ان شاالله که بهترین ها نصیبت بشه..کاش منم عروس اون میشدم
شایلی میزنم لهت موکونماکاش منم عروس اون میشدم
من وقتی عروسی داداشم بود یادمه دنبال ارایشگاه و لباس و چقدر خوشحال بودیم ...الان میبینم اصلا هیچی عین خیالشونم نیس هیچ برنامه ندارن من میترسم شبش حتی یکیشونم بلند نشه برقصه
چیشده عزیزم؟عشقت رفته یا چی؟بخدا هر شبم شده گریه
خیانت کرد داره داماد کسی دیگه میشه
مبارک باشه انشالا که خوشبخت بشید
اره واقعا من جز اون ادمایی بودم ک وقتی میخندیدم در و پنجره میلرزید الان اومدم تو یه خانواده ک رییلکس از نظر من که بی احساس اصلا هیچی و برای هیچی ذوقی ندارن نمیدونم چرا اینجورین میترسم عروسیم بد بشه بهم خوش نگذره
عزیززم فقط میتونم بگم بسپارش دست خدا و کسی ک براش مهم نبودی برات مهم نباشه..اینا درس میشه ک بعدها فقط کسی رو در کنار خودت بزاری ک بدونی هیچوقت نمیره و ارزش دوهزاری داشته باشه...اینروزا هم میره نهایتا یه سال طول میکشه ک بازم بتونی سرپات وایسی و دیگه هیچی برات مهم نباشه ..همه چیو بسپار دست زمان خودش درستش میکنهخیانت کرد داره داماد کسی دیگه میشه
وای خیلی سخته اخلاقا نمیخوره درکت میکنم...
یعنی همسرت هم پایه نیست؟؟اتفاقا من خودم تنها دارم برنامه میچینم ..
فکر کنم اون عروسی ک از بچگی تصور میکردم نمیشهوای خیلی سخته اخلاقا نمیخوره درکت میکنم...
کلا خانوادشون ساکت و آرومن دیگه،چاره نیست
عروسیت بد نمیشه اصلا .. آرام میشه
حالا خدا کنه بخیر بگذره
نه اینطور فکر نکن .... مثبت فکر کنفکر کنم اون عروسی ک از بچگی تصور میکردم نمیشه
اون ک نمیتونه کاری کنه اگه خانوادش بلند نشن برقصن اینا...اون فقط چیزایی ک میخوام رو انجام میده مثلا کدوم تالار و اتلیه اینا ولی جو عروسی رو نمیتونه کاری کنه ک
خودشم میگه روم نی برقصم فقط برات دست میزنم 
