آشنایی با قوانین حقوقی ( قانون مدنی )

  • شروع کننده موضوع مجله خبری
  • تاریخ شروع

Nima

Guest
اگه برادرشوهرم مهضری مهرو امضابده و برگه دست من باشه که دیگه ایشون نسبت به این ملک ۱۰۰ متری ادعایی ندارنداین مورد سندیت داره؟؟
پدرشوهرمن قطع نخاع شده برای این به اسم من سند نمیزنه چون میترسه بعدا بهش رسیدگی نکنیم واقعا نمیدونم چیکارکنم من فقط فکر یه سرپناه برای اینده بچه هامم.راه دیگری وجود نداره ؟ممنون ازشما
از ورثه یا برادر شوهرتون سند محضری بگیرید که در آینده نسبت به ملک ادعایی نداشته باشند
در قولنامه هم شرط تعیین نشود از طرف فروشنده که پدر شوهرتون هست ، تا قولنامه از اعتبار حقوقی ساقط نشود
اما
میتوانید شما به ایشون تعهد جداگانه بدهید تا زمانی که در قید حیات هستند شما از ایشان پرستاری میکنید و ملک رو نمیفروشید

موفق باشید
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 752 تا 770

صلح


ماده 752 - صلح ممكن است يا در مورد رفع تنازع موجود و يا جلوگيري از تنازع احتمالي در مورد
معامله و غير آن واقع شود.

ماده 753 - براي صحت صلح طرفين بايد اهليت معامله و تصرف در مورد صلح داشته باشند.

ماده 754 - هر صلح نافذ است جز صلح بر امري كه غير مشروع باشد.

ماده 755 - صلح با انكار دعوي نيز جائز است بنا بر اين درخواست صلح اقرار محسوب نميشود.

ماده 756 - حقوق خصوصي كه از جرم توليد ميشود ممكن است مورد صلح واقع شود.

ماده 757 - صلح بلاعوض نيز جائز است.

ماده 758 - صلح در مقام معاملات هر چند نتيجه معامله را كه بجاي آن واقع شده است ميدهد ليكن شرايط و احكام خاصه آن معامله را ندارد ‌بنابراين اگر مورد صلح عين باشد در مقابل عوض نتيجه آن همان نتيجه بيع خواهد بود بدون اينكه شرايط و احكام خاصه بيع در آن مجري شود.

ماده 759 - حق شفعه در صلح نيست هر چند در مقام بيع باشد.

ماده 760 - صلح عقد لازمست اگر چه در مقام عقود جائزه واقع شده باشد و بر هم نميخورد مگر در موارد فسخ بخيار يا اقاله.

ماده 761 - صلحي كه در مورد تنازع يا مبني بر تسامح باشد قاطع بين طرفين است و هيچيك نمي‌تواند آنرا فسخ كند اگر چه به ادعاء غبن باشد‌مگر در صورت تخلف شرط با اشتراط خيار.

ماده 762 - اگر در طرف مصالحه و يا در مورد صلح اشتباهي واقع شده باشد صلح باطل است.

ماده 763 - صلح باكراه نافذ نيست.

ماده 764 - تدليس در صلح موجب خيار فسخ است.

ماده 765 - صلح دعوي مبتني بر معامله باطله باطل است ولي صلح دعوي ناشي از بطلان معامله صحيح است.

ماده 766 - اگر طرفين بطور كلي تمام دعاوي واقعيه و فرضيه خود را بصلح خاتمه داده باشند كليه دعاوي داخل در صلح محسوب است اگر چه‌منشاء دعوي در حين صلح معلوم نباشد مگر اينكه صلح بحسب قرائن شامل آن نگردد.

ماده 767 - اگر بعد از صلح معلوم گردد كه موضوع صلح منتفي بوده است صلح باطل است.

ماده 768 - در عقد صلح ممكن است احد طرفين در عوض مال‌الصلحي كه ميگيرد متعهد شودكه نفقه معيني همه ساله يا همه‌ماهه تا مدت معين‌تأديه كند اين تعهد ممكن است بنفع طرفين مصالحه يا بنفع شخص يا اشخاص ثالث واقع شود.

ماده 769 - در تعهد مذكوره در ماده قبل بنفع هر كس كه واقع شده باشد ممكن است شرط نمود كه بعد از فوت منتفع نفقه بوراث او داده شود.

ماده 770 - صلحي كه بر طبق دو ماده فوق واقع ميشود به ورشكستگي يا افلاس متعهد نفقه فسخ نمي‌شود مگر اينكه شرط شده باشد.
 

Nima

Guest
قانون مدنی ماده 771 تا 794

رهن


ماده 771 - رهن عقدي است كه بموجب آن مديون مالي را براي وثيقه بداين ميدهد.
‌رهن دهنده را راهن و طرف ديگر را مرتهن ميگويند.

ماده 772 - مال مرهون بايد بقبض مرتهن يا بتصرف كسيكه بين طرفين معين ميگردد داده شود ولي استمرار قبض شرط صحت معامله نيست.

ماده 773 - هر مالي كه قابل نقل و انتقال قانوني نيست نميتواند مورد رهن واقع شود.

ماده 774 - مال مرهون بايد عين معين باشد و رهن دين و منفعت باطل است.

ماده 775 - براي هر مالي كه در ذمه باشد ممكن است رهن داده شود ولو عقدي كه موجب اشتغال ذمه است قابل فسخ باشد.

ماده 776 - ممكن است يكنفر مالي را در مقابل دو يا چند دين كه بدو يا چند نفر دارد رهن بدهد در اينصورت مرتهنين بايد بتراضي معين كنند‌ كه رهن در تصرف چه كسي باشد و همچنين ممكن است دو نفر يك مال را بيكنفر در مقابل طلبي كه از آنها دارد رهن بدهند.

ماده 777 - در ضمن عقد رهن يا بموجب عقد عليحده ممكن است راهن مرتهن را وكيل كند كه اگر در موعد مقرر راهن قرض خود را اداء ننموده‌مرتهن از عين مرهونه يا قيمت آن طلب خود را استيفاء كند و نيز ممكن است قرار دهد وكالت مزبور بعد از فوت مرتهن با ورثه او باشد و بالاخره ممكن‌است كه وكالت بشخص ثالث داده شود.

ماده 778 - اگر شرط شده باشد كه مرتهن حق فروش عين مرهونه را ندارد باطل است.

ماده 779 - هر گاه مرتهن براي فروش عين مرهونه وكالت نداشته باشد و راهن هم براي فروش آن و اداء دين حاضر نگردد مرتهن بحاكم رجوع‌مينمايد تا اجبار ببيع يا اداء دين بنحو ديگر بكند.

ماده 780 - براي استيفاء طلب خود از قيمت رهن مرتهن بر هر طلبكار ديگري رجحان خواهد داشت.

ماده 781 - اگر مال مرهون بقيمتي بيش از طلب مرتهن فروخته شود مازاد مال مالك آن است و اگر بر عكس حاصل فروش كمتر باشد مرتهن بايد‌براي نقيصه براهن رجوع كند.

ماده 782 - در مورد قسمت اخير ماده قبل اگر راهن مفلس شده باشد مرتهن با غرماء شريك ميشود.

ماده 783 - اگر راهن مقداري از دين را ادا كند حق ندارد مقداري از رهن را مطالبه نمايند و مرتهن ميتواند تمام آن را تا تأديه كامل دين نگاهدارد‌ مگر اينكه بين راهن و مرتهن ترتيب ديگري مقررشده باشد.

ماده 784 - تبديل رهن بمال ديگر بتراضي طرفين جائز است.

ماده 785 - هر چيزي كه در عقد بيع بدون قيد صريح بعنوان متعلقات جزء مبيع محسوب ميشود در رهن نيز داخل خواهد بود.

ماده 786 - ثمره رهن و زيادتي كه ممكن است در آن حاصل شود در صورتيكه متصل باشد جزء رهن خواهد بود و در صورتيكه منفصل باشد‌متعلق براهن است مگر اينكه ضمن عقد بين طرفين ترتيب ديگري مقرر شده باشد.

ماده 787 - عقد رهن نسبت بمرتهن جايز و نسبت براهن لازم است و بنابراين مرتهن مي‌تواند هر وقت بخواهد آن را بر هم زند ولي راهن‌نميتواند قبل از اينكه دين خود را ادا نمايد و يا بنحوي از انحاء قانوني از آن بري شود رهن را مسترد دارد.

ماده 788 - بموت راهن يا مرتهن رهن منفسخ نمي‌شود ولي در صورت فوت مرتهن راهن ميتواند تقاضا نمايد كه رهن بتصرف شخص ثالثي كه‌ بتراضي او و ورثه معين ميشود داده شود.
‌در صورت عدم تراضي شخص مزبور از طرف حاكم معين ميشود.

ماده 789 - رهن در يد مرتهن امانت محسوب است و بنا براين مرتهن مسئول تلف يا ناقص شدن آن نخواهد بود مگر در صورت تقصير.

ماده 790 - بعد از برائت ذمه مديون رهن در يد مرتهن امانت است ليكن اگر با وجود مطالبه آن را رد ننمايد ضامن آن خواهد بود اگر چه تقصير‌نكرده باشد.

ماده 791 - اگر عين مرهونه بواسطه عمل خود راهن يا شخص ديگري تلف شود بايد تلف‌كننده بدل آن را بدهد و بدل مزبور رهن خواهد بود.

ماده 792 - وكالت مذكور در ماده 777 شامل بدل مزبور در ماده فوق نخواهد بود.

ماده 793 - راهن نميتواند در رهن تصرفي كند كه منافي حق مرتهن باشد مگر باذن مرتهن.

ماده 794 - راهن مي‌تواند در رهن تغييراتي بدهد يا تصرفات ديگري كه براي رهن نافع باشد و منافي حقوق مرتهن هم نباشد بعمل آورد بدون اينكه مرتهن بتواند او را منع كند، در صورت منع اجازه با حاكم است.
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 795 تا 807

هبه (بخشش)


ماده 795 - هبه عقدي است كه بموجب آن يكنفر مالي را رایگان به کس ديگري تمليك ميكند تمليك‌كننده واهب طرف ديگر را متهب، مالي را‌كه مورد هبه است عين موهوبه ميگويند.

ماده 796 - واهب بايد براي معامله و تصرف در مال خود اهليت داشته باشد.

ماده 797 - واهب بايد مالك مالي باشد كه هبه مي‌كند.

ماده 798 - هبه واقع نميشود مگر با قبول و قبض متهب اعم از اينكه مباشر قبض خود متهب باشد يا وكيل او و قبض بدون اذن واهب اثري‌ندارد.

ماده 799 - در هبه بصغير يا مجنون يا سفيه قبض ولي معتبر است.

ماده 800 - در صورتيكه عين موهوبه در يد متهب باشد محتاج بقبض نيست.

ماده 801 - هبه ممكن است معوض باشد و بنابراين واهب ميتواند شرط كند كه متهب مالي را باو هبه كند يا عمل مشروعي را مجاناً بجا آورد.

ماده 802 - اگر قبل از قبض واهب يا متهب فوت كند هبه باطل ميشود.

ماده 803 - بعد از قبض نيز واهب ميتواند بابقاء عين موهوبه از هبه رجوع كند مگر در موارد ذيل:
1) در صورتيكه متهب پدر يا مادر يا اولاد واهب باشد.
2) در صورتيكه هبه معوض بوده و عوض هم داده شده باشد.
3) در صورتيكه عين موهوبه از ملكيت متهب خارج شده يا متعلق حق غير واقع شود خواه قهراً مثل اينكه عين موهوبه برهن داده شود.
4) در صورتيكه در عين موهوبه تغييري حاصل شود.

ماده 804 - در صورت رجوع واهب نماآت عين موهوبه اگر متصل باشد مال واهب و اگر منفصل باشد مال متهب خواهد بود.

ماده 805 - بعد از فوت واهب يا متهب رجوع ممكن نيست.

ماده 806 - هر گاه داين طلب خود را بمديون ببخشد حق رجوع ندارد.

ماده 807 - اگر كسي مالي را بعنوان صدقه بديگري بدهد حق رجوع ندارد.
 

دریا...

Guest
@Nima سلام همسرم به واسطه کارو کسب ازشخصی سرماریه گرفت و سفته به اون شخص داد و من پشت سفته هارو امضازدم به عنوان صامن به مبلغ ۵۰ میلیون.
همسرم بایک نفردیگر شراکت کرد و پول اون شخص اول رو کامل پرداخت کردند و سفته ها گرویی موند پیش این اقایی که به تازگی باهاش شراکت کرده همسرمن بدهکاره و فرار کرده و الان این اقای که جدیدا باایشون شریک شده مبلغ۲۲ میلیون طلب از همسرم داره و منو تهدید کرده سفته هارو میزاره اجرا .ممکنه حکم جلبم این روزها بیاد؟چه خاکی توی سرم بریزم ازدار دنیا فقط چند تیکه وسایل زندگی دارم و بدون هیچ پس اندازی
 

دریا...

Guest
.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Nima

Guest
@Nima سلام همسرم به واسطه کارو کسب ازشخصی سرماریه گرفت و سفته به اون شخص داد و من پشت سفته هارو امضازدم به عنوان صامن به مبلغ ۵۰ میلیون.
همسرم بایک نفردیگر شراکت کرد و پول اون شخص اول رو کامل پرداخت کردند و سفته ها گرویی موند پیش این اقایی که به تازگی باهاش شراکت کرده همسرمن بدهکاره و فرار کرده و الان این اقای که جدیدا باایشون شریک شده مبلغ۲۲ میلیون طلب از همسرم داره و منو تهدید کرده سفته هارو میزاره اجرا .ممکنه حکم جلبم این روزها بیاد؟چه خاکی توی سرم بریزم ازدار دنیا فقط چند تیکه وسایل زندگی دارم و بدون هیچ پس اندازی
سلام
در قانون تجارت سفته به عنوان سند حقوقی پرداخت هست و دارای قوانین مختص به خود
مطالب شما کمی مبهم هست برای توضیح دقیق تر ، جواب مواردی رو که عرض میکنم بفرمایید
فرمودین همسرتون مبلغی رو از شخصی بصورت قرض و برای سرمایه گرفته و شما درواقع ضامن شدید
آیا اسم شخص اول در سفته به عنوان مطالبه کننده قید شده ؟
آیا همون سفته هادر دست شخص دوم که با همسر شما شراکت کرده ، هست ؟
بجز سفته بابت شراکت آیا قرارداد یا دست نوشته ای بین همسر شما و شخصی که با ایشون شراکت کرده اند وجود دارد ؟
تاریخ واگذاری سفته و تاریخ وصول یا محل آن در سفته قید شده ؟

لطفا به سوال ها جواب بدید تا بتونم در حد توان راهنمایی کنم

اما جواب سوالتون
در حالت عادی برای مطالبه سفته و بعد از طی مراحل آن اعم از درخواست مطالبه و طرح دعوی در شورای حل اختلاف در صورت عدم پرداخت صادر کننده سفته که همسر شما هست ، مطالبه کننده می تواند درخواست تامین خواسته و توقیف اموال بکند و باز در صورت نبود اموال می تواند درخواست بازداشت بدهد
در این مرحله هم اگر صادر کننده سفته اعلام اعسار و نداشتن توانایی پرداخت کند ، بررسی و در صورت اثبات نسبت به تقسیط مبلغ اقدام میشود
فعلا برای شما بعنوان ضامن نمیتواند اقدامی انجام دهد
 

دریا...

Guest
سلام
در قانون تجارت سفته به عنوان سند حقوقی پرداخت هست و دارای قوانین مختص به خود
مطالب شما کمی مبهم هست برای توضیح دقیق تر ، جواب مواردی رو که عرض میکنم بفرمایید
فرمودین همسرتون مبلغی رو از شخصی بصورت قرض و برای سرمایه گرفته و شما درواقع ضامن شدید
آیا اسم شخص اول در سفته به عنوان مطالبه کننده قید شده ؟
آیا همون سفته هادر دست شخص دوم که با همسر شما شراکت کرده ، هست ؟
بجز سفته بابت شراکت آیا قرارداد یا دست نوشته ای بین همسر شما و شخصی که با ایشون شراکت کرده اند وجود دارد ؟
تاریخ واگذاری سفته و تاریخ وصول یا محل آن در سفته قید شده ؟

لطفا به سوال ها جواب بدید تا بتونم در حد توان راهنمایی کنم

اما جواب سوالتون
در حالت عادی برای مطالبه سفته و بعد از طی مراحل آن اعم از درخواست مطالبه و طرح دعوی در شورای حل اختلاف در صورت عدم پرداخت صادر کننده سفته که همسر شما هست ، مطالبه کننده می تواند درخواست تامین خواسته و توقیف اموال بکند و باز در صورت نبود اموال می تواند درخواست بازداشت بدهد
در این مرحله هم اگر صادر کننده سفته اعلام اعسار و نداشتن توانایی پرداخت کند ، بررسی و در صورت اثبات نسبت به تقسیط مبلغ اقدام میشود
فعلا برای شما بعنوان ضامن نمیتواند اقدامی انجام دهد
واقعا نمیدونم واقعیتش من اون موقع زیر کتکای شوعرم فقط امضاکردم.
شخص دوم موقع شراکت باهمسرم پول شخص اولو پرداخت کرد و سفته هارو گرویی برداشت همسرم سی میلیون ب ایشون پرداخت کرد و الان ۲۲ میلیون مونده و ایشون هنوز سفته ها دستشونه.
خیر قراردادی نیست.
نمیدونم فک کنم تاریخ نداشت
 

دریا...

Guest
سلام
در قانون تجارت سفته به عنوان سند حقوقی پرداخت هست و دارای قوانین مختص به خود
مطالب شما کمی مبهم هست برای توضیح دقیق تر ، جواب مواردی رو که عرض میکنم بفرمایید
فرمودین همسرتون مبلغی رو از شخصی بصورت قرض و برای سرمایه گرفته و شما درواقع ضامن شدید
آیا اسم شخص اول در سفته به عنوان مطالبه کننده قید شده ؟
آیا همون سفته هادر دست شخص دوم که با همسر شما شراکت کرده ، هست ؟
بجز سفته بابت شراکت آیا قرارداد یا دست نوشته ای بین همسر شما و شخصی که با ایشون شراکت کرده اند وجود دارد ؟
تاریخ واگذاری سفته و تاریخ وصول یا محل آن در سفته قید شده ؟

لطفا به سوال ها جواب بدید تا بتونم در حد توان راهنمایی کنم

اما جواب سوالتون
در حالت عادی برای مطالبه سفته و بعد از طی مراحل آن اعم از درخواست مطالبه و طرح دعوی در شورای حل اختلاف در صورت عدم پرداخت صادر کننده سفته که همسر شما هست ، مطالبه کننده می تواند درخواست تامین خواسته و توقیف اموال بکند و باز در صورت نبود اموال می تواند درخواست بازداشت بدهد
در این مرحله هم اگر صادر کننده سفته اعلام اعسار و نداشتن توانایی پرداخت کند ، بررسی و در صورت اثبات نسبت به تقسیط مبلغ اقدام میشود
فعلا برای شما بعنوان ضامن نمیتواند اقدامی انجام دهد
بله پرسیدم اسم شخص اول تو سفته ها قید شده
 

Nima

Guest
بله پرسیدم اسم شخص اول تو سفته ها قید شده
سلام
معذرت بابت دیر جواب دادنم
با توجه به اینکه طلب کار شخص اول بوده و اسم ایشون در سفته قید شده ، در صورتی که همون شخص ظهر نویسی نکرده باشد ، یعنی در پشت برگ سفته یا سفته ها طلب خود رو به دیگری واگذار نکرده باشد با امضا
شخص دیگری نمیتواند از بابت اون سفته ها ادعایی داشته باشد
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 808 تا 824



اخذ بشفعه

ماده 808 - هر گاه مال غير منقول قابل تقسيمي بين دو نفر مشترك باشد و يكي از دو شريك حصه خود را بقصد بيع بشخص ثالثي منتقل كند‌شريك ديگر حق دارد قيمتي را كه مشتري داده باو بدهد و حصه مبيعه را تملك كند.
‌اين حق را حق شفعه و صاحب آن را شفيع ميگويند.

ماده 809 - هر گاه بنا و درخت بدون زمين فروخته شود حق شفعه نخواهد بود.

ماده 810 - اگر ملك دو نفر در ممر با مجري مشترك باشد و يكي از آنها ملك خود را با حق ممر يا مجري بفروشد ديگري حق شفعه دارد اگر چه در‌خود ملك مشاعاً شريك نباشد ولي اگر ملك را بدون ممر يا مجري بفروشد ديگري حق شفعه ندارد.

ماده 811 - اگر حصه يكي از دو شريك وقف باشد متولي يا موقوف‌عليهم حق شفعه ندارد.

ماده 812 - اگر مبيع متعدد بوده و بعض آن قابل شفعه و بعض ديگر قابل شفعه نباشد حق شفعه را ميتوان نسبت به بعضي كه قابل شفعه است بقدر حصه آن بعض از ثمن اجرا نمود.

ماده 813 - در بيع فاسد حق شفعه نيست.

ماده 814 - خياري بودن بيع مانع از اخذ بشفعه نيست.

ماده 815 - حق شفعه را نميتوان فقط نسبت بيك قسمت از مبيع اجرا نمود صاحب حق مزبوريا بايد از آن صرف نظر كند يا نسبت بتمام مبيع‌اجرا نمايد.

ماده 816 - اخذ بشفعه هر معامله را كه مشتري قبل از آن و بعد از عقد بيع نسبت بمورد شفعه نموده باشد باطل مينمايد.

ماده 817 - در مقابل شريكي كه بحق شفعه تملك ميكند مشتري ضامن درك است نه بايع ليكن اگر در مواقع اخذ بشفعه مورد شفعه هنوز بتصرف مشتري داده نشده باشد شفيع حق رجوع بمشتري نخواهد داشت.

ماده 818 - مشتري نسبت بعيب و خرابي و تلفي كه قبل از اخذ بشفعه در يد او حادث شده باشد ضامن نيست و همچنين است بعد از اخذ‌بشفعه و مطالبه در صورتي كه تعدي يا تفريط نكرده باشد.

ماده 819 - نماآتي كه قبل از اخذ بشفعه در مبيع حاصل ميشود در صورتيكه منفصل باشد مال مشتري و در صورتي كه متصل باشد مال شفيع‌است ولي مشتري ميتواند بنائي را كه كرده يا درختي را كه كاشته قلع كند.

ماده 820 - هر گاه معلوم شود كه مبيع حين‌البيع معيوب بوده و مشتري ارش گرفته است شفيع در موقع اخذ بشفعه مقدار ارش را از ثمن كسر‌ميگذارد.
‌حقوق مشتري در مقابل بايع راجع بدرك مبيع همان است كه در ضمن عقد بيع مذكور شده است.

ماده 821 - حق شفعه فوري است.

ماده 822 - حق شفعه قابل اسقاط است اسقاط بهر چيزي كه دلالت بر صرف نظر كردن از حق مزبور نمايد واقع ميشود.

ماده 823 - حق شفعه بعد از موت شفيع به وارث يا وراث او منتقل ميشود.

ماده 824 - هر گاه يك يا چند نفر از وراث حق خود را اسقاط كند باقي وراث نمي‌توانند آن را فقط نسبت بسهم خود اجرا نمايند و بايد يا از آن‌صرف نظر كنند يا نسبت بتمام مبيع اجرا نمايند.
 

Minahadiann

Guest
جناب نیما چی شد کجا جواب میدین تشکر
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 825 تا 834


وصايا و ارث


ماده 825 - وصيت بر دو قسم است: تمليكي و عهدي.

ماده 826 - وصيت تمليكي عبارت است از اينكه كسي عين يا منفعتي را از مال خود براي زمان بعد از فوتش بديگري مجاناً تمليك كند.
‌وصيت عهدي عبارت است از اينكه شخصي يك يا چند نفر را براي انجام امر يا اموري يا تصرفات ديگري مأمورمينمايد.
‌وصيت كننده موصي،‌كسي كه وصيت تمليكي بنفع او شده است موصي له،‌مورد وصيت موصي‌به وكسي كه بموجب وصيت عهدي ولي بر مورد ثلث يا بر صغير قرار داده ميشود وصي ناميده ميشود.

ماده 827 - تمليك بموجب وصيت محقق نميشود مگر با قبول موصي‌له پس از فوت موصي.

ماده 828 - هر گاه موصي‌له غير محصور باشد مثل اينكه وصيت براي فقرا يا امور عام‌المنفعه شود قبول شرط نيست.

ماده 829 - قبول موصي‌له قبل از فوت موصي مؤثر نيست و موصي ميتواند از وصيت خود رجوع كند حتي در صورتيكه موصي‌له موصي به را‌قبض كرده باشد.

ماده 830 - نسبت به موصي‌له رد يا قبول وصيت بعد از فوت موصي معتبر است بنابراين اگرموصي‌له قبل از فوت موصي وصيت را رد كرده باشد‌بعد از فوت ميتواند آن را قبول كند و اگر بعد ازفوت آن را قبول و موصي به را قبض كرد ديگر نميتواند آن را رد كند ليكن اگر قبل از فوت قبول كرده‌باشد بعد از فوت قبول ثانوي لازم نيست.

ماده 831 - اگر موصي‌له صغير يا مجنون باشد رد يا قبول وصيت با ولي خواهد بود.

ماده 832 - موصي‌له ميتواند وصيت را نسبت به قسمتي از موصي به قبول كند در اين صورت وصيت نسبت به قسمتي كه قبول شده صحيح و‌نسبت به قسمت ديگر باطل ميشود.

ماده 833 - ورثه موصي نمي‌تواند در موصي به تصرف كند مادام كه موصي‌له رد يا قبول خود را به آنها اعلام نكرده است.
‌اگر تأخير اين اعلام موجب تضرر ورثه باشد حاكم موصي‌له را مجبور ميكند كه تصميم خود را معين نمايد.

ماده 834 - در وصيت عهدي قبول شرط نيست ليكن وصي مي‌تواند مادام كه موصي زنده است وصايت را رد كند و اگر قبل از فوت موصي رد‌نكرد بعد از آن حق رد ندارد گر چه جاهل بر وصايت بوده باشد.
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 835 تا 860


موصي

ماده 835 - موصي بايد نسبت به مورد وصيت جائزالتصرف باشد.

ماده 836 - هر گاه كسي بقصد خودكشي خود را مجروح يا مسموم كند يا اعمال ديگر از اين قبيل كه موجب هلاكت است مرتكب گردد و پس از‌آن وصيت نمايد آن وصيت در صورت هلاكت باطل است و هر گاه اتفاقاً منتهي بموت نشد وصيت نافذ خواهد بود.

ماده 837 - اگر كسي بموجب وصيت يك يا چند نفر از ورثه خود را از ارث محروم كند وصيت مزبور
نافذ نيست.

ماده 838 - موصي ميتواند از وصيت خود رجوع كند.

ماده 839 - اگر موصي ثانياً وصيتي بر خلاف وصيت اول نمايد وصيت دوم صحيح است.


موصي به

ماده 840 - وصيت بصرف مال در امر غير مشروع باطل است.

ماده 841 - موصي به بايد ملك موصي باشد و وصيت بمال غير ولو با اجازه مالك باطل است.

ماده 842 - ممكن است مالي را كه هنوز موجود نشده است وصيت نمود.

ماده 843 - وصيت بزياده بر ثلث تركه نافذ نيست مگر باجازه وراث و اگر بعض از ورثه اجازه كند فقط نسبت بسهم او نافذ است.

ماده 844 - هر گاه موصي به مال معيني باشد آن مال تقويم ميشود اگر قيمت آن بيش از ثلث تركه باشد مازاد مال ورثه است مگر اينكه اجازه از‌ثلث كند.

ماده 845 - ميزان ثلث به اعتبار دارائي موصي در حين وفات معين ميشود نه به اعتبار دارائي او در حين وصيت.

ماده 846 - هر گاه موصي به منافع ملكي باشد دائماً يا در مدت معين بطريق ذيل از ثلث اخراج ميشود:
‌بدواً عين ملك با منافع آن تقويم ميشود سپس ملك مزبور با ملاحظه مسلوب‌المنفعه بودن درمدت وصيت تقويم شده تفاوت بين دو قيمت از ثلث‌حساب ميشود.
‌اگر موصي به منافع دائمي ملك بوده و بدين جهة عين ملك قيمتي نداشته باشد قيمت ملك با ملاحظه منافع از ثلث محسوب ميشود.

ماده 847 - اگر موصي به كلي باشد تعيين فرد با ورثه است مگر اينكه در وصيت طور ديگر مقررشده باشد.

ماده 848 - اگر موصي به جزء مشاع تركه باشد مثل ربع يا ثلث موصي‌له با ورثه در همان مقدار از تركه مشاعاً شريك خواهد بود.

ماده 849 - اگر موصي زياده بر ثلث بترتيب معيني وصيت باموري كرده باشد ورثه زياده بر ثلث را اجازه نكنند بهمان ترتيبي كه وصيت كرده‌است از تركه خارج ميشود تا ميزان ثلث و زايد بر ثلث باطل خواهد شد و اگر وصيت به تمام يكدفعه باشد زياده از همه كسر ميشود.


موصي له

ماده 850 - موصي‌له بايد موجود باشد و بتواند مالك چيزي بشود كه براي او وصيت شده است.

ماده 851 - وصيت براي حمل صحيح است ليكن تملك او منوط است بر اينكه زنده متولد شود.

ماده 852 - اگر حمل در نتيجه جرمي سقط شود موصي‌به بورثه او ميرسد مگر اينكه جرم مانع ارث باشد.

ماده 853 - اگر موصي‌لهم متعدد و محصور باشند موصي به بين آنها بالسويه تقسيم ميشود مگر اينكه موصي طور ديگر مقرر داشته باشد.


وصي

ماده 854 - موصي ميتواند يك يا چند نفر وصي معين نمايد - در صورت تعداد اوصياء بايد مجتمعاً عمل بوصيت كنند مگر در صورت تصريح‌باستقلال هر يك.

ماده 855 - موصي ميتواند چند نفر را بنحو ترتيب وصي معين كند باينطريق كه اگر اولي فوت كرد دومي وصي باشد و اگر دومي فوت كرد‌سومي باشد و هكذا.

ماده 856 - صغير را ميتوان باتفاق يك نفر كبير وصي قرار داد.
‌در اين صورت اجراء وصايا با كبير خواهد بود تا موقع بلوغ و رشد صغير.

ماده 857 - موصي ميتواند يكنفر را براي نظارت در عمليات وصي معين نمايد.
‌حدود اختيارات ناظر بطريقي خواهد بود كه موصي مقرر داشته است يا از قرائن معلوم شود.

ماده 858 - وصي نسبت به اموالي كه بر حسب وصيت در يد او ميباشد حكم امين را دارد و ضامن نميشود مگر در صورت تعدي يا تفريط.

ماده 859 - وصي بايد بر طبق وصاياي موصي رفتار كند و الا ضامن و منعزل است.

ماده 860 - غير از پدر و جد پدري كس ديگر حق ندارد بر صغير وصي معين كند.
 

Nima

Guest
قانون مدنی . ماده 861 تا 892

ارث

فصل اول
‌در موجبات ارث و طبقات مختلفه وراث

ماده 861 - موجب ارث دو امر است:
‌نسب و سبب.

ماده 862 - اشخاصي كه بموجب نسب ارث ميبرند سه طبقه‌اند:
1) پدر و مادر و اولاد و اولاد اولاد.
2) اجداد و برادر و خواهر و اولاد آنها.
3) اعمام و عمات و اخوال و خالات و اولاد آنها.

ماده 863 - وارثين طبقه بعد وقتي ارث ميبرند كه از وارثين طبقه قبل كسي نباشد.

ماده 864 - از جمله اشخاصيكه بموجب سبب ارث ميبرند هر يك از زوجين است كه در حين فوت ديگري زنده باشد.

ماده 865 - اگر در شخص واحد موجبات متعدده ارث جمع شود بجهت تمام آن موجبات ارث ميبرد مگر اينكه بعضي از آنها مانع ديگري باشد‌كه در اين صورت فقط از جهت عنوان مانع ميبرد.

ماده 866 - در صورت نبودن وارث امر تركه متوفي راجع بحاكم است.

حق ارث

ماده 867 - ارث بموت حقيقي يا بموت فرضي مورث تحقق پيدا ميكند.

ماده 868 - مالكيت ورثه نسبت به تركه متوفي مستقر نميشود مگر پس از اداء حقوق و ديوني كه بتركه ميت تعلق گرفته.

ماده 869 - حقوق و ديوني كه به تركه ميت تعلق ميگيرد و بايد قبل از تقسيم آن اداء شود ازقرار ذيل است:
1) قيمت كفن ميت و حقوقي كه متعلق است باعيان تركه مثل عيني كه متعلق رهن است.
2) ديون و واجبات مالي متوفي.
3) وصاياي ميت تا ثلث تركه بدون اجازه ورثه و زياده بر ثلث با اجازه آنها.

ماده 870 - حقوق مزبوره در ماده قبل بايد بترتيبي كه در ماده مزبوره مقرر است تأديه شود ومابقي اگر باشد بين وراث تقسيم گردد.

ماده 871 - هر گاه ورثه نسبت به اعيان تركه معاملاتي نمايند مادام كه ديون متوفي تأديه نشده است معاملات مزبوره نافذ نبوده و ديان ميتوانند آنرا بر هم زنند.

ماده 872 - اموال غايب مفقودالاثر تقسيم نميشود مگر بعد از ثبوت فوت او يا انقضاء مدتيكه عادتاً چنين شخصي زنده نميماند.

ماده 873 - اگر تاريخ فوت اشخاصيكه از يكديگر ارث ميبرند مجهول و تقدم و تأخر هيچيك معلوم نباشد اشخاص مزبور از يكديگر ارث‌نميبرند مگر آنكه موت بسبب غرق يا هدم واقع شود كه در اينصورت از يكديگر ارث ميبرند.

ماده 874 - اگر اشخاصيكه بين آنها توارث باشد بميرند و تاريخ فوت يكي از آنها معلوم و ديگري از حيث تقدم و تأخر مجهول باشد فقط آنكه ‌تاريخ فوتش مجهول است از آن ديگري ارث ميبرد.



شرايط و جمله از موانع ارث

ماده 875 - شرط وراثت زنده بودن در حين فوت مورث است و اگر حملي باشد در صورتي ارث ميبرد كه نطفه او حين‌الموت منعقد بوده و زنده‌هم متولد شود اگر چه فوراً پس از تولد بميرد.

ماده 876 - با شك در حيوة حين ولادت حكم وراثت نميشود.

ماده 877 - در صورت اختلاف در زمان انعقاد نطفه امارات قانوني كه براي اثبات نسب مقرر است رعايت خواهد شد.

ماده 878 - هر گاه در حين موت مورث حملي باشد كه اگر قابل وراثت متولد شود مانع از ارث تمام يا بعضي از وراث ديگر ميگردد تقسيم ارث بعمل نميآيد تا حال او معلوم شود و اگر حمل مانع از ارث هيچيك از ساير وراث نباشد و آنها بخواهند تركه را تقسيم كنند بايد براي حمل حصه‌اي كه‌مساوي حصه دو پسر از همان طبقه باشد كنار گذارند و حصه هر يك از وراث مراعا است تا حال حمل معلوم شود.

ماده 879 - اگر بين وارث غايب مفقودالاثري باشد سهم او كنار گذارده ميشود تا حال او معلوم شود در صورتي كه محقق گردد قبل از مورث مرده‌است حصه او بساير وراث بر ميگردد و الا بخود او يا بورثه او ميرسد.

ماده 880 - قتل از موانع ارث است بنابراين كسي كه مورث خود را عمداً بكشد از ارث او ممنوع ميشود اعم از اينكه قتل بالمباشره باشد يا‌بالتسبيب و منفرداً باشد يا بشركت ديگري.

ماده 881 - در صورتي كه قتل عمدي مورث به حكم قانون يا براي دفاع باشد، مفاد ماده فوق مجري نخواهد بود.

ماده 881 مكرر - كافر از مسلم ارث نمي برد و اگر در بين ورثه متوفاي كافري مسلم باشد وراث كافر ارث نمي برند اگرچه از لحاظ طبقه و درجه مقدم بر مسلم باشند.

ماده 882 - بعد از لعان زن و شوهر از يكديگر ارث نميبرند و همچنين فرزنديكه بسبب انكار اولعان واقع شده از پدر و پدر از او ارث نميبرد ‌ليكن فرزند مزبور از مادر و خويشان مادري خود وهمچنين مادر و خويشان مادري از او ارث ميبرند.

ماده 883 - هر گاه پدر بعد از لعان رجوع كند پسر از او ارث ميبرد ليكن از ارحام پدر و همچنين پدر و ارحام پدري از پسر ارث نميبرند.

ماده 884 - ولدالزنا از پدر و مادر و اقوام آنان ارث نميبرد ليكن اگر حرمت رابطه كه طفل ثمره آنست نسبت بيكي از ابوين ثابت و نسبت بديگري بواسطه اكراه يا شبهه زنا نباشد طفل فقط از اين طرف و اقوام او ارث ميبرد و بالعكس.

ماده 885 - اولاد و اقوام كسانيكه بموجب ماده 880 از ارث ممنوع ميشوند محروم از ارث نميباشند بنابراين اولادي كسي كه پدر خود را كشته‌باشد از جد مقتول خود ارث ميبرد اگر وارث نزديكتري باعث حرمان آنان نشود.


حجب

ماده 886 - حجب حالت وارثي است كه بواسطه بودن وارث ديگر از بردن ارث كلاً يا جزئاً محروم ميشود.

ماده 887 - حجب بر دو قسم است:
‌قسم اول آنست كه وارث از اصل ارث محروم ميگردد مثل برادرزاده كه بواسطه بودن برادر يا خواهر متوفي از ارث محروم ميشود يا برادراني كه با‌بودن برادر ابويني از ارث محروم ميگردند.
‌قسم دوم آنستكه فرض وارث از حد اعلي بحد ادني نازل ميگردد مثل تنزل حصه شوهر ازنصف به ربع در صورتيكه براي زوجه اولاد باشد و‌همچنين تنزل حصه زن از ربع به ثمن در صورتيكه براي زوج او اولاد باشد.

ماده 888 - ضابطه حجب از اصل ارث رعايت اقربيت بميت است بنابراين هر طبقه از وراث طبقه بعد را از ارث محروم مينمايند مگر در مورد‌ماده 936 و مورديكه وارث دورتر بتواند بسمت قائم مقامي ارث ببرد كه در اينصورت هر دو ارث ميبرند.

ماده 889 - در بين وراثت طبقه اولي اگر براي ميت اولادي نباشد اولاد اولاد او هر قدر كه پائين بروند قائم مقام پدر يا مادر خود بوده و با هر يك از‌ابوين متوفي كه زنده باشد ارث ميبرند ولي در بين اولاد اقرب بميت ابعد را از ارث محروم مينمايد.

ماده 890 - در بين وراث طبقه دوم اگر براي متوفي برادر يا خواهر نباشد اولاد اخوه هر قدر كه پائين بروند قائم مقام پدر يا مادر خود بوده با هر يك‌از اجداد متوفي كه زنده باشد ارث ميبرند ليكن در بين اجداد يا اولاد اخوه اقرب بمتوفي ابعد را از ارث محروم ميكند.
‌مفاد اين ماده در مورد وارث طبقه سوم نيز مجري ميباشد.

ماده 891 - وراث ذيل حاجب از ارث ندارد:
‌پدر - مادر - پسر - دختر - زوج و زوجه.

ماده 892 - حجب از بعض فرض در موارد ذيل است:
‌الف - وقتيكه براي ميت اولاد يا اولاد اولاد باشد در اينصورت ابوين ميت از بردن بيش از يك ثلث محروم ميشوند مگر در مورد ماده 908 و 909 كه ممكن است هر يك از ابوين بعنوان قرابت يا رد بيش از يك سدس ببرد و همچنين زوج از بردن بيش از يك ربع و زوجه از بردن بيش از يك‌ ثمن محروم ميشود.
ب - وقتيكه براي ميت چند برادر يا خواهر باشد در اينصورت مادر ميت از بردن بيش از يكسدس محروم ميشود مشروط بر اينكه:

‌ اولاً - لااقل دو برادر يا يك برادر با دو خواهر يا چهار خواهر باشند.
‌‌ ثانياً - پدر آنها زنده باشد.
‌‌‌ ثالثاً - از ارث ممنوع نباشد مگر بسبب قتل.
‌‌‌ رابعاً - ابويني يا ابي تنها باشند.
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 893 تا 905



فرض و صاحبان فرض

ماده 893 - وراث بعضي به فرض بعضي به قرابت و بعضي گاه به فرض و گاهي به قرابت ارث ميبرند.

ماده 894 - صاحبان فرض اشخاصي هستند كه سهم آنان از تركه معين است و صاحبان قرابت كساني هستند كه سهم آنها معين نيست.

ماده 895 - سهام معينه كه فرض ناميده ميشود عبارت است از نصف، ربع، ثمن، دو ثلث، ثلث و سدس تركه.

ماده 896 - اشخاصي كه بفرض ارث ميبرند عبارتند از مادر و زوج و زوجه.

ماده 897 - اشخاصيكه گاهي بفرض و گاهي بقرابت ارث ميبرند عبارتند از پدر، دختر و دخترها، خواهر و خواهرهاي ابي يا ابويني و كلاله‌امي.

ماده 898 - وراث ديگر بغير از مذكورين در دو ماده فوق فقط بقرابت ارث ميبرند.

ماده 899 - فرض سه وارث نصف تركه است:
1) شوهر در صورت نبودن اولاد براي متوفاة اگر چه از شوهر ديگر باشد.
2) دختر اگر فرزند منحصر باشد.
3) خواهر ابويني يا ابي تنها در صورتيكه منحصر بفرد باشد.

ماده 900 - فرض دو وارث ربع تركه است:
1) شوهر در صورت فوت زن با داشتن اولاد.
2) زوجه يا زوجه‌ها در صورت فوت شوهر بدون اولاد.

ماده 901 - ثمن فريضه زوجه يا زوجه‌ها است در صورت فوت شوهر با داشتن اولاد.

ماده 902 - فرض دو وارث دو ثلث تركه است:
1) دو دختر و بيشتر در صورت نبودن اولاد ذكور.
2) دو خواهر و بيشتر ابويني يا ابي تنها با نبودن برادر.

ماده 903 - فرض دو وارث ثلث تركه است:
1) مادر متوفي در صورتيكه ميت اولاد و اخوه نداشته باشد.
2) كلاله امي در صورتيكه بيش از يكي باشد.

ماده 904 - فرض سه وارث سدس تركه است پدر و مادر و كلاله امي اگر تنها باشد.

ماده 905 - از تركه ميت هر صاحب فرض حصه خود را ميبرد و بقيه بصاحبان قرابت ميرسد و اگر صاحب قرابتي در آن طبقه مساوي با صاحب‌فرض در درجه نباشد باقي بصاحب فرض رد ميشود مگر در مورد زوج و زوجه كه بآنها رد نميشود ليكن اگر براي متوفي وارث بغير اززوج‌نباشد زائد از فريضه باو رد ميشود.
 

دیبا

Guest
مرسی ممنون از لطفتون
سلام شما همون سلیطه خانوم هستین شقایق جان؟ البته تو چالشم نوشتن که شقایق همون مینا هست چقدر زحمت کشیدم ببینم مینا کی هست شقایق کی هست?چرا من همیشه فکر میکردم ضد آقایون سایت هستین شما؟
 

بالا