چقدر اعصابم خورد شد

[ستیا♡]

رفتیم اردو کلا یک ساعت بودیم!
رفتیم استان بغلی ۲ ساعت و ۳٠ دقیقه راه بود ساعت ۳ رسیدیم
برده بودنمون موزه مثلا
دوتا چیز نشون دادن
موزه بین المللی بود حالا اسمشو نمیگم
چندتا چینی هم اونجا بودن
یک دختر تو کلاسمون هست انگلیسی فول فوله قشنگ باهاشون حرف میزد
یکی انگلیسی بلد نبود اصلا معلوم نبود چی میگه
نی هاااا نی چاااا
مترجم داشتن تو موزه
از ما هم کلی عکس گرفتن
فکنم الان میفرستن برا دوستاشون میگن اینم ایرانیا
دستشونو مشت میکردن باز میکردن به من فکنم حالا منظورشون سلام بود یا چی
برای سلام دست راستشونو بالا میبردن تکون میدادن
به یکی هم سلام یاد دادیم میگفت سالام خوبی من خوبام
یکی از بچها سه تا فحش یادش داد(بی تربیوت)
نزدیک به 9/10 نفر بودن
تو اتوبوس کل خوراکی هامو خوردم
وای رفتنی اب هممون تموم شد اب میخواستیم
گفته بودن پول نیارید اب معدنی شش هزار تومن
رفتن برا خودشون کلی هم نسکافه خریدن
بچها حمله کردن بهشون گفتن برا معلماست
اصلا نذاشتن در بیاریم مقنعه رو
برگشتنی من جا نداشتم جامو گرفتن
بین دوستام نشستم داشتم له میشدم
بعدشم با دوستم دعوام شد گرفت منو زد دعوا شد
ولی خب صادق باشیم اون برنده بود
کلی هم خندیدیم رفتنی و برگشتنی
اما رکب خوردم
سه نفر بودیم اون رفت با اون یکی نشست من تنها موندم

 

[شیرکاکائو3:>]

سه نفر بودیم اون رفت با اون یکی نشست من تنها موندم

درکت میکنم

 

[جوجو]

من بودم نمی‌رفتم خونه تخت میخوابیدم

 

[ستیا♡]

من بودم نمی‌رفتم خونه تخت میخوابیدم

با اینکه بد بود خوش گذشت
مرد چینی بامزه بود پیرمرد بود
موقع عکس ما ژست گرفته بودیم یهو گفت اهوووو
خدا میدونه این چی بود معنی اش
بعد از زنه پرسید چندسالته؟ با دست نشون داد 55
بعد موهاشو نگاه کردیم پشمامون ریخت
باورت میشه موهاش حتی یه ذره هم سفید نبود
قشنگ قهوه ای قهوه ای

 

[ستیا♡]

درکت میکنم

جالب اینه خودم پریدم وسطشون
خودمو وسط جا دادم افتادم دنبالشون
انسان کنه هستم

 

[Neg🍓ar]

رفتیم اردو کلا یک ساعت بودیم!
رفتیم استان بغلی ۲ ساعت و ۳٠ دقیقه راه بود ساعت ۳ رسیدیم
برده بودنمون موزه مثلا
دوتا چیز نشون دادن
موزه بین المللی بود حالا اسمشو نمیگم
چندتا چینی هم اونجا بودن
یک دختر تو کلاسمون هست انگلیسی فول فوله قشنگ باهاشون حرف میزد
یکی انگلیسی بلد نبود اصلا معلوم نبود چی میگه
نی هاااا نی چاااا
مترجم داشتن تو موزه
از ما هم کلی عکس گرفتن
فکنم الان میفرستن برا دوستاشون میگن اینم ایرانیا
دستشونو مشت میکردن باز میکردن به من فکنم حالا منظورشون سلام بود یا چی
برای سلام دست راستشونو بالا میبردن تکون میدادن
به یکی هم سلام یاد دادیم میگفت سالام خوبی من خوبام
یکی از بچها سه تا فحش یادش داد(بی تربیوت)
نزدیک به 9/10 نفر بودن
تو اتوبوس کل خوراکی هامو خوردم
وای رفتنی اب هممون تموم شد اب میخواستیم
گفته بودن پول نیارید اب معدنی شش هزار تومن
رفتن برا خودشون کلی هم نسکافه خریدن
بچها حمله کردن بهشون گفتن برا معلماست
اصلا نذاشتن در بیاریم مقنعه رو
برگشتنی من جا نداشتم جامو گرفتن
بین دوستام نشستم داشتم له میشدم
بعدشم با دوستم دعوام شد گرفت منو زد دعوا شد
ولی خب صادق باشیم اون برنده بود
کلی هم خندیدیم رفتنی و برگشتنی
اما رکب خوردم
سه نفر بودیم اون رفت با اون یکی نشست من تنها موندم

ولی چه خوش گذشته هااا

 

[ستیا♡]

ولی چه خوش گذشته هااا

با اینکه بد بود خوش گذشت
مرد چینی بامزه بود پیرمرد بود
موقع عکس ما ژست گرفته بودیم یهو گفت اهوووو
خدا میدونه این چی بود معنی اش
بعد از زنه پرسید چندسالته؟ با دست نشون داد 55
بعد موهاشو نگاه کردیم پشمامون ریخت
باورت میشه موهاش حتی یه ذره هم سفید نبود
قشنگ قهوه ای قهوه ای

 

[Neg🍓ar]

اینا خاطرع میشن خیلی باحاله دیگه

 

[ستیا♡]

اینا خاطرع میشن خیلی باحاله دیگه

دقیقا
افریقایی و انگلیسی دیدم تا حالا چینی ندیده بودم

 

[Neg🍓ar]

دقیقا
افریقایی و انگلیسی دیدم تا حالا چینی ندیده بودم

من قبل اینکه زبان خوب یاد بگیرم
اردو رفته بودیم برج میلاد اومدم کلاس بذارم خارجیه لبخند زد گفتم Hello بعد اونم همینو گف با چیزای دیگه تند تند منم خندم گرفت رفتم دوستم جوابشو داد

 

[ستیا♡]

من قبل اینکه زبان خوب یاد بگیرم
اردو رفته بودیم برج میلاد اومدم کلاس بذارم خارجیه لبخند زد گفتم Hello بعد اونم همینو گف با چیزای دیگه تند تند منم خندم گرفت رفتم دوستم جوابشو داد

من حالا اونجا هل شده بودم
گفتم هلو هلو
یهو دوستم زد پس کلم گفت هلوو چیهههه چرا درست تلفظ نمیکنییی

 

[Neg🍓ar]

من حالا اونجا هل شده بودم
گفتم هلو هلو
یهو دوستم زد پس کلم گفت هلوو چیهههه چرا درست تلفظ نمیکنییی

 

[ستیا♡]

ولی معاون خیلی اعصابمو خورد کرد
راهو بسته بودن من از این ور میرفتم حوصله نداشتم رد شدم حالا اون هم رد شدم
راهنما حالا جیغ و داد کرد
معاون یهو گفت ابرو بر چندش
همونجا دلم میخواست تیکه تیکش بکنم

 

[Neg🍓ar]

ولی معاون خیلی اعصابمو خورد کرد
راهو بسته بودن من از این ور میرفتم حوصله نداشتم رد شدم حالا اون هم رد شدم
راهنما حالا جیغ و داد کرد
معاون یهو گفت ابرو بر چندش
همونجا دلم میخواست تیکه تیکش بکنم

می خندیدی بیشتر حرص می خورد
اما بچه بد چرا رد شدی خب

 

[ستیا♡]

می خندیدی بیشتر حرص می خورد
اما بچه بد چرا رد شدی خب

حال نداشتم برم اونور
ولی خب یجورایی هم حق داشتن وسایل موزه قدمت ۲۵٠ ساله داشت این هم فرش بود
اما خب من رد نشدممم فقط از بغلش رد شدممم

 

[Neg🍓ar]

حال نداشتم برم اونور
ولی خب یجورایی هم حق داشتن وسایل موزه قدمت ۲۵٠ ساله داشت این هم فرش بود
اما خب من رد نشدممم فقط از بغلش رد شدممم

شت از بغل فرش رد شدی
من بودم نصفت می کردم
چون خیلی با ارزشه چیزی بشه بدبختت می کنن

 

[ستیا♡]

شت از بغل فرش رد شدی
من بودم نصفت می کردم
چون خیلی با ارزشه چیزی بشه بدبختت می کنن

پام روش نرفت حالا
راهنما هم حرص خورد بیا برو بیروننن چرا اینجوری میکنی هاااااا
دلت میاااد؟

 

[Neg🍓ar]

پام روش نرفت حالا
راهنما هم حرص خورد بیا برو بیروننن چرا اینجوری میکنی هاااااا
دلت میاااد؟

ببین راست میگه
خیلی مهمه خیلی
ببین شاید از نظر منه
چون خیلی ارزش داره من حتی از دور نگا می کنم یه دفه چیزی نشه
خیلی برامون ارزش داره کلا قبح داره انگاری
من بودم خیلی بیشتر عصبی میشدمم مینداختمت بیرونن

 

[Qwrtuioop]

س

 

[ستیا♡]

س

مبینایی یا نازنین؟
اصلا تو کی زاااکی؟