۳ ماه پیش عزیزی زنگ زد پول خواست گفت یک هفته ای بر می گردانم ۲۵ میلیون
قرض دادم می گفت جای پولم گیر هست هر وقت بگیرم تسویه می کنم
من یک وام دارم باید تا اخر این هفته صاف کنم
خودش در جریان بود
همیشه می گفت نگران نباش من خودمپرداخت می کنم
چند روز پیش دیدم طلا خریده
امروز بهش زنگ زدم می گه ندارم یک فکری بکن
هنگ کردم
شب برم بهش چی بگم
اصلا بی زبان نبودم
ولی اینبار یک مقدار شرایط سخت شده دوست ندارم تنش ایجاد بشه