خبری سرگرمی
⭐کاربر برتر⭐
- عضویت
- Jun 28, 2023
- جنسیت
- خانم
مترادف برابر پارسی و معنی قلم چیست
مترادف قلم: خامه، کلک، نی، رقم، لول
برابر پارسی: خامه، کلک، هخام
معنی
۱. هر وسیلهای که با آن بنویسند؛ خامه؛ کِلک.
۲. (اسم مصدر، اسم) [مجاز] نویسندگی.
۳. [مجاز] شیوۀ نوشتن؛ سبک.
۴. (زیستشناسی) [مجاز] هریک از استخوانهای دستوپای انسان و سایر جانداران.
۵. [مجاز] نوع؛ گونه.
۶. شصتوهشتمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵۲ آیه؛ نونوالقلم.
۷. واحد شمارش برخی اشیا.
⟨ قلم راندن: (مصدر متعدی)
۱. حکم کردن.
۲. [قدیمی، مجاز] رقم زدن؛ رقم کردن؛ نوشتن.
⟨ قلم زدن: (مصدر لازم) [مجاز]
۱. نوشتن.
۲. نقش کردن؛ نقاشی کردن.
۳. حکاکی کردن.
⟨ قلم شدن: (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز] قطع شدن؛ بریده شدن.
⟨ قلم کردن: (مصدر متعدی) [مجاز]
۱. بریدن.
۲. چیزی را به شکل قلم قطع کردن.
⟨ قلم کشیدن: (مصدر متعدی) [مجاز]
۱. خط کشیدن؛ خط زدن.
۲. حذف کردن.
۳. نادیده گرفتن؛ بیتوجهی کردن.
مترادف قلم: خامه، کلک، نی، رقم، لول
برابر پارسی: خامه، کلک، هخام
معنی
۱. هر وسیلهای که با آن بنویسند؛ خامه؛ کِلک.
۲. (اسم مصدر، اسم) [مجاز] نویسندگی.
۳. [مجاز] شیوۀ نوشتن؛ سبک.
۴. (زیستشناسی) [مجاز] هریک از استخوانهای دستوپای انسان و سایر جانداران.
۵. [مجاز] نوع؛ گونه.
۶. شصتوهشتمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵۲ آیه؛ نونوالقلم.
۷. واحد شمارش برخی اشیا.
⟨ قلم راندن: (مصدر متعدی)
۱. حکم کردن.
۲. [قدیمی، مجاز] رقم زدن؛ رقم کردن؛ نوشتن.
⟨ قلم زدن: (مصدر لازم) [مجاز]
۱. نوشتن.
۲. نقش کردن؛ نقاشی کردن.
۳. حکاکی کردن.
⟨ قلم شدن: (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز] قطع شدن؛ بریده شدن.
⟨ قلم کردن: (مصدر متعدی) [مجاز]
۱. بریدن.
۲. چیزی را به شکل قلم قطع کردن.
⟨ قلم کشیدن: (مصدر متعدی) [مجاز]
۱. خط کشیدن؛ خط زدن.
۲. حذف کردن.
۳. نادیده گرفتن؛ بیتوجهی کردن.