یه تابلوی مجازی دارم توش بعضی خواسته هامو زده بودم
خونه
طلا
گواهینامه
ماشین
روابط خوب
پول
...
یکی یکی بخوام تریف کنم :
ما قبل از گرونیا یه خونه دوطبقه داشتیم که فروختیمو بعدش قیمتا کشید بالااااا خیلی ضررکردیمممم
اون دوران با کتاب بنویسید تابدست اورید اشنا شده بودم اونو خوندمشو نشستم خونه ای ک میخایمو ویژگیاشو ریز ب ریز نوشتم
انباری داشته باشه
پارکینگ داشته باشه
اسانسورداشته باشه
فلان خوابه باشه
فلان متر باشه
توفلان محل باشه
پدر منم اصلا اهل معامله و به فکر پول جم کردنو سودو اینا نیس ینی بیخیاله
بعدازاون خود ب خود بصورت خودجوش یه ردزی اومد به مامانم گف فلانی یه خونه داره پاشو بریم ببینیم چجوریه??
ینی باورتووون نمیشهههه مااون خونه رو خریدیم باهمه امکاناتی که گفتم با وجود اینکه پولمونم کممم بود
خونه تیک خورد
طلاهم که یه روز رفتیم بازارو یهویی اون مدلی ک توعکس خواسته هام بودو دیدمو زفتم سمتشو مامانم بدون اینکه ایرادی بگیره خرید
واسه گرفتن گواهینامه من چنبار رد شدم وازهمون اول بااینکه خوب میروندم ولی چشمم فقط به افسر بود
میگفتم این سری افسرش خوبه قبولم میکنه
این سری افسرش بده فلانم میکنه
ولی سری اخر یه نشونه اومد سمتم که دیگه به خودم اومدم زدم توسرم گفتم ینی خاک به سرت
این دفه دیگه به افسر توجهی نکردم
سری اخر سخت گیر ترین افسر پیشم نشسته بودولی من ازسه روز قبلش میگفتم خدا قبولم میکنه
باورتون نمیشه من گریه میکردم میگفتم خدایا شکرررت که من دفه های اول قبول نشدمو این باعث شد به خودم بیامو تورو به یاد بیارم
میگفتم مرسی که خودت به اینجایی که هستم هدایتم کردی و منو اگاه کردی میگفتم حتی اگه این سری ام قبول نشم کَکَمم نمیگزه چون من بایر اول تکمیل شم بعد به خواستم برسم
و اون روز ازخانوما من فقط قبول شدم???
اینم تیک خورد
بعدازگواهینامه من بااینکه هیچچچ پولی نداشتم ولی ارزوم ۲۰۶ سفید تیپ۵ باتودوزی خاکستری بود
کوین میگف باید قشنگ لمسش کنی باید باهاش گازبدیو حال کنی
من این کارو کردمو بعداز بیست و پنج سالللل از فوت پدر بزرگم یه ارثیه به مامانم رسیدو رفتیم ماشینو گرفتیمممم
تصور کنین خودتون دیگه ادم چقددددخرررذوق میشههه?
روابط خوبم که خداروشکر دوستای واقعی و مجازیم همشون ماهن همشون باشخصیتن ومن عاشق تک تکشون
روابط عاشقانمم یه سنگ داشت بنام مامانه خربزه که الان مثه کنه بهم چسبیده?(اینو بعدا بسطش میدم)
این از تابلوی خواسته هام??