ینی من سکته نکنم خیلیه😤

[شیدا۱۲۳۴]

من چه گناهی کردم که اینو باید تحمل کنم منننن
یه مامانبزرگ دارم قشنگ تو ۱۵قرن پیش گیر کرده روانی‌مون کرده دیگه
مامانبزرگم با ما زندگی میکنه تو همه چی دخالت میکنه نمیدونم چرا
امروزم برگشته میگه مگه این کلاس ساز رو شنبه نداری چرا از الان داری میزنی؟
به جای این کارا برو آشپزی یاد بگیر شوهرت دوروز دیگه از خونه بیرونت نکنه
بابا ۲۴ سالم شده دیگه چرا باید این به من بگه چیکار کنم؟؟؟؟؟؟
اصن من نمیخوام آشپزی یاد بگیرم به این چه؟؟؟؟
خوبه ده بار اومدن خونمون من غذا درست کردم بازم میاد اینجوری میگه
من بدبخت نیستم؟

 

[پنـــاه]

سنش بالاست خب ..
دوران اونا با الان خیلی فرق داشت
طبیعیه این حرفا

 

[بی پدر همه]

من بدبخت نیستم؟

نه.

 

[دختران تابستان]

من چه گناهی کردم که اینو باید تحمل کنم منننن
یه مامانبزرگ دارم قشنگ تو ۱۵قرن پیش گیر کرده روانی‌مون کرده دیگه
مامانبزرگم با ما زندگی میکنه تو همه چی دخالت میکنه نمیدونم چرا
امروزم برگشته میگه مگه این کلاس ساز رو شنبه نداری چرا از الان داری میزنی؟
به جای این کارا برو آشپزی یاد بگیر شوهرت دوروز دیگه از خونه بیرونت نکنه
بابا ۲۴ سالم شده دیگه چرا باید این به من بگه چیکار کنم؟؟؟؟؟؟
اصن من نمیخوام آشپزی یاد بگیرم به این چه؟؟؟؟
خوبه ده بار اومدن خونمون من غذا درست کردم بازم میاد اینجوری میگه
من بدبخت نیستم؟

بااحترام به حرفاش اهمیت نده.مامان خودمم گاهی به دخترم حرفی میزنه که یا خرده بهش برمیخوره من بهش گفتم نه جواب بده ونه چیزی
اونام احترومشون واجبه دوره اشون متفاوت بوده دست خودشون نیست شمااهمیت نده باخنده ردکن بره

 

[مانا،]

مادر بزرگای منم خیلی بهمون گیر میدادن

ادمای قدیمی اخلاقشون با ماها مچ نیست

 

[شیدا۱۲۳۴]

سنش بالاست خب ..
دوران اونا با الان خیلی فرق داشت
طبیعیه این حرفا

ربطی نداره آخه که
مادربزرگ شوهر من از این بزرگتره اما واقعا مث این نیس
آدم کیف میکنه وقتی باهاش حرف میزنه
این اصن یه حرف درست نمیتونه بزنه یا تو کار بقیه دخالت میکنه یا چرت و پرت میگه

 

[شیدا۱۲۳۴]

بااحترام به حرفاش اهمیت نده.مامان خودمم گاهی به دخترم حرفی میزنه که یا خرده بهش برمیخوره من بهش گفتم نه جواب بده ونه چیزی
اونام احترومشون واجبه دوره اشون متفاوت بوده دست خودشون نیست شمااهمیت نده باخنده ردکن بره

نمیتونم اصن خیلی رو مخه

 

[پنـــاه]

ربطی نداره آخه که
مادربزرگ شوهر من از این بزرگتره اما واقعا مث این نیس
آدم کیف میکنه وقتی باهاش حرف میزنه
این اصن یه حرف درست نمیتونه بزنه یا تو کار بقیه دخالت میکنه یا چرت و پرت میگه

اخلاق با اخلاق فرق میکنه عزیزم !
جواب نده ک هم بی احترامی نشه هم اعصابت بهم نریزه ، بگذر

 

[دختران تابستان]

نمیتونم اصن خیلی رو مخه

متوجهم خودمم مدتی مادربزرگم بااامون زندگی میکرد میدونم چی بهت میگذره ولی چاره ای نیست عزیزم فقط اهمیت ندادن وفکرنکردن به حرفاش که خودت اذیت تشی

 

[سید منصوره موسوی میرکلایی]

با سلام خدمت دوست عزیزم انشاءالله که حالت خوبه امیدوارم که همیشه در کارهایت موفق باشی دوست خوبم من هم با نظر دوستان موافق هستم پدر بزرگ و مادر بزرگ در هر خانه ای باشند نعمت و برکت همراهشون من تا زمانی که مادر بزرگ پدریم بود به مادر بزرگم احترام میزاشتم مادر بزرگم دعای خیر برایم می‌کرد همون دعا برایم خیلی ارزش داشت

 

[Sayewww]

من چه گناهی کردم که اینو باید تحمل کنم منننن
یه مامانبزرگ دارم قشنگ تو ۱۵قرن پیش گیر کرده روانی‌مون کرده دیگه
مامانبزرگم با ما زندگی میکنه تو همه چی دخالت میکنه نمیدونم چرا
امروزم برگشته میگه مگه این کلاس ساز رو شنبه نداری چرا از الان داری میزنی؟
به جای این کارا برو آشپزی یاد بگیر شوهرت دوروز دیگه از خونه بیرونت نکنه
بابا ۲۴ سالم شده دیگه چرا باید این به من بگه چیکار کنم؟؟؟؟؟؟
اصن من نمیخوام آشپزی یاد بگیرم به این چه؟؟؟؟
خوبه ده بار اومدن خونمون من غذا درست کردم بازم میاد اینجوری میگه
من بدبخت نیستم؟

وا ی خدا بعت صبر بده مامان بزرگ منم هر روز ۵۰ بار میومو خونه ما رو اعثابم اسکی میرفت ینی ولی الان خیلی دلم واسش تنگ شده