عزیزم اینجا تعداد کاربرا خیلی محدوده؟ چقد زود خسته شدید. من خیلی حرف و مشکلات دارمدیگه من دارم جای تو خسته میشم🫣
نه منظورمو و متوجه نشدی منظورم این بود مشکلاتتون و میخونم منم خیلی ناراحت میشم و احساس هم دردی باهات میکنم
پسرم دوستم ولی با مدیر شدیدا قهر کردم. من پارسال خودمو کشتم که مردود نشه. تمام تابستون تو مدرسه بودم و التماس میکردم کلی هزینه دادم برا کلاسای جبرانی ولی در نهایت مدیر همه رو قبول کرد یا ازشون امتحان مجدد گرفت و گذاشت تقلب کنن اما پسر منو انداخت
تو سن بلوغ پسرا خیلی غد میشن
ازینکه ناراحتتون میکنم خودمم
ازینکه ناراحتتون میکنم شرمندم ولی تحملم کنید خیلی حرف و غصه برا گفتن دارم. خیلی دلم میخواد قضاوتم کنید
خب شما توی حوزه نبودید
حتی کارنامه ترم قبل پسرم رو هم نرفتم بگیرم. جلسه اولیا نرفتم. کلا قهر کردم مدیرم جایی دیدم سلام نکردم
دیگه غیر از اینکه به پسرت فشار بیاری چیزی به ذهنم نمیرسه بگو اگه منو و دوست داری بخاطر منم که شده امسال درس بخون
میدونم
توشهریور اون روزایی که میرفتم التماس که نندازه پسرمو. دیدم بچه ها تو یه کلاس نشستن دارن مثلا امتحان میدن همه تقلب میکنن و کسی هم سرشون نیست. به مدیر با گریه گفتم چی میشد از پسر منم مثل اینا امتحان مجدد میگرفتید
راحت باش عزیزم
خب هنوزم دیر نشده
به زور فرستادمش امسال مدرسه بره. حتی یک بارم کتابش باز نکرده ببینه کتاباش راج به چی هستن. در این حد به زور بوده. تمام سال گفتم بیا باهم بخونیم اما دریغ. کتابا سفید دفترا سفید
فقط امید وارم دوست. پسر استارتر بیتربیت نباشه و روش تاثیر بد نزاره؛!!!!
نمیخونه خیلی حرصم میده. تمام سال گوشی دستش بود و ویس میداد یا کالاف بازی میکرد
تو این سن پسرا خیلی بی ادبن
