یک اعتراف بکنم برم پی کارهام

[ببین]

واس منم سواله
پونه خو الان دم هر جوی ابی بری روییده

یکم پونه بده تا سر برج

 

[مدیسا]

یکم پونه بده تا سر برج

کلا مخی کنی یه چه

 

[هدی]

والا مردم خوب شانس دارن
من خرمالو دست چین خریدم نوبر هاااا بردم برا باباحاجیم
هی چشم به دستش بود کی یکی برمیداره تست کنه تعریفمو کنه
بعد ۲ روز یکی خورد گفت ای خرمالو ها کی خریده بلد نبوده هیچ مزه نداره

الهی.....

 

[هدی]

حالا هدی جان فلسفه ی پونه چیه
نمیشه مریم گلی ببریم

واس منم سواله
پونه خو الان دم هر جوی ابی بری روییده

پدر بزرگ من کرد هستند
عزیزم
پدر خدا بیامرز و بی بی مادرشون
اول سال به بچه ها می گفتند هر کسی پونه اول سال بیار برامون مژدگانی می گیرند
پدربزرگ منم این رسم ادامه داده
و در صورت فوت ایشون
این رسم دایی من انجام می ده
خودشون می گن به میمنت دیدار دوباره سرسبزی
و رویش سبزه
و دیدن سال جدید
هر کس برام پونه اول فصل را بیاره
بهش مژدگانی می دهم