- عضویت
- May 4, 2023
- جنسیت
- خانم
گفتم نمی خواهم حرف بزنم . حوصله ی توضیحش را ندارم . و گوشی را قطع کردم .
زر زدم !! می خواهم حرف بزنم . به هرحال نوعی بی خیالی در رفتار تو هست که لج آدم را در می آورد . فکر می کردم بیشتر تلاش میکنی . بیشتر اصرار می کنی که برایت توضیح بدهم آنچه را که در درون غم انگیزم می گذرد . تو اما برخلاف پیش بینی هایم تِپ گوشی را گذاشتی ...
همیشه برای بی خیال شدن زیادی عجولی . همیشه برای گوش دادن زیادی کم طاقتی . پرسیدی «چته؟» و این کافی نبود . با یکبار شنیدن «چیزی نیست» دست از تلاش برداشتی . و اشتباه کردی .
برای من چیزی سخت تر از توضیح اینکه چم است در جهان وجود ندارد . تقریبا در اغلب اوقات چم است . من مجموعی از چم های جهانم . حالم شبیه نمودار معادلات سینوسی است . در نوسانم . درست مثل انحنای کم نظیر کمرت .
چیزی در من نا آرام است و مدام تصمیمات عجیب می گیرم . تصمیماتی که خیلی زود پشیمان و ناامیدم می کنند . سرم را با ماشین صفر زدم . و فکر کردم بعد از آن راضی و آرام خواهم بود . نبودم . تصوری که از خود کچلم داشتم چیز به مراتب لعبت تر بود . حالا با این ترکیب بی نظیر سر تراشیده و ریش و سبیل نسبتا بلند بیشتر شبیه ساقی های پشت پارک لاله شده ام .
زود گوشی را قطع کردی . روی این همیشه نا آرامِ خالی . خالی از عاطفه و خشم .
اگر قطع نمی کردی . اگر از پشت آن امواج مخابراتی با صدای نازک کودکانه ات تنگ تر بغلم می گرفتی ، فراموش می کردم . اگر فقط کمی صبور تر بودی ، عزیزم
.
.
.