کسی هست حرفاموبشنوه خیلی دلم گرفته

  • شروع کننده موضوع مروارید
  • تاریخ شروع

نیلوفر سعیدی خواه

Guest
شوهرم قبل من عاشق دخترعموش بوده دخترعموشم همینطورولی بخاطرلجولجبازی بهم نمیرسن ی چندوقت بعدشوهرم بامن ازدواج میکنه منم دختردایش میشم من از نظرزیبایی اون اونذخوشگلترم ولی خوب شوهرم اونو دوست داشته هروقت با عمو وزن عموش صحبت میکنه بهم میریزه بامن بداخلاق میشه۸ساله میگذره ولی همونطوره
سلام مروارید جان
خیلی حستو درک کردم
و خیلی ناراحت شدم
یه جورایی منو یاد یه چیزهایی انداختی
منم فکر میکردم همسرم دوستم نداره
یا حیف عشق پاک من و خیییلی چیزهای دیگه که اینجا جاش نیست

یادمه از اینکه هیچ عشقی دریافت نمیکردم واقعا زجر میکشیدم
تا با یه کلاس آشنا شدم که اسمش آزارهای حسی بود
با این هذف شرکت کردم که اونی که حق باهاشه و زجر میکشه منم
ولی در کمال ناباورانه دیدم این منم که ایراد دارم

استادش روان کاو هست
و هرچی جلو رفتم و توی گذشتم و ناخودآگاهم کنکاش کردم
دیدم من از بابام خشم دارم
از اینکه وقتی دخترخونه بودم
ازش محبت نگرفتم
ازش توجه نگرفتم
و دارم خشم هایی که از بابام داشتمو روی همسرم می‌ریختم
نمیگم همسرم گل بی عیبه ولی یه حجم زیادی از دعوا ها بخاطر طرز فکر من بود
ما هر هفته دعوا داشتیم ولی خداروشکر توی 10 ماه فقط دوبار دعوا داشتیم

من همش فکر میکردم همسرم عشق قبلیش رو دوست داره و من رو از روی عقل انتخاب کرده که بسازه و از این حرفا
 

نیلوفر سعیدی خواه

Guest
سلام مروارید جان
خیلی حستو درک کردم
و خیلی ناراحت شدم
یه جورایی منو یاد یه چیزهایی انداختی
منم فکر میکردم همسرم دوستم نداره
یا حیف عشق پاک من و خیییلی چیزهای دیگه که اینجا جاش نیست

یادمه از اینکه هیچ عشقی دریافت نمیکردم واقعا زجر میکشیدم
تا با یه کلاس آشنا شدم که اسمش آزارهای حسی بود
با این هذف شرکت کردم که اونی که حق باهاشه و زجر میکشه منم
ولی در کمال ناباورانه دیدم این منم که ایراد دارم

استادش روان کاو هست
و هرچی جلو رفتم و توی گذشتم و ناخودآگاهم کنکاش کردم
دیدم من از بابام خشم دارم
از اینکه وقتی دخترخونه بودم
ازش محبت نگرفتم
ازش توجه نگرفتم
و دارم خشم هایی که از بابام داشتمو روی همسرم می‌ریختم
نمیگم همسرم گل بی عیبه ولی یه حجم زیادی از دعوا ها بخاطر طرز فکر من بود
ما هر هفته دعوا داشتیم ولی خداروشکر توی 10 ماه فقط دوبار دعوا داشتیم

من همش فکر میکردم همسرم عشق قبلیش رو دوست داره و من رو از روی عقل انتخاب کرده که بسازه و از این حرفا
من که زندگیم برگشت، یادمه قبل کلاس ها هر بار که پریود میشدم غم عاااالم رو دلم بود از بچگیم بگیرتا حال الانم
ولی خدا شاهده از مرداد پارسال که شروع کردم
اصلااا
دیگه پریود میشم بهم نمیریزم
عصبی میشم بخاطر هورمونام ولی دیگه گذشته رو نوشخوار نمیکنم
 

نیلوفر سعیدی خواه

Guest
من که زندگیم برگشت، یادمه قبل کلاس ها هر بار که پریود میشدم غم عاااالم رو دلم بود از بچگیم بگیرتا حال الانم
ولی خدا شاهده از مرداد پارسال که شروع کردم
اصلااا
دیگه پریود میشم بهم نمیریزم
عصبی میشم بخاطر هورمونام ولی دیگه گذشته رو نوشخوار نمیکنم
نمیدونم چرا این همه دارم تایپ میکنم برات
شاید چون حس کردم همه حس هاتو
یافکر کردم خودمی
ایشالا که شرایطش رو داشته باشی
کلاس ها آنلاینه
تو خونت نشستی
 

نیلوفر سعیدی خواه

Guest
نمیدونم چرا این همه دارم تایپ میکنم برات
شاید چون حس کردم همه حس هاتو
یافکر کردم خودمی
ایشالا که شرایطش رو داشته باشی
کلاس ها آنلاینه
تو خونت نشستی

نمیدونم چرا این همه دارم تایپ میکنم برات
شاید چون حس کردم همه حس هاتو
یافکر کردم خودمی
ایشالا که شرایطش رو داشته باشی
کلاس ها آنلاینه
تو خونت نشستی
 

نیلوفر سعیدی خواه

Guest
Screenshot_20210513_105811_com.instagram.android.jpg
 
استارتر
استارتر

مروارید

Guest
سلام مروارید جان
خیلی حستو درک کردم
و خیلی ناراحت شدم
یه جورایی منو یاد یه چیزهایی انداختی
منم فکر میکردم همسرم دوستم نداره
یا حیف عشق پاک من و خیییلی چیزهای دیگه که اینجا جاش نیست

یادمه از اینکه هیچ عشقی دریافت نمیکردم واقعا زجر میکشیدم
تا با یه کلاس آشنا شدم که اسمش آزارهای حسی بود
با این هذف شرکت کردم که اونی که حق باهاشه و زجر میکشه منم
ولی در کمال ناباورانه دیدم این منم که ایراد دارم

استادش روان کاو هست
و هرچی جلو رفتم و توی گذشتم و ناخودآگاهم کنکاش کردم
دیدم من از بابام خشم دارم
از اینکه وقتی دخترخونه بودم
ازش محبت نگرفتم
ازش توجه نگرفتم
و دارم خشم هایی که از بابام داشتمو روی همسرم می‌ریختم
نمیگم همسرم گل بی عیبه ولی یه حجم زیادی از دعوا ها بخاطر طرز فکر من بود
ما هر هفته دعوا داشتیم ولی خداروشکر توی 10 ماه فقط دوبار دعوا داشتیم

من همش فکر میکردم همسرم عشق قبلیش رو دوست داره و من رو از روی عقل انتخاب کرده که بسازه و از این حرفا
چطوری باید شرکت کنم هزینه داره؟
 

نیلوفرآبی

Guest
البته فکر کنم دیروز کلاسشون تکمیل شد ولی حالا یه پیام بده شاید خدا خواست قبول کرد
دقیقاهمینطوره قدرت خدا.مردابدشون میادزنی نازشونوبکشه درعوض عاشق زنی هستن که بهشون کم محلی کنه دقیقابرعکس زنا.موندم توخلقت این مردا
 

بالا