خسته نباشی واقعا ...کار کردن که دیگه خیلی سختهمن باید برم کار
توام خسته نباشی عزیزمخسته نباشی واقعا ...کار کردن که دیگه خیلی سخته
این تعطیلی ما هم جز استثنا هاست
وگرنه من بدبخت هر روز صبح کلاس دارم تا ۳ ،یا ۵ ،یه روز تا ۶ 🫠
اینقدر خوشحال میشم یه کلاسی تموم میشه
مرسیتوام خسته نباشی عزیزم
خیلی سخته درکت میکنم
تازه دانشگاه سختی ها سروع میشهبه من میگفتن آسووووونه
گفتم وااااااااا زرت امتحان کجا اسون
استادمون اینجوریه که خیلی شیک و با کلاس میاد سر کلاس ،با کت و شلوار شروع میکنه درس دادن ،یه هو وسط درس دادن کتشو در میاره ،حالا استین بلندم بپوشه وسط درس یه هو آستینا رو میفرسته بالا و ...این استادمون خیلی خوبهههه
کلا درس میده ها ،اهل حاشیه هم نیست ولی حس خوبی میگیرم ازش ...
امروز تایمی که ما بودیم تعدادمون کم بود ،خیلی باحتل میگفت فقط همین چند تایین ؟
دقیقاااامرسی
آرهههه
وای مژگان هنوز نه خبری از بیمارستانه ،نه خیچی ،حس له شدگی دارم 🫠میگن این هنوز آسونشه دلم میخواد برم بمیرم
امتحانم که هر کدوم معادل یه کنکوره لامصب قشنگ استرسش همون اندازه ست ...از اون طرفم قلنون اومده درس نظری رو بیفتی یا عملی رو باید از اول بخونی ،استرسش مضاعفه ...
عین چی میخواد جون بکنی ...
تا بخوام وارد بازار کارم بشم که 🫠هوف باز هنوز کلی وقت دارم تا اونموقع
اوهومدقیقاااا
دور از جووونت
دانشگاه یک چیز ،دنیای کار یک چیزه دیگه
عملی تجربه خیییلی مهمه
من که سرکار دیگه موهام سفید شده بود ..
خجالت میکشمکلا عادت به استاد آناتومی مرد ندارم
ازش متنفرما ...برام سواله که چرا ک من رو میرونه از خودش ولی تو مسیر منه از وقتی منو بلاک کرده ،بیشتر از قبل میبینمش ،ما همکلاسیم نیستیم ولی بیشتر از همکلاسیام میبیننش ...
واقعا چرا ؟
میتونست خیلی راحت از یه طرف دیگه رد بشه و اون سمتی که من باشم نباشه ...
حتی من رفتم و برگشتم دیدم نیست ،فکر کنم فکرشم نمیکرد برگردم که رفت ...مطمئنم یه چیزیش هست ...
خیلی مظلوم بود امروز و تنها البته حقشه
عکسای پنهانیشو میبینم ...ازش متنفرما ...
ولی میبینمش کلا اون تنفر همراه میشه با حس عجیبی
خیلی خرررمعکسای پنهانیشو میبینم ...
زوم میکنم روش و به ندرت دیدم این حالتشو ...
جدیدا پنهان نمیکنه ازم ولی برای منم نیست ...