براي رفع مزاحمت و مطالبه اجرت‌المثل بخود مزاحم رجوع كند و اگر مزاحمت بعد از قبض واقع شود حق فسخ ندارد‌و فقط ميتواند بمزاحم رجوع كند.

ماده 489 - اگر شخصي كه مزاحمت مينمايد مدعي حق نسبت بعين مستأجره يا منافع آن باشد مزاحم نميتواند عين مزبور را از يد مستأجر‌انتزاع نمايد مگر بعد از اثبات حق با طرفيت مالك و مستأجر هر دو.

ماده 490 - مستأجر بايد: اولاً - در استعمال عين مستأجره بنحو متعارف رفتار كرده و تعدي يا تفريط نكند.
‌ثانياً - عين مستأجره براي همان مصرفي كه در اجاره مقرر شده و در صورت عدم تعيين در منافع مقصوده كه از اوضاع و احوال استنباط ميشود‌استعمال نمايد.
‌ثالثاً - مال‌الاجاره را در مواعدي كه بين طرفين مقرر است تأديه كند و در صورت عدم تعيين موعد نقداً بايد بپردازد.

ماده 491 - اگر منفعتي كه در اجاره تعيين شده است بخصوصيت آن منظور نبوده مستأجرميتواند استفاده منفعتي كند كه از حيث ضرر مساوي يا‌كمتر از منفعت معينه باشد.

ماده 492 - اگر مستأجر عين مستأجره را در غير موردي كه در اجاره ذكر شده باشد يا از اوضاع و احوال استنباط ميشود استعمال كند و منع آن‌ممكن نباشد موجر حق فسخ اجاره را خواهد داشت.

ماده 493 - مستأجر نسبت بعين مستأجره ضامن نيست باين معني كه اگر عين مستأجره بدون تفريط يا تعدي او كلاً يا بعضاً تلف شود مسئول نخواهد بود ولي اگر مستاجر تفريط يا تعدي نمايد ضامن است اگر چه نقص در‌ نتيجه تفريط يا تعدي حاصل نشده باشد.

ماده 494 - عقد اجاره بمحض انقضاء مدت بر طرف ميشود و اگر پس از انقضاء آن مستأجرعين مستأجره را بدون اذن مالك مدتي در تصرف‌خود نگاه دارد موجر براي مدت مزبور مستحق اجرت‌المثل خواهد بود اگر چه مستأجر استيفاء منفعت نكرده باشد و اگر با اجازه مالك در تصرف نگاه‌دارد وقتي بايد اجرت‌المثل بدهد كه استيفاء منفعت كرده باشد مگر اينكه مالك اجازه داده باشد كه مجاناً استفاده نمايد.

ماده 495 - اگر براي تأديه مال‌الاجاره ضامني داده شده باشد ضامن مسئول اجرت‌المثل مذكور در ماده فوق نخواهد بود.

ماده 496 - عقد اجاره بواسطه تلف شدن عين مستأجره از تاريخ تلف باطل مي‌شود و نسبت بتخلف از شرايطي كه بين مؤجر و مستأجر مقرر‌است خيار فسخ از تاريخ تخلف ثابت ميگردد.

ماده 497 - عقد اجاره بواسطه فوت موجر يا مستأجر باطل نميشود وليكن اگر موجر فقط براي مدت عمر خود مالك منافع عين مستأجره بوده‌است اجاره بفوت موجر باطل ميشود اگر شرط مباشرت مستأجر شده باشد بفوت مستأجر باطل ميگردد.

ماده 498 - اگر عين مستأجره بديگري منتقل شود اجاره بحال خود باقي است مگر اينكه موجر حق فسخ در صورت نقل را براي خود شرط ‌كرده باشد.

ماده 499 - هر گاه متولي با ملاحظه صرفه وقف مال موقوفه را اجاره دهد اجاره بفوت او باطل نميگردد.

ماده 500 - در بيع شرط مشتري ميتواند مبيع را براي مدتي كه بايع حق خيار ندارد اجاره دهد واگر اجاره منافي با خيار بايع باشد بوسيله جعل‌خيار يا نحو آن حق بايع را محفوظ دارد و الا اجاره تا حدي كه منافي با حق بايع باشد باطل خواهد بود.

ماده 501 - اگر در عقد اجاره مدت بطور صريح ذكر نشده و مال‌الاجاره هم از قرار روز يا ماه يا
سالي فلان مبلغ معين شده باشد اجاره براي يكروز يا يكماه يا يكسال صحيح خواهد بود و اگر مستأجر عين مستأجره را بيش از مدتهاي مزبوره در تصرف خود نگاه دارد و موجر هم تخليه يد او را‌نخواهد موجر بموجب مراضات حاصله براي بقيه مدت و بنسبت زمان تصرف مستحق اجرت مقرر بين طرفين خواهد بود.

ماده 502 - اگر مستأجر در عين مستأجره بدون اذن موجر تعميراتي نمايد حق مطالبه قيمت آنرا نخواهد داشت.

ماده 503 - هر گاه مستأجر بدون اجازه موجر در خانه يا زميني كه اجاره كرده وضع بنا يا غرس اشجار كند هر يك از موجر و مستأجر حق دارد هر‌وقت بخواهد بنا را خراب يا درخت را قطع نمايد دراينصورت اگر در عين مستأجره نقصي حاصل شود بر عهده مستأجر است.

ماده 504 - هر گاه مستأجر بموجب عقد اجاره مجاز در بنا يا غرس بوده موجر نميتواند مستأجررا بخراب كردن يا كندن آن اجبار كند و بعد از‌انقضاء مدت اگر بنا يا درخت در تصرف مستأجر باقي بماند موجر حق مطالبه اجرت‌المثل زمين را خواهد داشت و اگر در تصرف موجر باشد مستأجر‌حق مطالبه اجرت‌المثل بنا يا درخت را خواهد داشت.

ماده 505 - اقساط مال‌الاجاره كه بعلت نرسيدن موعد پرداخت آن بر ذمه مستأجرمستقرنشده است بموت او حاصل نميشود.

ماده 506 - در اجاره عقار آفت زراعت از هر قبيل كه باشد بعهده مستأجر است مگر اينكه درعقد اجاره طور ديگر شرط شده باشد.
 

آیلا

Guest
قانون مدنی ، ماده 464 تا 506




ماده 506 - در اجاره عقار آفت زراعت از هر قبيل كه باشد بعهده مستأجر است مگر اينكه درعقد اجاره طور ديگر شرط شده باشد.
شما که جواب نمی‌دین ولی شانسمو امتحان میکنم معنی این چی میشه؟
 

Nima

Guest
اصطلاحات حقوقی بخصوص اصطلاحات حقوق مدنی ، خاص هستند و دارای معانی مختص به خودشون
بصورت عامیانه قابل طرح نیست که بخوام بصورت عامیانه توضیح بدم
اجاره عقار یعنی اجاره زمین زراعی
بقیه جمله ساده تر هست و قابل فهم
 

آیلا

Guest
چرا دیگه هست من خودم به شخصه که میرم پیش وکیل هیچ وقت این مدلی توضیح نمی‌ده
 

Nima

Guest
جواب سوال شما داده شد
وکیل در حدی توضیح میده که برای موکلش قابل فهم در کلیات باشه ، در موارد حقوقی پرونده اعم از لایحه دفاعیه ویا انشاء رای اصطلاحات به همین صورت خاص و تخصصی ، طرح میشود
در تدریس دروس دانشگاهی برای دانشجوهای حقوق ، بصورت تخصصی از اصطلاحات استفاده میشود ، نه عامیانه ودر سطح عموم
 
آخرین ویرایش:

Nazbanoo

Guest
چرا دیگه هست من خودم به شخصه که میرم پیش وکیل هیچ وقت این مدلی توضیح نمی‌ده
سلام
شما واقعا انتظار دارین الان این چهل بندو براتون مو به مو توضیح بدن!
اگه بخاد به زبان عامیانه بگه که چهل صفحه بیشتر هم میشه
تو هر کدوم از بندها سوالی داشتین لطفا بپرسین
نه صرفا جهت محک زدن
هیچ وکیلی توضیح بیشتر نمیده ولو برای کمک..
تمام اصطلاحت حقوقی هم همین است تخصصی و پیچیده..
 

آیلا

Guest
جواب سوال شما داده شد
وکیل در حدی توضیح میده که برای موکلش قابل فهم در کلیات باشه ، در موارد حقوقی پرونده اعم از لایحه دفاعیه ویا انشاء رای اصطلاحات به همین صورت خاص و تخصصی ، طرح میشود
در تدریس دروس دانشگاهی برای دانشجوهای حقوق ، بصورت تخصصی از اصطلاحات استفاده میشود ، نه عامیانه ودر سطح عموم
سلام
شما واقعا انتظار دارین الان این چهل بندو براتون مو به مو توضیح بدن!
اگه بخاد به زبان عامیانه بگه که چهل صفحه بیشتر هم میشه
تو هر کدوم از بندها سوالی داشتین لطفا بپرسین
نه صرفا جهت محک زدن
هیچ وکیلی توضیح بیشتر نمیده ولو برای کمک..
تمام اصطلاحت حقوقی هم همین است تخصصی و پیچیده..
یدفعه بگین اینا رو واسه دانشجوهاگذاشتم نه واسه عموم که میشه کاربرا و خواننده های خاموش??‍♀️

وقت خوش
 

مآهور

Guest
یدفعه بگین اینا رو واسه دانشجوهاگذاشتم نه واسه عموم که میشه کاربرا و خواننده های خاموش??‍♀️

وقت خوش
سلام
می دونم ممکنه دوستان ناراحت بشن ولی منم چندباری کامنت ها رو خوندم ولی چیزی متوجه نشدم ...گفتم کاش ساده تر بیان میشد تا اگه نیاز شد بهش مراجعه و استفاده کنیم .....
 
آخرین ویرایش:

آیلا

Guest
سلام
می دونم دوستان ممکنه ناراحت بشن ولی منم چندباری کامنت ها رو خوندم ولی چیزی متوجه نشدم ...گفتم کاش ساده تر بیان میشد تا شاید اگه نیاز بود بهش مراجعه و استفاده کنیم .....
سلام عزیزم

منم منظورم همینه نمی‌دونم چرا جبهه گرفتن

خب ماها نگفتیم که بند به بند توضیح بدین

در مورد هر موضوعی یه خلاصه وار گفته بشه هر کی حق خودشو تو این جامعه متوجه میشه که چی به چیه
 

Nazbanoo

Guest
یدفعه بگین اینا رو واسه دانشجوهاگذاشتم نه واسه عموم که میشه کاربرا و خواننده های خاموش??‍♀️

وقت خوش
من نمیخام بحث کنم، ولی من کامنت هایی رو که گذاشتین و پاک کردین هم دیدم هدف شما مشخص بود،
مثل این می مونه که من چهل تا شعر کامنت کنم شما بگین هر چهل تاشو برام از نثر به نظم برگردون!
به قول خودتون یه کم #انتفاد پذیر باشیم
وقت خوش
سلام
می دونم ممکنه دوستان ناراحت بشن ولی منم چندباری کامنت ها رو خوندم ولی چیزی متوجه نشدم ...گفتم کاش ساده تر بیان میشد تا اگه نیاز شد بهش مراجعه و استفاده کنیم .....
سلام
نه چه ناراحتی،
اگر براتون پیش اومده باشه شاید دیده باشین تو دعوی دادگاه هم کلا همین الفاظ بکار برده میشه و با همین بند ها توجیح داده میشه، یا همین سند خونه، هیچ وقت به زبان ساده و عامیانه نوشته نمیشه.. که در صورت نیاز از طرف وکیل توضیح داده میشه..
ولی اگر همینجا ایشون بخان بک بار بندها رو بنویسن و یک بار دیگه به زبان عامیانه توضیح بدن از حوصله و توان واقعا خارجه
اگر کسی مشکل حقوقی داشته باشه و یا جایی برایش مبهم باشه میتونه بپرسه تا به زبان ساده تر راهنمایی و کمک بشه..

هدف اطلاع رسانی و در صورت لزوم راهنمایی و کمک هست، نه چیز دیگر،،،
 

آیلا

Guest
من نمیخام بحث کنم، ولی من کامنت هایی رو که گذاشتین و پاک کردین هم دیدم هدف شما مشخص بود،
مثل این می مونه که من چهل تا شعر کامنت کنم شما بگین هر چهل تاشو برام از نثر به نظم برگردون!
به قول خودتون یه کم #انتفاد پذیر باشیم
وقت خوش

سلام
نه چه ناراحتی،
اگر براتون پیش اومده باشه شاید دیده باشین تو دعوی دادگاه هم کلا همین الفاظ بکار برده میشه و با همین بند ها توجیح داده میشه، یا همین سند خونه، هیچ وقت به زبان ساده و عامیانه نوشته نمیشه.. که در صورت نیاز از طرف وکیل توضیح داده میشه..
ولی اگر همینجا ایشون بخان بک بار بندها رو بنویسن و یک بار دیگه به زبان عامیانه توضیح بدن از حوصله و توان واقعا خارجه
اگر کسی مشکل حقوقی داشته باشه و یا جایی برایش مبهم باشه میتونه بپرسه تا به زبان ساده تر راهنمایی و کمک بشه..

هدف اطلاع رسانی و در صورت لزوم راهنمایی و کمک هست، نه چیز دیگر،،،
باید عرض کنم به خدمتتون من پستی رو پاک نکردم اگه پاک شده لابد گزارش خورده

مگه من چی گفتم که انتقاد پذیر باشم یا نباشم ?
 

آیلا

Guest
امیدوارم گزارش خورده باشه

هیچی نگفتین فقط دنبال بحث الکی هستین
خیلی وقته فضای سایت آروم و ساکت هست
بزاریم همینجور بمونه، خوبه

واقعا روز خوش♥️
ولی الان نگاه کردم همه صحبتام هست چیزی پاک نشده

قصدم همچین چیزی نبود برداشت خودتون بود
 

Nima

Guest
سلام
می دونم ممکنه دوستان ناراحت بشن ولی منم چندباری کامنت ها رو خوندم ولی چیزی متوجه نشدم ...گفتم کاش ساده تر بیان میشد تا اگه نیاز شد بهش مراجعه و استفاده کنیم .....
یدفعه بگین اینا رو واسه دانشجوهاگذاشتم نه واسه عموم که میشه کاربرا و خواننده های خاموش??‍♀️

وقت خوش
سلام
جواب رو نازبانو به صورت کامل بیان کردند
اما این مورد رو بنده دوباره عرض کنم

مطالبی که پست گذاشته میشه ، متن و نص صریح قوانین هست با کلمات تخصصی که بازنشر شده جهت آشنایی با متن و اصل قوانین ، نه تفسیر یا توضیح آنها .

کاربر همیار ، شما گفتید به وکیل مراجعه میکنید و بصورت عامیانه براتون توضیح میدن
کاملا حرفتون درست هست ، چون وکیل در موردی که مشکل شماست و بخاطرش بهش مراجعه کردید براتون کلیات رو توضیح میده نه اینکه براتون از جزئیات بگن
اما وقتی خودشون در دفاع از مورد مد نظر لایحه دفاعی به دادگاه ارائه میکنند از ماده واحده ها یا کلمات تخصصی آن استفاده میکنند
به عنوان مثال ، در معامله ای یا قرار دادی سر شما کلاه گذاشتند ، نمیاد بهتون بگه در معامله تدلیس شده بلکه بهتون میگه فریب داده شده

حرفتون شبیه این هست که چرا دکتر بجای شربت ضد سرفه در نسخه خود اکسپکتورانت مینویسه !!!

اصطلاحات حقوقی هم همینطور هست
کل این تاپیک و مطالب عینیت قوانین و متن آن هست
شما اگه در موضوعی نیاز به راهنمایی داشتید بفرمایید ، قطعا در حدی توضیح داده میشود که براتون قابل فهم باشه و بتونه بهتون کمک کنه
 
آخرین ویرایش:

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 507 تا 517


اجاره حيوانات

ماده 507 - در اجاره حيوان تعيين منفعت يا بتعيين مدت اجاره است يا به بيان مسافت و محلي كه راكب يا محمول بايد بآنجا حمل شود.

ماده 508 - در موردي كه منفعت به بيان مدت اجاره معلوم شود تعيين راكب يا محمول لازم نيست ولي مستأجر نميتواند زياده بر مقدار متعارف‌حمل كند و اگر منفعت به بيان مسافت و محل معين شده باشد تعيين راكب يا محمول لازم است.

ماده 509 - در اجاره حيوان ممكن است شرط شود كه اگر موجر در وقت معين محمول را بمقصد نرساند مقدار معيني از مال‌الاجاره كم شود.

ماده 510 - در اجاره حيوان لازم نيست كه عين مستأجره حيوان معيني باشد بلكه تعيين آن بنوع معيني كافي خواهد بود.

ماده 511 - حيواني كه مورد اجاره است بايد براي همان مقصودي استعمال شود كه قصد طرفين بوده است بنا بر اين حيواني كه براي سواري اجاره‌شده است نمي‌توان براي باركشي استعمال
نمود.

اجاره اشخاص

ماده 512 - در اجاره اشخاص كسي كه اجاره ميكند مستأجر و كسي كه مورد اجاره واقع ميشود اجير و مال‌الاجاره اجرت ناميده ميشود.

ماده 513 - اقسام عمده اجاره اشخاص از قرار ذيل است:
1 - اجاره خدمه و كارگران از هر قبيل.
2 - اجاره متصديان حمل و نقل اشخاص يا مال‌التجاره اعم از راه خشكي يا آب يا هوا.

فقره اول - در اجاره خدمه و كارگر

ماده 514 - خادم يا كارگر نميتواند اجير شود مگر براي مدت معيني يا براي انجام امر معيني.

ماده 515 - اگر كسي بدون تعيين انتهاء مدت اجير شود مدت اجاره محدود خواهد بود بمدتي كه مزد از قرار آن معين شده است بنا براين اگر مزد ‌اجير از قرار روز يا هفته يا ماه يا سالي فلان مبلغ معين شده باشد مدت اجاره محدود بيك روز يا يكهفته يا يكماه يا يكسال خواهد بود و پس از‌انقضاء مدت مزبور اجاره بر طرف ميشود ولي اگر پس از انقضاء مدت اجير بخدمت خود دوام دهد و موجر او را نگاه دارد اجير نظر بمراضات حاصله بهمانطوريكه در زمان اجاره بين او و موجر مقرر بود مستحق اجرت خواهد شد.

اجاره متصدي حمل و نقل

ماده 516 - تعهدات متصديان حمل و نقل اعم از اينكه از راه خشكي يا آب يا هوا باشد براي حفاظت و نگاهداري اشيائيكه بآنها سپرده ميشود‌همان است كه براي امانت داران مقرر است بنابراين در صورت تفريط يا تعدي مسئول تلف يا ضايع شدن اشيائي خواهند بود كه براي حمل بآنها داده‌ميشود و اين مسئوليت از تاريخ تحويل اشياء به آنان خواهد بود.

ماده 517 - مفاد ماده 509 در مورد متصديان حمل و نقل نيز مجري خواهد بود.
 

بالا