عزیزم میشه این تاپیکو ببینی ...

[آوازقو🦢]

دخترمن یه قطره آب نمیتونست بخوره دلم براش کباب میشد ،حالش خیلی بد بود ،سه روز توی بیمارستان تبریز بستری بود

اره منم خیلی ازاطرافیانم این اتفاق براشون افتاده
پسر جاریم سرفه های خیلی بدی میکرد بی اشتها تب تشخیص دادم این مشکل براش پیش اومده چون همسایه امون تو دوران بچگیم کارش همین بود من همیشه میرفتم نگاه میکردم ببینم چطور رد میکنه تاحدودی از عوارض و حس وحال ادمایی که این مشکلو داشتن اشنا بودم

 

[سرنوشت]

میدونی دخترمن یه بار حالش خیلی بدبودحتی آب میخوردبالامیاورد تبش خیلی بالابود بیمارستان بستریش کردن تبش پایین نیومد طفلی آب شد ،بعددکترگفت نمیدونم عفونت واردخونش شده یایه باکتری واردخونش شده ،مادرشوهرم بردش یه جایی گفت گلوشو بگیرن ،تودلم مسخره کردم که این چیزا چیه دوتا استخوون مرغ توی گلوش مونده بود بوی تعفن میداد ،بعدش سریع خوب شد دخترای خواهرشوهرمم هربارمریض می شدن خوب نمیشدن میبردن گلوشونو میگرفتن همیشه هم یه چیزی مونده بود ،اینو گفتم چون ممکنه پسرت اینجوری شده باشه ،حالا خودت بهتر میدونی

دخترت تند تند غذا میخوره بگو احتیاط کنه دورازجون باعث خفگی میشه بگو گلوت گیر کنه باید دربیاری یا اصلا بره معده ات تیکه بیفته چی عذابه تا بری درمان کنی

 

[سرنوشت]

مادرشوهرم بلده یه بچه تو گلوش غذا گیر کرده بود درآورد

 

[پفیلا پنیری]

بدجور بومیگیره برادخترمن چون استخوون مرغ مونده بود بوی بدی میداد وعفونت وارد بدنش شده بود

عه راه گلو نمیبره ینی استخوان میمونه

 

[صنم]

اره امکانش هست
دختر خاله منم اینجور شده بود بردن خوب شد
آیسا جان جایی تبریز میشناسی که تل گیری کنن؟

 

[آیسا]

دخترت تند تند غذا میخوره بگو احتیاط کنه دورازجون باعث خفگی میشه بگو گلوت گیر کنه باید دربیاری یا اصلا بره معده ات تیکه بیفته چی عذابه تا بری درمان کنی

اون موقع سه چهارسالش بود ،مادرشوهرم بهش گوشت مرغ بااستخوون داده بود ،باورکن استخوونایی که ازگلوش درآورده بودن بزرگ بود ‌بوی تعفن میداد

 

[آیسا]

عه راه گلو نمیبره ینی استخوان میمونه

نه ،این مشکلی نداشت اصلآ هیچوقت نگفت گلوم دردمیکنه انقد مونده بود که باعث مریضیش شد

 

[آیسا]

اره امکانش هست
دختر خاله منم اینجور شده بود بردن خوب شد
آیسا جان جایی تبریز میشناسی که تل گیری کنن؟

والا من ساکن تهرانم اونجا رفته بودیم مسافرت ،مادرشوهرم اینا اهل یکی ازشهرستانای تبریزن

 

[آیسا]

مادرشوهرم بلده یه بچه تو گلوش غذا گیر کرده بود درآورد

خیلی خوبه من خودم استخون مرغ تیزبود موندتوی گلوم کلی خون اومد تایه مدت هرچی میخوردم اذیت میشدم رفتم گلومو بگیرن خانومه کفت عفونت کرده بروعنبر نسادود کن بعد خودش انگار خوب شد

 

[پفیلا پنیری]

نه ،این مشکلی نداشت اصلآ هیچوقت نگفت گلوم دردمیکنه انقد مونده بود که باعث مریضیش شد

عجیبه نشنیده بودم تاحالا

 

[آیسا]

عجیبه نشنیده بودم تاحالا

منم نشنیده بودم مادرشوهرم اینا گفتن اول تودلم مسخره کردم که ببین چی میگن تاوقتی باچشم خودم دیدم

 

[پفیلا پنیری]

منم نشنیده بودم مادرشوهرم اینا گفتن اول تودلم مسخره کردم که ببین چی میگن تاوقتی باچشم خودم دیدم

بزرگترا تجربه اشون بیشتر از ماست

 

[آیسا]

بزرگترا تجربه اشون بیشتر از ماست

آره بعدش من ازمامانم اینام نشنیدم یعنی فک نکنم اونا همچین قضیه ای روبدونن

 

[سرنوشت]

اون موقع سه چهارسالش بود ،مادرشوهرم بهش گوشت مرغ بااستخوون داده بود ،باورکن استخوونایی که ازگلوش درآورده بودن بزرگ بود ‌بوی تعفن میداد

بهتر بود جدا میکرد میداد بچه اس دیگه ، بچه هم حواسش نبوده قورت نده چه عجیب معجزه بوده خفه نشده خداروشکر شانس آوردی

 

[سرنوشت]

خیلی خوبه من خودم استخون مرغ تیزبود موندتوی گلوم کلی خون اومد تایه مدت هرچی میخوردم اذیت میشدم رفتم گلومو بگیرن خانومه کفت عفونت کرده بروعنبر نسادود کن بعد خودش انگار خوب شد

استخون مرغ تو گلوت چیکار میکنه دخترت مثله خودت احتیاط کن نگاه کن خوب بجو

 

[سرنوشت]

 

[آیسا]

استخون مرغ تو گلوت چیکار میکنه دخترت مثله خودت احتیاط کن نگاه کن خوب بجو

فیله ی مرغ بود ،مهمونی بودیم ،استخوونه فک کنم مث تیغه ی ماهی بود چون گلومو زخم کرد ‌انگار میخ داخل گلوم بود،عذاب کشیدم

 

[آیسا]

بهتر بود جدا میکرد میداد بچه اس دیگه ، بچه هم حواسش نبوده قورت نده چه عجیب معجزه بوده خفه نشده خداروشکر شانس آوردی

آره واقعآ ،خودش اعتراف کرد که کارمن بوده

 

[سرنوشت]

فیله ی مرغ بود ،مهمونی بودیم ،استخوونه فک کنم مث تیغه ی ماهی بود چون گلومو زخم کرد ‌انگار میخ داخل گلوم بود،عذاب کشیدم

اگه خوب بجویی قطعا حس می کنی و تیغو درمیاری حتما تند تند غذاخوردی کم جوییدی قورت دادی