همه رو جمع کردن بردن منو نبردن🥲

[آدامس_خرسی]

عروسی عموی منه پری شب هم بله برونش بود در مورد مهریه و اینا حرف میزدن
مادربزرگم منو نزاشت برم چون مجردم ولی زنگ زد پسر دایی بابامو دعوت کرد
با اون فامیلا ما فقط عید سلام علیک میکردیم ولی من و عموم خیلی صمیمی بودیم. تفاوت سنی مون هم کمه عمو نبود داداشم بود
بهم خیلی برخورده آخه اونا رو دعوت میکنن ولی به من که خودمو حاضر کردم میگن نیا

 

[narngk]

بزرگترا یه فلسفه دارن ک بزرگترای فامیل و خونواده رو میبرن

 

[آدامس_خرسی]

بزرگترا یه فلسفه دارن ک بزرگترای فامیل و خونواده رو میبرن

آخه این بزرگترا نه سر پیازن نه ته پیاز
سالی یه بار همو میبینن منم کوچیک نیستم ۲۴ سالمه

 

[God.]

عروسی عموی منه پری شب هم بله برونش بود در مورد مهریه و اینا حرف میزدن
مادربزرگم منو نزاشت برم چون مجردم ولی زنگ زد پسر دایی بابامو دعوت کرد
با اون فامیلا ما فقط عید سلام علیک میکردیم ولی من و عموم خیلی صمیمی بودیم. تفاوت سنی مون هم کمه عمو نبود داداشم بود
بهم خیلی برخورده آخه اونا رو دعوت میکنن ولی به من که خودمو حاضر کردم میگن نیا

و منی که با ۱۳ سال سن تمام خواستگاری های دختر عموهامو رفتم

 

[پفیلا پنیری]

اشکال نداره منم واسه عقد پسر خالم گفتن بزرگترا بیان پدر مادرم رفتن مارو نبردن محضر عروسی دعوتت میکنن دیگه