یه خاطره از زمان کودکیتون بگید

دیانا❤

⭐⭐سوپر استار⭐⭐
عضویت
May 4, 2023
جنسیت
خانم
یادمه کوچه مون خاکی
بود زمین رو چاله میکندیم توش آب پر میکردیم روشو با گل میپوشوندیم بعد منتظر میشدیم ببینیم کی از کوچه رد میشه و پاش فرو میره توش😅
یادمه بابام یه میز تلویزیون جدید خریده بود از اون گنده ها که شبیه کلبه بود نمیدونم کیا یادشونه ؟ بعد منو داداشم داشتیم با اسب از این پلاستیکیا بازی میکردیم داداشم و هول دادم مستقیم رفت تو شیشه ی میز تی وی و شیشه هاش خورد شد
بعد بابام اومد دید دعوامون کرد رفت شیشه هاشو تعویض کرد روی شیشه ها برچسب بود برچسباشم خرید و آورد چسبوند که عین روز اولش بشه😐🤣🤣
یادمه یه چرخ و فلکی از کوچمون رد شده بود که هم پول قبول میکرد هم دمپایی پاره
هر وقت رد میشد دمپاییامونو پاره میکردیم که بدیم یه دور سوار شیم😑با کدوم عقلی اینکارو میکردیم اونو دیگه یادم نیست😅
یادمه داداشم یه بار یه گونی اسباب بازی از این پلاستیکیا ی منو یواشکی برده بود به نمکی فروخته بود ۱۵ تک تومن 😑تا قبل عروسیم چشمم دنبالشون بود 😂
 

Mozhgan

⭐⭐⭐ملکه⭐⭐⭐
عضویت
May 2, 2023
جنسیت
خانم
طبقه پایینی ما دوقلو بودن ماهرخ و مهتاب😻
اون زمان کرج اپارتمانی نبود ما بودیم و سگا و کوه و زمین خاکی ها...
با توله سگا بازی میکردیم خوراکی میخوردیم والیبال بازی میکردیم
 
استارتر
استارتر
دیانا❤

دیانا❤

⭐⭐سوپر استار⭐⭐
عضویت
May 4, 2023
جنسیت
خانم
طبقه پایینی ما دوقلو بودن ماهرخ و مهتاب😻
اون زمان کرج اپارتمانی نبود ما بودیم و سگا و کوه و زمین خاکی ها...
با توله سگا بازی میکردیم خوراکی میخوردیم والیبال بازی میکردیم
دوقلو 😍😍
 
استارتر
استارتر
دیانا❤

دیانا❤

⭐⭐سوپر استار⭐⭐
عضویت
May 4, 2023
جنسیت
خانم
طبقه پایینی ما دوقلو بودن ماهرخ و مهتاب😻
اون زمان کرج اپارتمانی نبود ما بودیم و سگا و کوه و زمین خاکی ها...
با توله سگا بازی میکردیم خوراکی میخوردیم والیبال بازی میکردیم
قدیم همه چیز رنگش قشنگتر بود
 

آیسا

⭐⭐سوپر استار⭐⭐
عضویت
May 3, 2023
جنسیت
خانم
یادمه کوچه مون خاکی
بود زمین رو چاله میکندیم توش آب پر میکردیم روشو با گل میپوشوندیم بعد منتظر میشدیم ببینیم کی از کوچه رد میشه و پاش فرو میره توش😅
یادمه بابام یه میز تلویزیون جدید خریده بود از اون گنده ها که شبیه کلبه بود نمیدونم کیا یادشونه ؟ بعد منو داداشم داشتیم با اسب از این پلاستیکیا بازی میکردیم داداشم و هول دادم مستقیم رفت تو شیشه ی میز تی وی و شیشه هاش خورد شد
بعد بابام اومد دید دعوامون کرد رفت شیشه هاشو تعویض کرد روی شیشه ها برچسب بود برچسباشم خرید و آورد چسبوند که عین روز اولش بشه😐🤣🤣
یادمه یه چرخ و فلکی از کوچمون رد شده بود که هم پول قبول میکرد هم دمپایی پاره
هر وقت رد میشد دمپاییامونو پاره میکردیم که بدیم یه دور سوار شیم😑با کدوم عقلی اینکارو میکردیم اونو دیگه یادم نیست😅
یادمه داداشم یه بار یه گونی اسباب بازی از این پلاستیکیا ی منو یواشکی برده بود به نمکی فروخته بود ۱۵ تک تومن 😑تا قبل عروسیم چشمم دنبالشون بود 😂
منو خواهرم ویکی ازداداشام خیلی باهم صمیمی بودیم ،سه سال سه سال تفاوت سنی داریم ،بعد روزا پول توجیبیامونو میدادیم خوراکی ،شب که مامانم اینامیخوابیدن یواشکی میرفتیم بالاپشت بوم مینشستیم ،داداشم شاید ده سالش بوددستشوییش گرفت ،کنارمون زمین خالی بود ،داشت ببخشیددستشویی میکردیهویه نفردادوبیداد کرد آی دزد ماهم فرارکردیم رفتیم پایین😂😂
 

مانا،

⭐⭐⭐ملکه⭐⭐⭐
عضویت
May 2, 2023
جنسیت
خانم
بچه بودیم با بچهای کوچه واسه عروسکامون تولدمیگرفتیم
 
استارتر
استارتر
دیانا❤

دیانا❤

⭐⭐سوپر استار⭐⭐
عضویت
May 4, 2023
جنسیت
خانم
منو خواهرم ویکی ازداداشام خیلی باهم صمیمی بودیم ،سه سال سه سال تفاوت سنی داریم ،بعد روزا پول توجیبیامونو میدادیم خوراکی ،شب که مامانم اینامیخوابیدن یواشکی میرفتیم بالاپشت بوم مینشستیم ،داداشم شاید ده سالش بوددستشوییش گرفت ،کنارمون زمین خالی بود ،داشت ببخشیددستشویی میکردیهویه نفردادوبیداد کرد آی دزد ماهم فرارکردیم رفتیم پایین😂😂
از خوراکی کودکیام نوشمک که با این یخدان های فیبری بود فروشنده ها تو دست میگرفتن برام خاطره انگیزه
یادمه چیپس هم تازه در اومده بود از همون اولشم نصف توش باد بود😕
اولین باری که تکرار سریال ها هم تصویب شد که پخش بشه یادمه چون مدیر تو صف گفت خوب خدا رو شکر دیگه سریال ها رو بازپخش میکنن شبا زود تر بخوابید
 
آخرین ویرایش:

مانا،

⭐⭐⭐ملکه⭐⭐⭐
عضویت
May 2, 2023
جنسیت
خانم
بعد چند مدل خوراکی رو هم با هم قاطی میکردیم مثلا اسمارتیس و بستنی و لواشک رو قاطی میکردیم غذا بپزیم 😑😂
وااای یه مدت بچه بودیم رو ماست کراش میزدیم
میخوردیم تو کاسه😄با علفا تو قابلمه قورمه میپختیم
 

عاطفه

⭐⭐سوپر استار⭐⭐
عضویت
May 4, 2023
جنسیت
خانم
ی شب منو داداشام و خاهرم داشتیم باهم حرف میزدیم
هی بابام گفت ساکت ساکت

گوش نکردیم عصبانی شد پرتمون کرد تو حیاط
هوا سرد بود اواخر تابستون بود
بعد داداشم رفت روفرشی ننم ک شسته بودو انداخت تو حیاط ما خوابیدیم روش ی روفرشی هم انداخت رومون.....
 

پیشی کوچولو:)

⭐کاربر برتر⭐
عضویت
May 10, 2023
جنسیت
خانم
یکی از پسرای مهد کودک مون توپ پلاستیکی انداخت تو دست شویی کل روز مربیان تلاش میکردن درش بیارن🤭😂
یه عالمه خاطره دیگه بود ولی تاپیک تو دیدم یاد این افتادم🦦🤣
 

شاپرک خواب رفته

⭐⭐⭐ملکه⭐⭐⭐
عضویت
May 3, 2023
جنسیت
خانم
من یه خواهر دارم دو سال ازم کوچیکتره بیشتر خاطره هام با اونه
ما هم مدرسه ای بودیم
برعکس الآنمون خواهرم اون موقع خیلی شر و شور بود و من خیلی آروم و مظلوم
خیلی هم شکمو بود همیشه خوراکیامو تو مدرسه میدادم بهش تا آبروم نره پیش دوستام😐😑😶
آخه تا گشنه میشد صداشو مینداخت تو سرش هیچی حالیش نبود🙄🙁
تو خونه هم هر چی میخواست میرفت می‌نشست پشت بوم نردبون هم میذاشت بالا بعد به مامانم میگفت پول میدی یا داد بزنم همه بشنون🤌😂🤦‍♀️
 
استارتر
استارتر
دیانا❤

دیانا❤

⭐⭐سوپر استار⭐⭐
عضویت
May 4, 2023
جنسیت
خانم
ی شب منو داداشام و خاهرم داشتیم باهم حرف میزدیم
هی بابام گفت ساکت ساکت

گوش نکردیم عصبانی شد پرتمون کرد تو حیاط
هوا سرد بود اواخر تابستون بود
بعد داداشم رفت روفرشی ننم ک شسته بودو انداخت تو حیاط ما خوابیدیم روش ی روفرشی هم انداخت رومون.....
خونه ی ما حیاط داربود بعد بالکن و نرده هم داشت نرده ها از این میله گردا بهشون جوش خورده بود که جا گلدونی بود یه بار مرضم گرفته بود سرمو کردم تو میله ها دیگه هر کار کردم در نیومد یهو بابام اومد دید از نرده آویزون موندم سرمم تو جا گلدونی گیر کرده داشتم خودمو از ترس بابام خیس میکردم همینجوری که غر میزد و دعوام میکرد چند بار سعی کرد کلمو در بیاره نشد بعد رفت تو خونه فکر کردم رفته چاقو بیاره تا برگرده خودم کلمو نجات دادم درش آوردم بابام اومد با تعجب گفت چجوری در آوردی؟!!🤣🤣
 

خانوم نویسنده

⭐کاربر برتر⭐
عضویت
Sep 9, 2023
جنسیت
خانم
یادمه کوچه مون خاکی
بود زمین رو چاله میکندیم توش آب پر میکردیم روشو با گل میپوشوندیم بعد منتظر میشدیم ببینیم کی از کوچه رد میشه و پاش فرو میره توش😅
یادمه بابام یه میز تلویزیون جدید خریده بود از اون گنده ها که شبیه کلبه بود نمیدونم کیا یادشونه ؟ بعد منو داداشم داشتیم با اسب از این پلاستیکیا بازی میکردیم داداشم و هول دادم مستقیم رفت تو شیشه ی میز تی وی و شیشه هاش خورد شد
بعد بابام اومد دید دعوامون کرد رفت شیشه هاشو تعویض کرد روی شیشه ها برچسب بود برچسباشم خرید و آورد چسبوند که عین روز اولش بشه😐🤣🤣
یادمه یه چرخ و فلکی از کوچمون رد شده بود که هم پول قبول میکرد هم دمپایی پاره
هر وقت رد میشد دمپاییامونو پاره میکردیم که بدیم یه دور سوار شیم😑با کدوم عقلی اینکارو میکردیم اونو دیگه یادم نیست😅
یادمه داداشم یه بار یه گونی اسباب بازی از این پلاستیکیا ی منو یواشکی برده بود به نمکی فروخته بود ۱۵ تک تومن 😑تا قبل عروسیم چشمم دنبالشون بود 😂
با خواهرم و دخترای همسایه عروسک و وسایل خاله بازیارو برمیداشتیم میرفتیم تو پارکینگ یکی بازی میکردیم
بعد هرکی داداش داشت هم ميومد میشد شوهر🤣
یادش بخیر
 
استارتر
استارتر
دیانا❤

دیانا❤

⭐⭐سوپر استار⭐⭐
عضویت
May 4, 2023
جنسیت
خانم
من یه خواهر دارم دو سال ازم کوچیکتره بیشتر خاطره هام با اونه
ما هم مدرسه ای بودیم
برعکس الآنمون خواهرم اون موقع خیلی شر و شور بود و من خیلی آروم و مظلوم
خیلی هم شکمو بود همیشه خوراکیامو تو مدرسه میدادم بهش تا آبروم نره پیش دوستام😐😑😶
آخه تا گشنه میشد صداشو مینداخت تو سرش هیچی حالیش نبود🙄🙁
تو خونه هم هر چی میخواست میرفت می‌نشست پشت بوم نردبون هم میذاشت بالا بعد به مامانم میگفت پول میدی یا داد بزنم همه بشنون🤌😂🤦‍♀️
یاد داداشم افتادم همش به مامانم میگفت زود باش زود باش پول بده مامانم میگفت پول روز تو گرفتی میگفت اگه ندی میرم از دادا (بابای مامانم)میگیرم مامانم بنده خدا از ترس ابروریزیش در میاورد میدادبهش
 
استارتر
استارتر
دیانا❤

دیانا❤

⭐⭐سوپر استار⭐⭐
عضویت
May 4, 2023
جنسیت
خانم
با خواهرم و دخترای همسایه عروسک و وسایل خاله بازیارو برمیداشتیم میرفتیم تو پارکینگ یکی بازی میکردیم
بعد هرکی داداش داشت هم ميومد میشد شوهر🤣
یادش بخیر
یه بار مامانم و خالم نبودن منو داداشمو دختر عموم با هم دیگه سه تایی رفتیم حموم
یهو عموم اومد دید تو حمومیم سه تامونم دعوا کرد و از حموم انداخت بیرون 🤣 ما خییلی
کوچیک بودیم اصلا نمیفهمیدیم که چرا عموم عصبانی شد و دعوامون کرد😅
 

بالا