وای من کلاس دوم بودم یه کتاب داشتم?

[لیوای?]

اسمش قصه های مادربزرگ بود از رضا احمدی
یه وقت نخرین برای بچه هاتون??
بعد داستاناش همه چرت و پرت
یکی از داستاناش این بود که پسرای شاه میرن شکار بعد یکیشون دنبال یه چیزی میره میرسه به یه خونه دیگه برنمیگرده
بعد اون یکی برادر وقتی دنبالش میگرده به یه خونه می رسه از بند رختش سر آدما آویزون شده بعد سر داداششم می بینه???
حالا مامان بابام اون کتابو هدیه برام خریده بودن
وقتی میخوندمش هم میگفتن باریکلا بچمون چقدر کتاب میخونه??

 

[گیتی_تهرانی_مقدم]

هم خنده دار بود هم غم انگیز??
واقعا باید حواسمون باشه چی برای بچه مون میخریم??

 

[لیوای?]

هم خنده دار بود هم غم انگیز??
واقعا باید حواسمون باشه چی برای بچه مون میخریم??

درسته
اینکه بگیم هر کتابی خوبه اصلا درست نیست
اتفاقا بعضی وقتا بچه ها و نوجوونا تاثیر بیشتری از کتاب میگیرن و اتفاقای بدی میفته

 

[دخی شرابی]

عه منم داشتم ول خیل چرت بود

 

[وانیتاس]

یاخدا????