هم خانواده و متضاد درس 12 فارسی چهارم

وضعیت
این موضوع قفل شده است

arezo

⭐کاربر فعال⭐
عضویت
Oct 20, 2023
جنسیت
خانم
کلمات درس دوازدهم فارسی چهارم

▪️معنی کلمات و شعر

▪️ هم خانواده

▪️ متضاد و مخالف

▪️ کلمات سخت املائی


یک اتفاق ساده:درس ١٢

صفحه ۹۴ فارسی چهارم

۱- آن روز شیشه ها را باران و برف می شست
من مشق می نوشتم ، پروانه ظرف می شست
معنی: آن روز که باران و برف می بارید و شیشه ها را می شست من تکالیفم را می نوشتم و خواهرم پروانه ظرف می شست
۲-وقتی که نامه ات را مادر برای ما خواند
باران پشت شیشه آرام و بی صدا ماند
معنی: هنگامی که مادر نامه ات را برای ما خواند همه بی صدا شدند و حتی باران ساکت شد تا صدای مادر را گوش کند.
۳- در آن نوشته بودی حال تو خوب خوب است
گفتی که سنگر ما در جبهه جنوب است
معنی: در نامه نوشته بودی که حالت خیلی خوب است و سنگر شما در جبهه جنوب کشور قرار دارد.
۴- گفتی که ما همیشه در سایه خداییم گفتی که ما قرار است این روزها بیاییم
معنی: گفتی که زیر سایه حمایت و مهربانی خداوند هستیم و قرار است به زودی برگردیم
▪️صفحه ٩۵ فارسی چهارم

۵- از شوق سطر آخر مادر بلند خندید چشمان مهربانش برقی زد و درخشید
معنی: با خواندن خط آخر مادر خیلی خوشحال شد و بلند خندید چشمان مادرم از خوشحالی برق زد
۶- یک قطره شبنم از گوش بر روی برگ غلتید
یک قطره روی شیشه مثل تگرگ غلتید
معنی: یک قطره شبنم از روی گلبرگ گل بر روی برگ افتاد یک قطره باران مثل تگرگ به شیشه خورد و غلتید
۷- یک قطره از دل من بر روی دفتر افتاد یک اتفاق ساده در چشم مادر افتاد
معنی: یک قطره اشک از اعماق قلبم از چشمانم روی دفتر افتاد خیلی راحت اشک در چشمان مادرم جمع شد
۸-بارا پشت شیشه آمد به خانه ی ما
آرام دست خود را می زد به شانه ی ما
معنی: انگار باران پشت شیشه به خانه ی ما آمده بود دست خود را به روی شانه ما می زد همگی (باران و ما) خوشحال بودیم

معنی کلمات درس ۱۲ فارسی چهارم

سطر
: یک خط از نوشته
حسرت خوردن : افسوس خوردن
حسرت : اندوه
شوق : خوش حالی ، شادی
حومه : اطراف
مختصر : کم ، کوتاه
پاسبانی : نگهبانی ، پاسداری ، مراقبت
مثل : مانند
گمان : خیال
سرایت کند :منتقل شود
غلتید : غلت خورد
بی صدا : ساکت
صمیمی : یکدل ، همدل
ازگوشه ی چشم نگاه کردن : پنهانی نگاه کردن
اسرار: جمع سر ، رازها
اکنون : حالا
شبنم : ژاله
اندیشید : فکر کرد
فراوان : بسیار
کلمات متضاد و مخالف درس ١٢
جنوب
≠ شمال
خندید ≠ گریه کرد
مختصر ≠ طولانی
راضی ≠ ناراضی
ناپسند ≠ پسندیده
زنده ≠ مرده
ساده ≠ سخت
آخر ≠ اوّل
پنهان ≠ آشکار
کلمات هم خانواده درس ١٢
مثل
/ مثال ، امثال
شوق / شوق ، اشتیاق
تولّد / متولّد
حفظ / حافظ ، محفوظ
توصیف / وصف
ظلم / ظالم ، مظلوم
انتخاب / منتخب
کلمات سخت املائی درس ١٢

محله، خرمشاه، محل تولد، حومه ی شهر، مختصر، وضع خوب، عادت، متولد، حضرت، پهلوی، متوجه، پنهان، ناپسند، اسرار، شخص
 

وضعیت
این موضوع قفل شده است
بالا