نتایج، تجربیات و روشهای جذب??

  • شروع کننده موضوع بسته شد
  • تاریخ شروع
وضعیت
این موضوع قفل شده است

صبا

Guest
جذبای ریز تا دلتوووون بخواد داشتمو دارم
مثلا صیح خواب میموندم برم دانشگاه ازمترو جا میموندم بعد هی باخنده میگفتم نبابا میرسم من هرجور شده میرسم
یا میگفتم عییی چی بشه یهو قطار باهام برسه من از تعجبم برگام بریزه یهو ?

بعضی روزا ۳تا قطارباید سوارمیشدم تابرسم
بطور ناباورانه ای وقتی درحال همین فکرای خنده دار بودم قطاری که مثلا قرار بود ده دیقه پیش راه بیفته به تاخیر میفتادو یهو همزمان بامن میرسید و من قشنگگگ به ۳تا قطار میرسیدم

یا مثلا وسط چمن میشستیم دوستام میگفتن هندونه اجی مجی کن فلانی بیاد توچمن سمتمون یا نگامون کنه
بعد من دوسه دیقه فک میکردم یهو میومد سمتمون برگ مرگای هممون میریخت?
واییی برگای منم ریخت ????
 

_ساغر

Guest
بچه ها ی تجربه دیگ هم دارم چون خیلی تخیلم بالاس اما تو تخیلم خودم نقش اصلی نیستم ب هیمن خاطر برا خودم نمی افته ب ا اطرافیان می افته ب همین خاطر بدم میاد?
من ی زمانی با ی اقای دیگ ای تو ذهنم رابطه ساختم و بهش فکر میکردم همینجوری مدت ها اما میگم همیشه فکر میکردم اون ادم از من بالاتره در حد من نیست ب همین خاطر تو ذهنم ی ادم نرمال میساختم ک اون اقا با اون ازدواج میکنه و منم تخیل میکردم خب
اون اقا اومد با خالم ازدواج کرد و من هنوز جگرم میسوزه قلبم درد میگیره شاید باور نکنید اما من تو ذهنم زندگی های خوب میسازم اما چون فکر میکنم من شایستگیش رو ندارم جذبش میکنم اما برای خودم نه
 
استارتر
استارتر

بسته شد

Guest
اسفند سال۹۷ بود من ازخودم ناامید بودم
پسرای زیادی تواون سال بهم پیشنهاد اشنایی داده بودن ولی یه ایرادی داشتن همشووون
یکیشون خوشتیپ بود باشخصیت بود ولی اسمش خیلییی ضایه بود?
یکیشون قدش کوتاه بود
یکیشون عالی بود ولی خرخون بود من خوشم نمیومد
خلاصه من ناامید بودم میگفتم خدایا جدی ینی یه ادم متناسب با چیزی ک میخوام نسلختی تواین دنیا؟
یا نده یا میخوای بدی چپرچلاغ نده
از بعد عید۹۸ مشخص کردم دقیقا چجور ادمی میخوام
از دینش گرفته تا تیپ و قیافه ورنگ چش و همه چی
یه هفته کلا همه رو ریختم دور به این ادم فک کردم تااومد توزندگیم
دقیقااا همه رفتاراش مثل خودم بود
هرحرفی ک میخواسیم بزنیم باهم میزدیم و تک تک کلماتمون مشترک بود?
دوتایی باهم دردو مرض میگرفتیم
اسامی مورد علاقمونو باهمدیکه میگفتیم یهویی مشترک درمیومد?
اینجوری شد که جفت روحیمو پیدا کردم ینی خدا بهم دادش
 

مامانِ نفس

Guest
اسفند سال۹۷ بود من ازخودم ناامید بودم
پسرای زیادی تواون سال بهم پیشنهاد اشنایی داده بودن ولی یه ایرادی داشتن همشووون
یکیشون خوشتیپ بود باشخصیت بود ولی اسمش خیلییی ضایه بود?
یکیشون قدش کوتاه بود
یکیشون عالی بود ولی خرخون بود من خوشم نمیومد
خلاصه من ناامید بودم میگفتم خدایا جدی ینی یه ادم متناسب با چیزی ک میخوام نسلختی تواین دنیا؟
یا نده یا میخوای بدی چپرچلاغ نده
از بعد عید۹۸ مشخص کردم دقیقا چجور ادمی میخوام
از دینش گرفته تا تیپ و قیافه ورنگ چش و همه چی
یه هفته کلا همه رو ریختم دور به این ادم فک کردم تااومد توزندگیم
دقیقااا همه رفتاراش مثل خودم بود
هرحرفی ک میخواسیم بزنیم باهم میزدیم و تک تک کلماتمون مشترک بود?
دوتایی باهم دردو مرض میگرفتیم
اسامی مورد علاقمونو باهمدیکه میگفتیم یهویی مشترک درمیومد?
اینجوری شد که جفت روحیمو پیدا کردم ینی خدا بهم دادش
و اسمش هست خربزههههه??
 

آیلما

Guest
من جز شکرگزاری و یسری روش های تایید شده
مثلا میگم
باورم نشد اتقدر سریع فلان اتفاق افتاد
یا فلان وسیله بدستم رسید
یا میگم
خیلی خوشحال شدم که این رویداد رخ داد
حالا نمیدونم درسته یا نه
ولی یه کتابی گفته بود
که 3 تا ذهن داریم
یکیش نمیدونم نیمه چیه
که روش تاثیر میذاره حرفات
همه کائنات دست به یکی میکنن که تو
به هدفت برسی
به خاطر همین میگن چیزای نا امید کننده نگین
حالا چه بد چه خوب
فقیر و پولدار
و پولدار و فقیر میکنه
حالا مثال بود
یعنی چی بگیم ؟؟؟
فقیرو مولدارو پولدارو فقیر میکنه؟
 
استارتر
استارتر

بسته شد

Guest
یه تابلوی مجازی دارم توش بعضی خواسته هامو زده بودم
خونه
طلا
گواهینامه
ماشین
روابط خوب
پول
...
یکی یکی بخوام تریف کنم :

ما قبل از گرونیا یه خونه دوطبقه داشتیم که فروختیمو بعدش قیمتا کشید بالااااا خیلی ضررکردیمممم
اون دوران با کتاب بنویسید تابدست اورید اشنا شده بودم اونو خوندمشو نشستم خونه ای ک میخایمو ویژگیاشو ریز ب ریز نوشتم
انباری داشته باشه
پارکینگ داشته باشه
اسانسورداشته باشه
فلان خوابه باشه
فلان متر باشه
توفلان محل باشه
پدر منم اصلا اهل معامله و به فکر پول جم کردنو سودو اینا نیس ینی بیخیاله
بعدازاون خود ب خود بصورت خودجوش یه ردزی اومد به مامانم گف فلانی یه خونه داره پاشو بریم ببینیم چجوریه??
ینی باورتووون نمیشهههه مااون خونه رو خریدیم باهمه امکاناتی که گفتم با وجود اینکه پولمونم کممم بود

خونه تیک خورد

طلاهم که یه روز رفتیم بازارو یهویی اون مدلی ک توعکس خواسته هام بودو دیدمو زفتم سمتشو مامانم بدون اینکه ایرادی بگیره خرید

واسه گرفتن گواهینامه من چنبار رد شدم وازهمون اول بااینکه خوب میروندم ولی چشمم فقط به افسر بود
میگفتم این سری افسرش خوبه قبولم میکنه
این سری افسرش بده فلانم میکنه
ولی سری اخر یه نشونه اومد سمتم که دیگه به خودم اومدم زدم توسرم گفتم ینی خاک به سرت
این دفه دیگه به افسر توجهی نکردم
سری اخر سخت گیر ترین افسر پیشم نشسته بودولی من ازسه روز قبلش میگفتم خدا قبولم میکنه
باورتون نمیشه من گریه میکردم میگفتم خدایا شکرررت که من دفه های اول قبول نشدمو این باعث شد به خودم بیامو تورو به یاد بیارم
میگفتم مرسی که خودت به اینجایی که هستم هدایتم کردی و منو اگاه کردی میگفتم حتی اگه این سری ام قبول نشم کَکَمم نمیگزه چون من بایر اول تکمیل شم بعد به خواستم برسم
و اون روز ازخانوما من فقط قبول شدم???❤️
اینم تیک خورد

بعدازگواهینامه من بااینکه هیچچچ پولی نداشتم ولی ارزوم ۲۰۶ سفید تیپ۵ باتودوزی خاکستری بود
کوین میگف باید قشنگ لمسش کنی باید باهاش گازبدیو حال کنی
من این کارو کردمو بعداز بیست و پنج سالللل از فوت پدر بزرگم یه ارثیه به مامانم رسیدو رفتیم ماشینو گرفتیمممم
تصور کنین خودتون دیگه ادم چقددددخرررذوق میشههه?

روابط خوبم که خداروشکر دوستای واقعی و مجازیم همشون ماهن همشون باشخصیتن ومن عاشق تک تکشون
روابط عاشقانمم یه سنگ داشت بنام مامانه خربزه که الان مثه کنه بهم چسبیده?(اینو بعدا بسطش میدم)


این از تابلوی خواسته هام??
 
آخرین ویرایش:

آیلما

Guest
@hendoone من میخوام تازه قانون جذبو شروع کن باید چ کنم ؟چیزایی ک میخوامو جذب کنم؟
 
استارتر
استارتر

بسته شد

Guest
راجب عمل کردن بینیم
پدرمادرم مخالف هزااااار درصدی بوددددن
هرجام میرفتیم میگفتن دماغت خوبه و اینا بدتر میگفتن عمرن دگ پول بدیم?

بابام میگف ینی هندونه خودتو بکشی نمیزارم اینکارو کنی پولشو میریزم به کارتت ولی بیخیال شوووو
اصن هیجوره نمیزاشتنا

من اومدم رو کاغذ نوشتم من فلان روز بعدازامتحانام با فلان دکتر عمل میکنم?

و اخرم کردم بابامم اومد خودش منو بردو اورد?
 

وضعیت
این موضوع قفل شده است
بالا