کیک زبرا پختم???

  • شروع کننده موضوع Elsaa
  • تاریخ شروع

سلطااااانم

Guest
اس
وااا یعنی چی.
الان بهونهوام داره که ننش مرده و حالش بده
 

سلطااااانم

Guest
واااا
نمیدونم علت معلوم نی یعنی نبردنش دکتر یا پزشکی قانوتی مستقیم بردن غسل دادنو خاک کردن ب دوساعتم نکشید
عجب آدمایی هستن خانواده ی شوهرت.
خدا رحمتش کنه.
زیاد دمپر شوهرت نشو باهاش حرف نزن کاری باهاش نداشته باش یه مدت هرچی خواست حرف بزنه بگو بزار بعدا که حالت خوب شد حرف میزنیم
 

سلطااااانم

Guest
جالب اینجاس بشوهرم ک میگم اصن واکنش نمیده بس ک داداشش و باباشو قبول داره هاله داداشش ک معتاده باباشم بیخیال و تریاکی همین الانشم نمیزارن ما زندگی کنیم میخوان خودشونو بندازن رو من ک من براشون غذا بپززم هر روز انار من کلفتم
ول‌کن بابا رو بدی بعشون‌دیگه‌‌ولت‌نمیکنن.
خواهر‌شوهر داری؟
 

سلطااااانم

Guest
ها منم همینو میگم ولی میترسم بعدا اینم بیفته بمیره
شوهرم بگه تو نکردی غذاش ندادی و فلان نکردی
دیوارم کوتاهه

میخواستم برم سرکار یجا مشغول شم ک بهونه داشته باشم بگم وقت نمیکنم غذا و فلان

ولی خانوادم گفتن ن خونه رو فضاشو خالی نزار یا شوهرت متوقع میشه یا فلان

هاله هرکی یچیز میگه و من نمیدونم چکنم
کاش بری سرکار تا بدونن شما‌زندگی‌مستقل دارید.
مگه شوهرت‌سرکار نیست که خونه براش خالی بشه
 

بالا