آشنایی با قوانین حقوقی ( قانون مدنی )

  • شروع کننده موضوع مجله خبری
  • تاریخ شروع

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 1034 تا 1040


خواستگاری



ماده 1034 - هر زني را كه خالي از موانع نكاح باشد ميتوان خواستگاري نمود.

ماده 1035 - وعده ازدواج ايجاد علقه زوجيت نمي‌ كند اگرچه تمام يا قسمتي از مهريه كه بين طرفين براي موقع ازدواج مقرر گرديده پرداخته شده ‌باشد بنا بر اين هر يك از زن و مرد مادام كه عقد نكاح جاري نشده مي ‌تواند از وصلت امتناع كند و طرف ديگر نمي ‌تواند بهيچوجه او را مجبور بازدواج كرده يا از جهت صرف امتناع از وصلت مطالبه خسارتي نمايد.

ماده 1036 - اگر يكي از نامزدها وصلت منظور را بدون علت موجهي بهم بزند در حالي كه طرف مقابل يا ابوين او يا اشخاص ديگر باعتماد ‌وقوع ازدواج مغرور شده و مخارجي كرده باشند طرفي كه وصلت را بهم زده است بايد از عهده خسارات وارده برآيد ولي خسارات مزبور فقط مربوط ‌بمخارج متعارفه خواهد بود.


ماده 1037 - هر يك از نامزدها مي ‌تواند در صورت بهم خوردن وصلت منظور هدايائي را كه بطرف ديگر يا ابوين او براي وصلت منظور داده ‌است مطالبه كند اگر عين هدايا موجود نباشد مستحق قيمت هدايائي خواهد بود كه عادتا نگاهداشته مي‌ شود مگر اينكه آن هدايا بدون تقصير طرف ديگر تلف شده‌ باشد

ماده 1038 - مفاد ماده قبل از حيث رجوع بقيمت در موردي كه وصلت منظور در اثر فوت يكي از نامزدها بهم بخورد مجري نخواهد بود.

ماده 1039 - مدت مرور زمان دعاوي ناشي از بهم خوردن وصلت منظور دو سال است و از تاريخ بهم خوردن آن محسوب مي‌ شود.

ماده 1040 - هر يك از طرفين مي‌ تواند براي انجام وصلت منظور از طرف مقابل تقاضا كند كه تصديق طبيب بصحت از امراض مسريه مهم از ‌قبيل سيفليس و سوزاك و سل ارائه دهد
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 1041 تا 1044


قابليت صحي براي ازدواج

ماده 1041 - عقد نكاح دختر قبل از رسيدن به سن 13 سال تمام شمسي و پسر قبل از رسيدن به سن 15 سال تمام شمسي منوط است به اذن ولي به شرط رعايت مصلحت با تشخيص دادگاه صالح.

ماده 1041 - نكاح قبل از بلوغ ممنوع است.

تبصره - عقد نكاح قبل از بلوغ با اجازه ولي و بشرط رعايت مصلحت مولي عليه صحيح مي باشد.

ماده 1042 - بعد از رسيدن بسن 15 سال تمام نيز اناث نميتوانند مادام كه به 18 سال تمام نرسيده‌ اند بدون اجازه ولي خود شوهر كنند.

ماده 1043 - نكاح دختر باكره اگرچه به سن بلوغ رسيده باشد موقوف به اجازه پدر يا جد پدر او است و هر گاه پدر يا جد پدري بدون علت موجه از دادن اجازه مضايقه كند اجازه او ساقط و در اين صورت دختر مي تواند با معرفي كامل مردي كه مي خواهد با او ازدواج نمايد و شرايط نكاح و مهري كه بين آنها قرار داده شده پس از اخذ اجازه از دادگاه مدني خاص به دفتر ازدواج مراجعه و نسبت به ثبت ازدواج اقدام نمايد.

ماده 1044 - در صورتي كه پدر يا جد پدري در محل حاضر نباشند و استيذان از آنها نيز عادتاً غير ممكن بوده و دختر نيز احتياج به ازدواج داشته باشد، وي مي تواند اقدام به ازدواج نمايد.

تبصره - ثبت اين ازدواج در دفترخانه منوط به احراز موارد فوق در دادگاه مدني خاص مي باشد.
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 1045 تا 1061



موانع نکاح (ازدواج)




ماده 1045 - نكاح با اقارب نسبي ذيل ممنوع است اگر چه قرابت حاصل از شبهه يا زنا باشد
1) نكاح با پدر و اجداد و با مادر و جدات هر قدر كه بالا برود
2) نكاح با اولاد هر قدر كه پايين برود
3) نكاح با برادر و خواهر و اولاد آنها تا هر قدر كه پائين برود.
4) نكاح با عمات و خالات خود و عمات و خالات پدر و مادر و اجداد و جدات.

ماده 1046 - قرابت رضاعي از حيث حرمت نكاح در حكم قرابت نسبي است مشروط بر اينكه
اولا شير زن از حمل مشروع حاصل شده باشد
ثانيا شير مستقيما از پستان مكيده شده باشد
ثالثا طفل لااقل يك شبانه روز و يا 15دفعه متوالي شير كامل خورده باشد بدون اينكه در بين غذاي ديگر يا شير زن ديگر را بخورد
رابعا شير خوردن طفل قبل از تمام شدن دو سال از تولد او باشد
خامسا مقدار شيريكه طفل خورده است از يك زن و از يك شوهر باشد بنابراين اگر طفل در شبانه روز مقداري از شير يك زن و مقداري از شير‌ زن ديگر بخورد موجب حرمت نميشود اگرچه شوهر آن دو زن يكي باشد و همچنين اگر يكزن يكدختر و يك پسر رضاعي داشته باشد كه هر يك‌ را از شير متعلق بشوهر ديگر شير داده باشد آن پسر و يا آن دختر برادر و خواهر رضاعي نبوده و ازدواج بين آن ها از اين حيث ممنوع نميباشد

ماده 1047 - نكاح بين اشخاص ذيل بواسطه مصاهره ممنوع دائمي است
1) بين مرد و مادر و جدات زن از هر درجه كه باشد اعم از نسبي و رضاعي
2) بين مرد و زني كه سابقا زن پدر و يا زن يكي از اجداد يا زن پسر يا زن يكي از احفاد او بوده است هر چند قرابت رضاعي باشد
3) بين مرد با اناث از اولاد زن از هر درجه كه باشد ولو رضاعي مشروط بر اينكه بين زن و شوهر زناشوئي واقع شده باشد

ماده 1048 - جمع بين دو خواهر ممنوع است اگرچه بعقد منقطع باشد

ماده 1049 - هيچكس نميتواند دختر برادر زن و يا دختر خواهر زن خود را بگيرد مگر با اجازه زن خود

ماده 1050 - هر كس زن شوهردار را با علم بوجود علقه زوجيت و حرمت نكاح و يا زني را كه در عده طلاق و يا در عده وفات است با علم بعده ‌و حرمت نكاح براي خود عقد كند عقد باطل و آن زن مطلقا بر آن شخص حرام موبد مي‌ شود

ماده 1051 - حكم مذكور در ماده فوق در موردي نيز جاري است كه عقد از روي جهل بتمام يا يكي از امور مذكوره فوق بوده و نزديكي هم واقع ‌شده باشد. در صورت جهل و عدم وقوع نزديكي عقد باطل ولي حرمت ابدي حاصل نميشود.

ماده 1052 - تفريقي كه با لعان حاصل مي‌ شود موجب حرمت ابدي است

ماده 1053 - عقد در حال احرام باطل است و با علم به حرمت موجب حرمت ابدي است

ماده 1054 - زناي با زن شوهردار يا زني كه در عده رجعيه است موجب حرمت ابدي است

ماده 1055 - نزديكي بشبهه و زنا اگر سابق بر نكاح باشد از حيث مانعيت نكاح در حكم نزديكي با نكاح صحيح است ولي مبطل نكاح سابق ‌نيست

ماده 1056 - اگر كسي با پسري عمل شنيع كند نميتواند مادر يا خواهر يا دختر او را تزويج كند

ماده 1057 - زني كه سه مرتبه متوالي زوجه يكنفر بوده و مطلقه شده بر آن مرد حرام ميشود مگر اينكه بعقد دائم به زوجيت مردي ديگري ‌درآمده و پس از وقوع نزديكي با او بواسطه طلاق يا فسخ يا فوت فراق حاصل شده باشد

ماده 1058 - زن هر شخصي كه به نه طلاق كه شش تاي آن عددي است مطلقه شده باشد بر آن شخص حرام مؤبد مي‌ شود

ماده 1059 - نكاح مسلمه با غير مسلم جايز نيست

ماده 1060 - ازدواج زن ايراني با تبعه خارجه در مواردي هم كه مانع قانوني ندارد موكول به اجازه مخصوص از طرف دولت است.

ماده 1061 - دولت ميتواند ازدواج بعضي از مستخدمين و مامورين رسمي و محصلين دولتي را با زني كه تبعه خارجه باشد موكول باجازه ‌مخصوص نمايد
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 1062 تا 1070


صحت نكاح (ازدواج)

ماده 1062 - نكاح واقع ميشود بايجاب و قبول به الفاظيكه صريحا دلالت بر قصد ازدواج نمايد.

ماده 1063 - ايجاب و قبول ممكن است از طرف خود مرد و زن صادر شود و يا از طرف اشخاصي كه قانونا حق عقد دارند.

ماده 1064 - عاقد بايد عاقل و بالغ و قاصد باشد.

ماده 1065 - توالي عرفي ايجاب و قبول شرط صحت عقد است.

ماده 1066 - هرگاه يكي از متعاقدين يا هر دو لال باشند عقد باشاره از طرف لال نيز واقع مي شود مشروط بر اينكه بطور وضوح حاكي از انشاء ‌عقد باشد.

ماده 1067 - تعيين زن و شوهر بنحوي كه براي هيچيك از طرفين در شخص طرف ديگر شبهه نباشد شرط صحت نكاح است.

ماده 1068 - تعليق در عقد موجب بطلان است.

ماده 1069 - شرط خيار فسخ نسبت بعقد نكاح باطل است ولي در نكاح دائم شرط خيار نسبت بصداق جايز است مشروط بر اينكه مدت آن ‌معين باشد و بعد از فسخ مثل آنست كه اصلا مهر ذكر نشده باشد.

ماده 1070 - رضاي زوجين شرط نفوذ عقد است و هر گاه مكره بعد از زوال كره عقد را اجازه كند نافذ است مگر اينكه اكراه بدرجه بوده كه عاقد‌ فاقد قصد باشد
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 1071 تا 1074

وکالت در نکاح


ماده 1071 - هر يك از مرد و زن ميتواند براي عقد نكاح وكالت بغير دهد.


ماده 1072 - در صورتيكه وكالت بطور اطلاق داده شود وكيل نميتواند موكله را براي خود تزويج كند مگر اينكه اين اذن صريحا باو داده شده ‌باشد.

ماده 1073 - اگر وكيل از آنچه كه موكل راجع به شخص يا مهر يا خصوصيات ديگر معين كرده تخلف كند صحت عقد متوقف بر تنفيذ موكل خواهد بود

ماده 1074 - حكم ماده فوق در موردي نيز جاري است كه وكالت بدون قيد بوده و وكيل مراعات مصلحت موكل را نكرده باشد
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 1075 تا 1077


نکاح منقطع


ماده 1075 - نكاح وقتي منقطع است كه براي مدت معيني واقع شده باشد.

ماده 1076 - مدت نكاح منقطع بايد كاملا معين شود


ماده 1077 - در نكاح منقطع احكام راجع به وراثت زن و به مهر او همان است كه در باب ارث و در فصل آتي مقرر شده است.
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 1078 تا 1101

مهریه


ماده 1078 - هر چيزي را كه ماليت داشته و قابل تملك نيز باشد ميتوان مهر قرار داد

ماده 1079 - مهر بايد بين طرفين تا حدي كه رفع جهالت آن ها بشود معلوم باشد.

ماده 1080 - تعيين مقدار مهر منوط به تراضي طرفين است.

ماده 1081 - اگر در عقد نكاح شرط شود كه در صورت عدم تأديه مهر در مدت معين نکاح باطل خواهد بود نكاح و مهر صحيح ولي شرط باطل‌است

ماده 1082 - بمجرد عقد زن مالك مهر ميشود و ميتواند هر نوع تصرفي كه بخواهد در آن بنمايد

تبصره - چنانچه مهريه وجه رايج باشد متناسب با تغيير شاخص قيمت سالانه زمان تأديه نسبت به سال اجراي عقد كه توسط بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران تعيين مي گردد محاسبه و پرداخت خواهد شد مگر اينكه زوجين در حين اجراي عقد به نحو ديگري تراضي كرده باشند.
آئين نامه اجرايي اين قانون حداكثر ظرف مدت سه ماه از تاريخ تصويب توسط بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران با همكاري وزارت دادگستري و وزارت امور اقتصادي و دارائي تهيه و به تصويب هيأت وزيران خواهد رسيد.

نظر مجلس :

منظور از زمان تأديه، زمان اجراي حكم قطعي ولازم الاجراء است.

مادۀ 1083 - براي تاديه تمام و يا قسمتي از مهر ميتوان مدت يا اقساطي قرار داد


مادۀ 1084 - هر گاه مهر عين معين باشد و معلوم گردد قبل از عقد معيوب بوده و يا بعد از عقد و قبل از تسليم معيوب و يا تلف شود شوهر ضامن‌عيب و تلف است


ماده 1085 - زن ميتواند تا مهر باو تسليم نشده از ايفاء وظائفي كه در مقابل شوهر دارد امتناع كند مشروط بر اينكه مهر او حال باشد و اين امتناع ‌مسقط حق نفقه نخواهد بود

مادۀ 1086 - اگر زن قبل از اخذ مهر باختيار خود بايفاء وظائفي كه در مقابل شوهر دارد قيام نمود ديگر نميتواند از حكم ماده قبل استفاده كند ‌معذلك حقي كه براي مطالبه مهر دارد ساقط نخواهد شد


ماده 1087 - اگر در نكاح دائم مهر ذكر نشده يا عدم مهر شرط شده باشد نکاح صحيح است و طرفين ميتوانند بعد از عقد مهر را بتراضي معين‌ کنند و اگر قبل از تراضي بر مهر معين بين آن ها نزديکی واقع شود زوجه مستحق مهرالمثل خواهد بود.

ماده 1088 - در مورد مادة قبل اگر يكي از زوجين قبل از تعيين مهر و قبل از نزديکی بميرد زن مستحق هيچگونه مهري نيست


ماده 1089 - ممكن است اختيار تعيين مهر به شوهر يا شخص ثالثي داده شود در اين صورت شوهر يا شخص ثالث ميتواند مهر را هر قدر بخواهد ‌معين كند

ماده 1090 - اگر اختيار تعيين مهر بزن داده شود زن نمي تواند بيشتر از مهرالمثل معين نمايد

ماده 1091 - براي تعيين مهرالمثل بايد حال زن از حيث شرافت خانوادگی و ساير صفات و وضعيت او نسبت به اماثل و اقران و اقارب و همچنين‌ معمول محل و غيره در نظر گرفته شود.

ماده 1092 - هر گاه شوهر قبل از نزديكی زن خود را طلاق دهد زن مستحق نصف مهر خواهد بود و اگر شوهر بيش از نصف مهر را قبلا داده باشد‌ حق دارد مازاد از نصف را عيناً يا مثلا يا قيمتا استرداد کند

ماده 1093 - هر گاه مهر در عقد ذكر نشده باشد و شوهر قبل از نزديکی و تعيين مهر زن خود را طلاق دهد زن مستحق مهرالمتعه است و اگربعد از‌آن طلاق دهد مستحق مهرالمثل خواهد بود

ماده 1094 - براي تعيين مهرالمتعه حال مرد از حيث غنا و فقر ملاحظه ميشود

ماده 1095 - در نكاح منقطع عدم مهر در عقد موجب بطلان است

ماده 1096 - در نكاح منقطع موت زن در اثناء مدت موجب سقوط مهر نمي شود و همچنين است اگر شوهر تا آخر مدت با او نزديكي نكند

ماده 1097 - در نکاح منقطع هرگاه شوهر قبل از نزديكي تمام مدت نكاح را به بخشد بايد نصف مهريه را بدهد.

ماده 1098 - در صورتي كه عقد نكاح اعم از دائم يا منقطع باطل بوده و نزديکی واقع نشده زن حق مهر ندارد و اگرمهریه را گرفته شوهر مي‌ تواند آن را ‌استرداد نمايد.

ماده 1099 - در صورت جهل زن بفساد نكاح و وقوع نزديكي زن مستحق مهرالمثل است.


ماده 1100 - در صورتي مهرالمسمي مجهول باشد يا ماليت نداشته باشد يا ملك غير باشد در صورت اول و دوم زن مستحق مهرالمثل خواهد ‌بود و در صورت سوم مستحق مثل يا قيمت آن خواهد بود مگر اينكه صاحب مال اجازه نمايد

ماده 1101 - هر گاه عقد نكاح قبل از نزدیکی به جهتي فسخ شود زن حق مهر ندارد مگر در صورتي كه موجب فسخ عنن باشد كه در اين صورت با‌ وجود فسخ نکاح زن مستحق نصف مهر است
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 1102 تا 1119



حقوق و تکالیف زوجین نسبت به یکدیگر



ماده 1102 - همين كه نكاح بطور صحت واقع شد روابط زوجيت بين طرفين موجود و حقوق و تكاليف زوجين در مقابل همديگربرقرار ميشود

ماده 1103 - زن و شوهر مكلف به حسن معاشرت با يكديگرند

ماده 1104 - زوجين بايد در تشييد مباني خانواده و تربيت اولاد خود به يكديگر معاضدت (یاری ) نمايند.

مادۀ 1105 - در روابط زوجين رياست خانواده از خصائص شوهر است.


مادۀ 1106 - در عقد دائم نفقه زن بعهده شوهر است


ماده 1107 - نفقه عبارت است از همه نيازهاي متعارف و متناسب با وضعيت زن از قبيل مسكن، البسه، غذا، اثاث منزل و هزينه هاي درماني و بهداشتي و خادم در صورت عادت يا احتياج به واسطه نقصان يا مرض.

مادۀ 1108 - هر گاه زن بدون مانع مشروع از اداي وظائف زوجيت امتناع كند مستحق نفقه نخواهد بود.


مادۀ 1109 - نفقه مطلقه رجعيه در زمان عده بر عهده شوهر است مگر اينكه طلاق در حال نشوز واقع شده باشد ليکن اگر عده از جهة فسخ نكاح‌ يا طلاق بائن باشد زن حق نفقه ندارد مگر در صورت حمل از شوهر خود كه در اينصورت تا زمان وضع حمل حق نفقه خواهد داشت


ماده 1110 - در ايام عده وفات، مخارج زندگي زوجه عندالمطالبه از اموال اقاربي كه پرداخت نفقه به عهده آنان است ( درصورت عدم پرداخت) تأمين مي گردد.

مادۀ 1111 - زن ميتواند در صورت استنكاف شوهر از دادن نفقه به دادگاه رجوع كند در اين صورت محكمه ميزان نفقه را معين و شوهر را بدادن آن محكوم خواهد كرد.


ماده 1112 - اگر اجراء حکم مذکور در ماده قبل ممكن نباشد مطابق ماده 1129 رفتار خواهد شد.

ماده 1113 - در عقد انقطاع زن حق نفقه ندارد مگر اينكه شرط شده يا آنكه عقد مبني بر آن جاري شده باشد

مادۀ 1114 - زن بايد در منزلي كه شوهر تعيين ميكند سكني نمايد مگر آنکه اختيار تعيين منزل بزن داده شده باشد.


ماده 1115 - اگر بودن زن با شوهر در يك منزل متضمن خوف ضرر بدني و يا مالي يا شرافتي براي زن باشد زن ميتواند مسكن عليحده اختيار كند‌ و در صورت ثبوت مظنه ضرر مزبور محکمه حكم بازگشت بمنزل شوهر نخواهد داد و مادام كه زن در بازگشتن بمنزل مزبور معذور است نفقه بر‌عهده شوهر خواهد بود.

ماده 1116 - در مورد مادة فوق مادام كه محاكمه بين زوجين خاتمه نيافته محل سكناي زن بتراضي طرفين معين مي‌شود و در صورت عدم‌تراضي محکمه با جلب نظر اقرباي نزديك طرفين منزل زن را معين خواهد نمود و در صورتيكه اقربايي نباشد خود محكمه محل مورد اطمينان را‌ معين خواهد كرد.


ماده 1117 - شوهر ميتواند زن خود را از حرفه يا صنعتي كه منافي مصالح خانوادگي يا حيثيات خود يا زن باشد منع كند.

ماده 1118 - زن مستقلا ميتواند در دارائي خود هر تصرفي را كه ميخواهد بكند.

ماده 1119 - طرفين عقد ازدواج ميتوانند هر شرطي كه مخالف با مقتضاي عقد مزبور نباشد درضمن عقد ازدواج يا عقد لازم ديگر بنمايند مثل اينكه شرط شود هر گاه شوهر زن ديگر بگیرد يا درمدت معيني غائب شود يا ترك انفاق نمايد يا بر عليه حيات زن سوء قصد كند يا سوء رفتاري نمايد كه‌ زندگاني آن ها با يكديگر غير قابل تحمل شود زن وكيل و وکیل ودر توکیل باشد که از اثبات تحقق شرط در محکمه و صدور حکم نهائي خود را مطلقه‌ سازد.
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 1120 تا 1132


انحلال عقد نکاح

‌ماده 1120 - عقد نکاح به فسخ یا به طلاق یا به بذل مدت در عقد انقطاع منحل
می‌شود.

امکان فسخ نکاح ( ازدواج )


‌ماده 1121 - جنون هر یک از زوجین به شرط استقرار اعم از این که مستمر یا ادواری
باشد برای طرف مقابل موجب حق فسخ است.
‌ماده 1122 - عیوب ذیل در مرد که مانع از ایفاء وظیفه زناشویی باشد موجب حق فسخ
برای زن خواهد بود.
1 - عنن به شرط این که بعد از گشتن مدت یک سال از تاریخ رجوع زن به حاکم رفع نشود.
2 - خصی.
3 - مقطوع بودن آلت تناسلی.
‌ماده 1123 - عیوب ذیل در زن موجب حق فسخ برای مرد خواهد بود:
1 - قرن.
2 - جذام.
3 - برص.
4 - افضاء.
5 - زمین‌گیری.
6 - نابینایی از هر دو چشم.
‌ماده 1124 - عیوب زن در صورتی موجب حق فسخ برای مرد است که عیب مزبور در حال عقد
وجود داشته است.
‌ماده 1125 - جنون و عنن در مرد هر گاه بعد از عقد هم حادث شود موجب حق فسخ برای
زن خواهد بود.
‌ماده 1126 - هر یک از زوجین که قبل از عقد عالم به امراض مذکوره در طرف دیگر
بوده، بعد از عقد فسخ نخواهد داشت.
‌ماده 1127 - هر گاه شوهر بعد از عقد مبتلا به یکی از امراض مقاربتی گردد زن حق
خواهد داشت که از نزدیکی با او امتناع نماید و امتناع به علت‌مزبور مانع حق نفقه
نخواهد بود.
‌ماده 1128 - هر گاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که
طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده برای طرف مقابل‌حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در
عقد تصریح شده یا عقد متبانیاً بر آن واقع شده باشد.
‌ماده 1129 - در صورت استنکاف شوهر از دادن نفقه و عدم امکان اجراء حکم محکمه و
الزام او به دادن نفقه زن می‌تواند برای طلاق به حاکم‌رجوع کند و حاکم شوهر او را
اجبار به طلاق می‌نماید.
‌همچنین است در صورت عجز شوهر از دادن نفقه.
‌ماده 1130 - حکم ماده قبل در موارد ذیل نیز جاری است:
1 - در موردی که شوهر سایر حقوق واجبه زن را وفا نکند و اجبار او هم بر ایفاء ممکن
نباشد.
2 - سوء معاشرت شوهر به حدی که ادامه زندگانی زن را با او غیر قابل تحمل سازد.
3 - در صورتی که به واسطه امراض مسریه صعب‌العلاج دوام زناشویی برای زن موجب
مخاطره باشد.
‌ماده 1131 - خیار فسخ فوری است و اگر طرفی که حق فسخ دارد بعد از اطلاع به علت
فسخ نکاح را فسخ نکند خیار او ساقط می‌شود به شرط این‌که علم به حق فسخ و فوریت آن
داشته باشد تشخیص مدتی که برای امکان استفاده از خیار لازم بوده به نظر عرف و عادت
است.
‌ماده 1132 - در فسخ نکاح رعایت ترتیباتی که برای طلاق مقرر است شرط نیست.
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 1133 تا 1142



طلاق




ماده 1133 - مرد مي تواند با رعايت شرايط مقرر در اين قانون با مراجعه به دادگاه تقاضاي طلاق همسرش را بنمايد.

تبصره- زن نيز مي تواند با وجود شرايط مقرر در مواد (1119)، (1129) و (1130) اين قانون، از دادگاه تقاضاي طلاق نمايد.

ماده 1134 - طلاق بايد بصيغه طلاق و در حضور لااقل دو نفر مرد عادل كه طلاق را بشنوند واقع گردد

ماده 1135 - طلاق بايد منجز باشد و طلاق معلق بشرط باطل است

ماده 1136 - طلاق‌ دهنده بايد بالغ و عادل و قاصد و مختار باشد

ماده 1137 - ولي مجنون دائمي ميتواند در صورت مصلحت مولي‌ عليه زن او را طلاق دهد

ماده 1138 - ممكن است صيغه طلاق را بتوسط وكيل اجراء نمود

ماده 1139 - طلاق مخصوص عقد دائم است و زن منقطعه بانقضاي مدت يا بذل آن از طرف شوهر از زوجيت خارج مي‌شود.

ماده 1130 [1140] - طلاق زن در مدت عادت زنانه گي يا در حال نفاس صحيح نيست مگر اين كه زن حامل باشد يا طلاق قبل از نزديكي با زن واقع شود يا‌شوهر غايب باشد بطوري که اطلاع از عادت زنانه گي بودن زن نتواند حاصل كند

ماده 1141 - طلاق در طهر مواقعه صحيح نيست مگر اينكه زن يائسه يا حامل باشد

ماده 1142 - طلاق زني كه با وجود اقتضاي سن عادت زنانه گی نمي ‌شود وقتي صحيح است كه از تاريخ آخرين نزديكي با زن سه ماه گذشته باشد
 

Nima

Guest
قانون مدنی ماده 1143 تا 1149

ماده 1143 - طلاق بر دو قسم است. بائن و رجعي.

ماده 1144 - در طلاق بائن براي شوهر حق رجوع نيست.

ماده 1145 - در موارد ذيل طلاق بائن است

1 - طلاقيكه قبل از نزديگي[نزديكي] واقع شود
2- طلاق يائسه
3- طلاق خلع و مبارات مادام كه زن رجوع بعوض نكرده باشد.
4- سومين طلاق كه بعد از سه وصلت متوالي بعمل آيد اعم از اين كه وصلت در نتيجه رجوع باشد يا در نتيجه نكاح جديد

ماده 1146 - طلاق خلع آن است كه زن بواسطه كراهتي كه از شوهر خود دارد در مقابل مالي گه[كه] بشوهر مي‌دهد طلاق مي كيرد[مي گيرد] اعم از اينكه مال‌ مزبور عين مهر يا معادل آن و يا بيشتر و يا كمتر از مهر باشد

ماده 1147 - طلاق مبارات آن است كه كراهت از طرفين باشد ولي در اين صورت عوض بايد زائد بر ميزان مهر نباشد.

ماده 1148 - در طلاق رجعي براي شوهر در مدت عده حق رجوع است

ماده 1149 - رجوع در طلاق بهر لفظ يا فعلي حاصل مي‌شود كه دلالت بر رجوع کند شروط بر اينكه مقرون بقصد رجوع باشد
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 1150 تا 1157

عده


ماده 1150 - عده عبارت است از مدتي که تا انقضاي آن زني که عقد نکاح او منحل شده است نمي‌تواند شوهر ديگر اختيار كند

ماده 1151 - عده طلاق و عده فسخ نكاح سه طهر است مگر اينکه زن با اقتضاي سن عادت زنانگي نبيند که در اين صورت عده او 3 ماه است.

ماده 1152 - عده طلاق و فسخ نكاح و بذل مدت و انقضاء آن در مورد نكاح منقطع در غير حامل دو طهر است مگر اينكه زن با اقتضاي سن عادت‌ زنانه گي نه بيند كه در اين صورت 45روز است


ماده 1153 - عده طلاق و فسخ نكاح و بذل مدت و انقضاء آن در مورد زن حامله تا وضع حمل است

ماده 1154 - عده وفات چه در دائم و چه در منقطع در هر حال چهار ماه و ده روز است مگر اين كه زن حامل باشد كه در اينصورت عده وفات تا‌ موقع وضع حمل است مشروط بر اين كه فاصله بين فوت شوهر و وضع حمل از چهار ماه و ده روز بيشتر باشد و الا مدت عده همان چهار ماه و ده روز‌خواهد بود.


ماده 1155 - زني كه بين او و شوهر خود نزديكي واقع نشده و همچنين زن يائسه نه عده طلاق دارد و نه عده فسخ نكاح ولي عده وفات در هر دو ‌مورد بايد رعايت شود.

ماده 1156 - زني كه شوهر او غايب مفقودالاثر بوده و حاكم او را طلاق داده باشد بايد از تاريخ طلاق عده وفات نگاه دارد

ماده 1157 - زنيکه به شبهه با كسي نزديكي كند بايد عدة طلاق نگه دارد
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 1158 تا


نسب


‌ماده 1158 - طفل متولد در زمان زوجیت ملحق به شوهر است مشروط بر این که از تاریخ نزدیکی تا زمان تولد کمتر از شش ماه و بیشتر از ده ماه‌نگذشته باشد.

‌ماده 1159 - هر طفلی که بعد از انحلال نکاح متولد شود ملحق به شوهر است مشروط براین که مادر هنوز شوهر نکرده و از تاریخ انحلال نکاح تا‌روز ولادت طفل بیش از دو ماه نگذشته باشد مگر آن که ثابت شود که از تاریخ نزدیکی تا زمان ولادت کمتر از شش ماه و یا بیش از ده ماه گذشته باشد.

‌ماده 1160 - در صورتی که عقد نکاح پس از نزدیکی منحل شود و زن مجدداً شوهر کند و طفلی که از او متولد گردد طفل به شوهری ملحق‌می‌شود که مطابق مواد قبل الحاق او به آن شوهر ممکن است در صورتی که مطابق مواد قبل الحاق طفل به هر دو شوهر ممکن باشد ،طفل ملحق به‌شوهر دوم است مگر آن که امارات قطعیه بر خلاف آن دلالت کند.

‌ماده 1161 - در مورد مواد قبل هر گاه شوهر صریحاً یا ضمناً اقرار به ابوت خود نموده باشد دعوی نفی ولد از او مسموع نخواهد بود.

‌ماده 1162 - در مورد مواد قبل دعوی نفی ولد باید در مدتی که عادتاً پس از تاریخ اطلاع یافتن شوهر از تولد طفل برای امکان اقامه دعوی کافی‌می‌باشد اقامه گردد و در هر حال دعوی مزبور پس از انقضاء دو ماه از تاریخ اطلاع یافتن شوهر از تولد طفل مسموع نخواهد بود.

‌ماده 1163 - در موردی که شوهر مطلع از تاریخ حقیقی تولد طفل نبوده و تاریخ تولد را بر او مشتبه نموده باشند به نوعی که موجب الحاق طفل به‌او باشد و بعدها شوهر از تاریخ حقیقی تولد مطلع شود مدت مرور زمان دعوی نفی دو ماه از تاریخ کشف خدعه خواهد بود.

‌ماده 1164 - احکام مواد قبل در مورد طفل متولد از نزدیکی به شبهه نیز جاری است اگرچه مادر طفل مشتبه نباشد.

‌ماده 1165 - طفل متولد از نزدیکی به شبهه فقط ملحق به طرفی می‌شود که در اشتباه بوده و در صورتی که هر دو در اشتباه بوده‌اند ملحق به هر دو‌خواهد بود.

‌ماده 1166 - هر گاه به واسطه وجود مانعی نکاح بین ابوین طفل باطل باشد نسبت طفل به هر یک از ابوین که جاهل بر وجود مانع بوده مشروع و‌نسبت به دیگری نامشروع خواهد بود.‌در صورت جهل هر دو نسب طفل به هر دو مشروع است.

‌ماده 1167 - طفل متولد از زنا ملحق به زانی نمی‌شود.
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 1168 تا 1179



نگهداری و تربیت اطفال



‌ماده 1168 - نگاهداری اطفال هم حق و هم تکلیف ابوین است.

‌ماده 1169 - برای نگاهداری طفل مادر تا دو سال از تاریخ ولادت او اولویت خواهد داشت پس از انقضاء این مدت حضانت با پدر است مگر‌نسبت به اطفال اناث که تا سال هفتم حضانت آنها با مادر خواهد بود.

‌ماده 1170 - اگر مادر در مدتی که حضانت طفل با او است مبتلا به جنون شود یا به دیگری شوهر کند حق حضانت با پدر خواهد بود.

‌ماده 1171 - در صورت فوت یکی از ابوین حضانت طفل با آن که زنده است خواهد بود هر چند متوفی پدر طفل بوده و برای او قیم معین کرده‌باشد.

‌ماده 1172 - هیچ یک از ابوین حق ندارند در مدتی که حضانت طفل به عهده آنها است از نگاهداری او امتناع کند در صورت امتناع یکی از ابوین‌حاکم باید به تقاضای دیگری یا به تقاضای قیم یا یکی از اقرباء و یا به تقاضای مدعی‌العموم نگاهداری طفل را به هر یک از ابوین که حضانت به عهده او‌است الزام کند و در صورتی که الزام ممکن یا مؤثر نباشد حضانت را به خرج پدر و هر گاه پدر فوت شده باشد به خرج مادر تأمین کند.

‌ماده 1173 - هر گاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت او است صحت جسمانی یا تربیت اخلاقی طفل در‌معرض خطر باشد محکمه می‌تواند به تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای قیم او یا به تقاضای مدعی‌العموم هر تصمیمی را که برای حضانت طفل‌مقتضی بداند اتخاذ کند.

‌ماده 1174 - در صورتی که به علت طلاق یا به هر علت دیگر ابوین طفل در یک منزل سکونت نداشته باشند هر یک از ابوین که طفل تحت‌حضانت او نمی‌باشد حق ملاقات طفل خود را دارد تعیین زمان و مکان ملاقات و سایر جزئیات مربوطه به آن در صورت اختلاف بین ابوین با محکمه‌است.

‌ماده 1175 - طفل را نمی‌توان از ابوین و یا از پدر و یا از مادری که حضانت با او است گرفت مگر در صورت وجود علت قانونی.

‌ماده 1176 - مادر مجبور نیست که به طفل خود شیر بدهد مگر در صورتی که تغذیه طفل به غیر شیر مادر ممکن نباشد.

‌ماده 1177 - طفل باید مطیع ابوین خود بوده و در هر سنی که باشد باید به آنها احترام کند.

‌ماده 1178 - ابوین مکلف هستند که در حدود توانایی خود به تربیت اطفال خویش بر حسب مقتضی اقدام کنند و نباید آنها را مهمل بگذارند.

‌ماده 1179 - ابوین حق تنبیه طفل خود را دارند ولی به استناد این حق نمی‌توانند طفل خود را خارج از حدود تأدیب تنبیه نمایند.
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 1180 تا 1194


ولایت قهری پدر و جد پدری




‌ماده 1180 - طفل صغیر تحت ولایت قهری پدر و جد پدری خود می‌باشد و همچنین است طفل غیر رشید یا مجنون در صورتی که عدم رشد یا‌جنون او متصل به صغر باشد.

‌ماده 1181 - هر یک از پدر و جد پدری نسبت به اولاد خود ولایت دارند.

‌ماده 1182 - هر گاه طفل هم پدر و هم جد پدری داشته باشد و یکی از آنها محجور یا به علتی ممنوع از تصرف در اموال مولی‌علیه گردد ولایت‌قانونی او ساقط می‌شود.

‌ماده 1183 - در کلیه امور مربوطه به اموال و حقوقی مالی مولی‌علیه ولی نماینده قانونی او می‌باشد.

‌ماده 1184 - هر گاه ولی قهری طفل لیاقت اداره کردن اموال مولی‌علیه را نداشته باشد و یا در مورد اموال او مرتکب حیف و میل گردد به تقاضای‌اقربای طفل یا به تقاضای مدعی‌العموم بعد از ثبوت عدم لیاقت یا خیانت او در اموال مولی‌علیه به طرفیت مدعی‌العموم در محکمه حاکم یک نفر امین‌به ولی منضم می‌کند همین حکم در موردی نیز جاری است که ولی طفل به واسطه کبر سن یا مرض یا امثال آن قادر به اداره کردن اموال مولی‌علیه‌نباشد.

‌ماده 1185 - هر گاه ولی قهری طفل محجور شود مدعی‌العموم مکلف است مطابق مقررات راجعه به تعیین قیم قیمی برای طفل معین کند.

‌ماده 1186 - در مواردی که برای عدم امانت ولی قهری نسبت به دارایی طفل امارات قویه موجود باشد مدعی‌العموم مکلف است از محکمه‌ابتدایی رسیدگی به عملیات او را بخواهد محکمه در این مورد رسیدگی کرده در صورتی که عدم امانت او معلوم شد مطابق ماده 1184 رفتار می‌نماید.

‌ماده 1187 - هر گاه ولی قهری منحصر به واسطه غیبت یا حبس به هر علتی نتواند به امور مولی‌علیه رسیدگی کند و کسی را هم از طرف خود معین‌نکرده باشد حاکم یک نفر امین به پیشنهاد مدعی‌العموم برای تصدی و اداره اموال مولی‌علیه و سایر امور راجعه به او موقتاً معین خواهد کرد.

‌ماده 1188 - هر یک از پدر و جد پدری بعد از وفات دیگری می‌تواند برای اولاد خود که تحت ولایت او می‌باشند وصی معین کند تا بعد از فوت‌خود در نگاهداری و تربیت آنها مواظبت کرده و اموال آنها را اداره نماید.

‌ماده 1189 - هیچ یک از پدر و جد پدری نمی‌تواند با حیات دیگری برای مولی‌علیه خود وصی معین کند.

‌ماده 1190 - ممکن است پدر یا جد پدری به کسی که به سمت وصایت معین کرده اختیار تعیین وصی بعد فوت خود را برای مولی علیه بدهد.

‌ماده 1191 - اگر وصی منصوب از طرف ولی قهری به نگاهداری یا تربیت مولی‌علیه یا اداره امور او اقدام نکند یا امتناع از انجام وظایف خود نماید‌منعزل می‌شود.

‌ماده 1192 - ولی مسلم نمی‌تواند برای امور مولی‌علیه خود وصی غیر مسلم معین کند.

‌ماده 1193 - همین که طفل کبیر و رشید شد از تحت ولایت خارج می‌شود و اگر بعداً سفیه یا مجنون شود قیمی برای او معین می‌شود.

‌ماده 1194 - پدر و جد پدری و وصی منصوب از طرف یکی از آنان ولی خاص طفل نامیده می‌شود.
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 1195 تا 1206


الزام به انفاق



‌ماده 1195 - احکام نفقه زوجه همان است که به موجب فصل هشتم از باب اول از کتاب هفتم مقرر شده و بر طبق همین فصل مقرر می‌شود.

‌ماده 1196 - در روابط بین اقارب فقط اقارب نسبی و در خط عمودی اعم از صعودی و یا نزولی ملزم به اتفاق یکدیگرند.

‌ماده 1197 - کسی مستحق نفقه است که ندار بوده و نتواند به وسیله اشتغال به شغلی وسایل معیشت خود را فراهم سازد.

‌ماده 1198 - کسی ملزم به انفاق است که متمکن از دادن نفقه باشد یعنی بتواند نفقه بدهد بدون این که از این حیث در وضع معیشت خود دچار‌مضیقه گردد. برای تشخیص تمکن باید کلیه تعهدات و وضع زندگانی شخصی او در جامعه در نظر گرفته شود.

‌ماده 1199 - نفقه اولاد بر عهده پدر است پس از فوت پدر یا عدم قدرت او به انفاق به عهده اجداد پدری است با رعایت الاقرب‌فالاقرب در صورت‌نبودن پدر و اجداد پدری و یا عدم قدرت آنها نفقه بر عهده مادر است.‌ هر گاه مادر هم زنده و یا قادر به انفاق نباشد با رعایت الاقرب‌فالاقرب به عهده اجداد و جدات مادری و جدات پدری واجب‌النفقه است و اگر چند نفر از‌اجداد و جدات مزبور از حیث درجه اقربیت مساوی باشند نفقه را باید به حصه متساوی تأدیه کنند.

‌ماده 1200 - نفقه ابوین با رعایت الاقرب‌فالاقرب به عهده اولاد و اولاد اولاد است.

‌ماده 1201 - هر گاه یک نفر هم در خط عمودی صعودی و هم در خط عمودی نزولی اقارب داشته باشد که از حیث الزام به انفاق در درجه مساوی‌هستند نفقه او را باید اقارب مزبور به حصه متساوی تأدیه کنند بنا بر این اگر مستحق نفقه پدر و مادر و اولاد بلافصل داشته باشد نفقه او را باید پدر و‌اولاد او متساویاً تأدیه کنند بدون این که مادر سهمی بدهد و همچنین اگر مستحق نفقه مادر و اولاد بلافصل داشته باشد نفقه او را باید مادر و اولاد‌متساویاً بدهند.

‌ماده 1202 - اگر اقارب واجب‌النفقه متعدد باشند و منفق نتواند نفقه همه آنها را بدهد اقارب در خط عمودی نزولی مقدم بر اقارب در خط عمودی‌صعودی خواهند بود.

‌ماده 1203 - در صورت بودن زوجه و یک یا چند نفر واجب‌النفقه دیگر زوجه مقدم بر سایرین خواهد بود.

‌ماده 1204 - نفقه اقارب عبارت است از مسکن و البسه و غذا و اثاث‌البیت به قدر رفع حاجت با در نظر گرفتن درجه استطاعت منفق.

‌ماده 1205 - واجب‌النفقه اعم از زوجه و اقارب می‌تواند برای مطالبه نفقه خود به محکمه رجوع کند.

‌ماده 1206 - زوجه در هر حال می‌تواند برای نفقه زمان گذشته خود اقامه دعوی نماید و طلب او از بابت نفقه مزبور طلب ممتازه بوده و در صورت‌افلاس یا ورشکستگی شوهر زن مقدم بر غرما خواهد بود ولی اقارب فقط نسبت به آتیه می‌توانند مطالبه نفقه نمایند.
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 1207 تا 1217

حجر و قیومیت




ماده 1207 - اشخاص ذيل محجور و از تصرف در اموال و حقوق مالي خود ممنوع هستند:

1- صغار(کودکان)
2 - اشخاص غير رشيد.
3- مجانين(کس که جنون دارد )

ماده 1208 - غير رشيد كسي است كه تصرفات او در اموال و حقوق مالي خود عقلائي نباشد.

ماده 1209 - هر كس كه داراي هيجده سال تمام نباشد در حكم غير رشيد است.- معذالك در صورتيكه بعد از پانزده سال تمام رشد كسي كه در ‌محكمه ثابت شود از تحت قيمومت خارج ميشود

ماده 1210 - هيچكس را نمي توان بعد از رسيدن به سن بلوغ به عنوان جنون يا عدم رشد محجور نمود مگر آنكه عدم رشد يا جنون او ثابت شده باشد.

تبصره 1 - سن بلوغ در پسر پانزده سال تمام و در دختر نه سال تمام قمري است.

تبصره 2 - اموال صغيري را كه بالغ شده است در صورتي مي توان به او داد كه رشد او ثابت شده باشد.

ماده 1211 - جنون بهر درجه كه باشد موجب حجر است.

ماده 1212 - اعمال و اقوال صغير تا حدي كه مربوط باموال و حقوق مالي او باشد باطل و بلااثر است معذالك صغير مميز ميتواند تملك ‌بلاعوض كند.
مثل قبول هبه و صلح بلاعوض و حيازت مباحات.

ماده 1213 - مجنون دائمي مطلقاً و مجنون ادواري در حال جنون نميتواند هيچ تصرفي در اموال و حقوق مالي خود بنمايد ولو با اجازة ولي يا قيم‌ خود لكن اعمال حقوقي كه مجنون ادواري در حال افاقه مينمايد نافذ است مشروط براينكه افاقه او مسلم باشد.

ماده 1214 - معاملات و تصرفات غير رشيد در اموال خود نافذ نيست مگر با اجازه ولي يا قيم او اعم از اينكه اين اجازه قبلا داده شده باشد يا بعد از ‌انجام عمل. ‌معذالك تملكات بلاعوض از هر قبيل كه باشد بدون اجازه هم نافذ است.

ماده 1215 - هر گاه كسي مالي را بتصرف صغير غير مميز و يا مجنون بدهد صغير يا مجنون مسئول ناقص يا تلف شدن آن مال نخواهد بود.

ماده 1216 - هر گاه صغير يا مجنون يا غير رشيد باعث ضرر غير شود ضامن است.

ماده 1217 - اداره اموال صغار و مجانين و اشخاص غير رشيد بعهدة ولي يا قيم آنان است بطوريكه در باب سوم از كتاب هشتم و مواد بعد‌ مقرر است.
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 1218 تا 1230


موارد نصب قیم و ترتیب آن




ماده ۱۲۱۸ – برای اشخاص ذیل نصب قیم می‌شود:

۱– برای صغاریکه ولی خاص ندارند.

۲– برای مجانین و اشخاص غیر رشید که جنون یا عدم رشد آن‌ها متصل بزمان صغر آن‌ها بوده و ولی خاص نداشته باشند.

۳– برای مجانین و اشخاص غیر رشید که جنون یا عدم رشد آن‌ها متصل بزمان صغر آن‌ها نباشد

ماده ۱۲۱۹ – هر یک از ابوین مکلف است در مواردی که بموجب ماده قبل باید برای اولاد آن‌ها قیم معین شود مراتب را به دادستان حوزه اقامت خود و یا نماینده او اطلاع داده از او تقاضا نماید که اقدام لازم را برای نصب قیم به‌عمل آورد.

ماده ۱۲۲۰ – در صورت نبودن هیچیک از ابوین یا عدم اطلاع آن‌ها انجام تکلیف مقرر در ماده قبل بعهدۀ اقربائی است که با شخص محتاج بقیم‌ در یکجا زندگی مینمایند.

ماده ۱۲۲۱ – اگر کسی که بموجب ماده ۱۲۱۸ باید برای او نصب قیم شود زن یا شوهر داشته باشد زوج یا زوجه نیز مکلف بانجام تکلیف مقرر‌ در ماده ۱۲۱۹ خواهند بود.

ماده ۱۲۲۲ – در هر موردی که دادستان بنحوی از انحاء بوجود شخصی که مطابق ماده ۱۲۱۸ باید برای او نصب قیم شود مسبوق گردید، باید به دادگاه مدنی خاص رجوع و اشخاصی را که برای قیمومیت مناسب می داند به آن دادگاه معرفی کند.

دادگاه مدنی خاص از میان اشخاص مزبور یک یا چند نفر را به سمت قیم معین و حکم نصب او را صادر می کند و نیز دادگاه مذکور می تواند علاوه بر قیم یک یا چند نفر را به عنوان ناظر معین نماید در این صورت دادگاه باید حدود اختیارات ناظر را تعیین کند.

اگر دادگاه مدنی خاص اشخاصی را که معرفی شده اند معتمد ندید، اشخاص دیگری را از دادسرا خواهد خواست.

ماده ۱۲۲۳ – در مورد مجانین دادستان باید قبلا رجوع به خبره کرده نظریات خبره را به دادگاه مدنی خاص ارسال دارد.در صورت اثبات جنون دادستان به دادگاه رجوع می کند تا نصب قم شود در مورد اشخاص غیر رشید نیز دادستان مکلف است که قبلا بوسیله مطلعین اطلاعات کافیه در باب سفاهت او بدست آورده و در صورتی که سفاهت را مسلم دید، در دادگاه مدنی خاص اقامه دعوی نماید و پس از صدور حکم عدم رشد برای نصب قیم به دادگاه رجوع نماید.

ماده ۱۲۲۴ – حفظ و نظارت در اموال صغار و مجانین و اشخاص غیر رشید مادام که برای آن‌ها قیم معین نشدۀ بعهده مدعی‌ العموم خواهد بود.

طرز‌ حفظ و نظارت مدعی‌ العموم بموجب نظامنامۀ وزارتعدلیه معین خواهد شد.

ماده ۱۲۲۵ – همین که حکم جنون یا عدم رشد یک نفر صادر و بتوسط محکمه شرع برای او قیم معین گردید مدعی‌ العموم می‌تواند حجر او را ‌اعلان نماید انتشار حجر هرکسی که نظر بوضعیت دارائی او ممکن است طرف معاملات بالنسبه عمدۀ واقع گردد الزامی است.

ماده ۱۲۲۶ – اسامی اشخاصی که بعد از کبر و رشد بعلت جنون یا سفیه محجور میکردند [میگردند] باید در دفتر مخصوص ثبت شود.مراجعه بدفتر مزبور‌ برای عموم آزاد است.

ماده ۱۲۲۷ – فقط کسی را محاکم و ادارات و دفاتر اسناد رسمی به قیمومیت خواهند شناخت که نصب او مطابق قانون توسط دادگاه به‌عمل آمده باشد.

ماده ۱۲۲۸ – در خارج ایران کنسول و یا جانشین وی می تواند نسبت به ایرانیانی که باید مطابق ماده ۱۲۱۸ برای آن‌ها قیم نصب شود و در حوزه مأموریت او ساکن یا مقیم اند موقتاً نصب قیم کند و باید تا ۱۰ روز پس از نصب قیم مدارک عمل خود را به وسیله وزارت امور خارجه به وزارت دادگستری بفرستد.نصب قیم مزبور وقتی قطعی می گردد که دادگاه مدنی خاص تهران تصمیم کنسول یا جانشین او را تنفیذ کند.

ماده ۱۲۲۹ – وظائف و اختیاراتی که بموجب قوانین و نظامات مربوطه در مورد دخالت مدعیان عمومی در امور صغار.و مجانین و اشخاص غیر‌ رشید مقرر است در خارج ایران بعهدۀ مامورین قنسولی خواهد بود.

ماده ۱۲۳۰ – اگر در عهود و قراردادهای منعقده بین دولت ایران و دولتی که مامور قنسولی ماموریت خود را در مملکت آن دولت اجرا می‌ کنند ‌ترتیبی بر خلاف مقررات دو ماده فوق اتخاذ شده باشد مامورین مذکور مفاد آن دو ماده را تا حدی که با مقررات عهد نامه یا قرارداد مخالف نباشد اجراء ‌خواهند کرد.

ماده ۱۲۳۱ – اشخاص ذیل نباید بسمت قیمومت معین شوند:

۱ – کسانی که خود تحت ولایت یا قیمومت هستند.

۲ – کسانی که بعلت ارتکاب جنایت یا یکی از جنحه‌های ذیل بموجب حکم قطعی محکوم شده باشند:‌

سرقت – خیانت در امانت – کلاه برداری – اختلاس – هتک ناموس یا منافیات عفت – جنحه نسبت به اطفال – ورشکستگی بتقصیر.

۳ – کسانی که حکم ورشکستگی آن‌ها صادر و هنوز عمل ورشکستگی آن‌ها تصفیه نشده است.

۴– کسانیکه معروف بفساد اخلاق باشند.

۵– کسیکه خود یا اقرباء طبقۂ اول او دعوائی بر محجور داشته باشد.

ماده ۱۲۳۲ – با داشتن صلاحیت برای قیمومت اقرباء محجور مقدم بر سایرین خواهند بود.

ماده ۱۲۳۳ – زن نمی‌ تواند بدون رضایت شوهر خود سمت قیمومت را قبول کند.

ماده ۱۲۳۴ – در صورتی که محکمه بیش از یک نفر را برای قیمومت معین کند می‌تواند وظائف آن‌ها را تفکیک نماید.
 

Nima

Guest
قانون مدنی ، ماده 1235 تا 1247



اختیارات و وظائف و مسئولیت قیم و حدود آن ‌نظارت مدعی‌ العموم در امور صغار و مجانین و اشخاص غیر رشید.



ماده ۱۲۳۵ – مواظبت شخص مولی‌ علیه و نمایندگی قانونی او در کلیۀ امور مربوطه باموال و حقوق مالی او با قیم است.

ماده ۱۲۳۶ – قیم مکلف است قبل از مداخله در امور مالی مولی علیه صورت جامعی از کلیه دارائی او تهیه کرده و یک نسخه از آن را به امضای خود برای دادستانی که مولی علیه در حوزه آن سکونت دارد، بفرستد و دادستان یا نماینده او باید نسبت به میزان دارائی مولی علیه تحقیقات لازمه به‌عمل آورد.

ماده ۱۲۲۷ [۱۲۳۷] – مدعی‌ العموم یا نماینده او باید بعد از ملاحظه صورت دارائی مولی‌ علیه مبلغی را که ممکن است مخارج سالیانه مولی‌ علیه بالغ بر آن‌ گردد و مبلغی را که برای اداره کردن دارائی مزبور ممکن است لازم شود معین نماید قیم نمی‌ تواند بیش از مبالغ مزبور خرج کند مگر با تصویب‌ مدعی‌ العموم.

ماده ۱۲۳۸ – قیمی که تقصیر در حفظ مال مولی‌ علیه بنماید مسئول ضرر و خسارتی است که از نقصان یا تلف آن مال حاصل شده اگرچه نقصان یا‌ تلف مستند بتفریط یا تعدی قیم نباشد.

ماده ۱۲۳۹ – هرگاه معلوم شود که قیم عامداً مالی را که متعلق بمولی‌ علیه بوده جزء صورت دارائی او قید نکرده و یا باعث شده است که آن مال ‌در صورت مزبور قید نشود مسئول هر ضرر و خسارتی خواهد بود که از این حیث ممکن است بمولی‌ علیه وارد شود بعلاوه در صورتی که عمل‌ مزبور از روی سوء نیت بوده قیم معزول خواهد شد.

ماده ۱۲۴۰ – قیم نمی ‌تواند بسمت قیمومت از طرف مولی‌ علیه با خود معامله کند اعم از این که مال مولی‌ علیه را بخود منتقل کند یا مال خود را باو انتقال دهد.

ماده ۱۲۴۱ – قیم نمی‌تواند اموال غیرمنقول مولی‌ علیه را بفروشد و یا رهن گذارد یا معامله کند که در نتیجه آن خود مدیون مولی‌ علیه شود مگر با ‌لحاظ غبطه مولی‌ علیه و تصویب مدعی‌ العموم در صورت اخیر شرط حتمی تصویب مدعی‌ العموم ملائت قیم میباشد.و نیز نمی تواند برای مولی‌ علیه‌ بدون ضرورت و احتیاج قرض کند مگر با تصویب مدعی‌ العموم.

ماده ۱۲۴۲ – قیم نمی‌تواند دعوی مربوطه بمولی‌ علیه را بصلح خاتمه دهد مگر با تصویب مدعی‌ العموم.

ماده ۱۲۴۳ – در صورت وجود موجبات موجه دادستان می تواند از دادگاه مدنی خاص تقاضا کند که از قیم تضمیناتی راجع به اداره اموال مولی علیه بخواهد.تعیین نوع تضمین به نظر دادگاه است.هرگاه قیم برای دادن تضمین حاضر نشد از قیمومت عزل می‌شود.

ماده ۱۲۴۴ – قیم باید لااقل سالی یک مرتبه حساب تصدی خود را بمدعی‌ العموم یا نمایندۀ او بدهد و هرگاه در ظرف یکماه از تاریخ مطالبه ‌مدعی‌ العموم حساب ندهد بتقاضای مدعی‌ العموم معزول می‌شود.

ماده ۱۲۴۵ – قیم باید حساب زمان تصدی خود را پس از کبر و رشد یا رفع حجر بمولی‌ علیه سابق خود بدهد هرگاه قیمومت او قبل از رفع حجر‌ خاتمه یابد حساب زمان تصدی باید بقیم بعدی داده شود.

ماده ۱۲۴۶ – قیم می‌تواند برای انجام امر قیمومت مطالبه اجرت کند.

میزان اجرت مزبور با رعیت کار قیم و مقدار اشتغالی که از امر قیمومت برای‌ او حاصل می‌شود و محلی که قیم در آنجا اقامت دارد و میزان عایدی مولی‌ علیه تعیین میگردد.

ماده ۱۲۴۷ – مدعی‌ العموم می‌تواند اعمال نظارت در امور مولی‌ علیه را کلا یا بعضاً به اشخاص موثق یا هیئت یا مؤسسه واگذار نماید.شخص یا‌ هیئت یا مؤسسه که برای اعمال نظارت تعیین شده در صورت تقصیر یا خیانت مسئول ضرر و خسارت وارده بمولی‌ علیه خواهند بود.
 

بالا