من خیلی مظلووم خدا رحم کنه

[برید_کنار_من_اومدم]

من از اول ک ازدواج کردم کم سن بودم
خونه نداشتیم و قرار بود با مادرشوهر زندگی کنیم
همه جهیزیمم بردم اونجا
و استفاده کردن من خر بودم گاو بودم زبون نداشتم بگم دست نزنید


یه سری چیزارو گذاشتن پذیرایشون مثل ساعت مبل تی وی پتو پشتی تابلو هام و......
یه سری چیزای آشپزخونه مثل انواع ظرف و ظروف و قابلمه ها کابینت ظرف و.......... گذاشتن آشپز خونشون
فقط یه دست رخت خاب با یه کمد لباسم و میز آرایشم دادن بهم
بعد چند ماه دعوا شد سر بی احترامیشون
منم با شوهرم اومدم محل کارش یه شهر دیگست

چند ماه اینجام چند ماه هم اونجام پیش مادرش
من از جهیزیم ک لوکسسسس بود خیری ندیدم
ب شوهرم گفتم با خودمون بیاریم گفت نه برای چی بیاری بمونن اونجا خونه مادرم نمیخاد ما جدا نیستیم که

چندبار خاستم بیارم نذاشت
الان هفت سال گذشته دیگ همرو شکستن کادو دادن ب این و اون.....
الان دارم خونه موقتیمو میبینم دو دست ظرف های زرین قدیمی و شیشه ای بی رنگ هست
بیشتر از دودست ندارم
ب شوهرم میگم بریم جدیدا بخریم
میگ میخای چیکار ما اینجا مهمون نداریم
اونجا هم خونه مامانمم پره ظرفه

من عقده ظرفو ظروف دارم عقده خونه مستقل دعرم نه موقتی
بعضی وقتا میزنه ب سرم بچه هامو ول کنم برم به ازدواج دیگ کنم این عقده هام برطرف شن

 

[مرگ]

من از اول ک ازدواج کردم کم سن بودم
خونه نداشتیم و قرار بود با مادرشوهر زندگی کنیم
همه جهیزیمم بردم اونجا
و استفاده کردن من خر بودم گاو بودم زبون نداشتم بگم دست نزنید


یه سری چیزارو گذاشتن پذیرایشون مثل ساعت مبل تی وی پتو پشتی تابلو هام و......
یه سری چیزای آشپزخونه مثل انواع ظرف و ظروف و قابلمه ها کابینت ظرف و.......... گذاشتن آشپز خونشون
فقط یه دست رخت خاب با یه کمد لباسم و میز آرایشم دادن بهم
بعد چند ماه دعوا شد سر بی احترامیشون
منم با شوهرم اومدم محل کارش یه شهر دیگست

چند ماه اینجام چند ماه هم اونجام پیش مادرش
من از جهیزیم ک لوکسسسس بود خیری ندیدم
ب شوهرم گفتم با خودمون بیاریم گفت نه برای چی بیاری بمونن اونجا خونه مادرم نمیخاد ما جدا نیستیم که

چندبار خاستم بیارم نذاشت
الان هفت سال گذشته دیگ همرو شکستن کادو دادن ب این و اون.....
الان دارم خونه موقتیمو میبینم دو دست ظرف های زرین قدیمی و شیشه ای بی رنگ هست
بیشتر از دودست ندارم
ب شوهرم میگم بریم جدیدا بخریم
میگ میخای چیکار ما اینجا مهمون نداریم
اونجا هم خونه مامانمم پره ظرفه

من عقده ظرفو ظروف دارم عقده خونه مستقل دعرم نه موقتی
بعضی وقتا میزنه ب سرم بچه هامو ول کنم برم به ازدواج دیگ کنم این عقده هام برطرف شن

اونموقع که زندگی می‌کردید اشکال نداشت بعدش که جدا شدید خب می‌گرفتید رو در اسی نمیخواست که

 

[بهارخانوم]

چندسالته؟
ول کن گذشته هارو
به خاطر ظرف و گذشته بچه هارو ول کنی بری؟

 

[برید_کنار_من_اومدم]

اونموقع که زندگی می‌کردید اشکال نداشت بعدش که جدا شدید خب می‌گرفتید رو در اسی نمیخواست که

جدا نشدیم موقتی اینجاییم
تا چند ماه دیگ کلا جمع میکنبم میریم خونه مادرش

 

[برید_کنار_من_اومدم]

چندسالته؟
ول کن گذشته هارو
به خاطر ظرف و گذشته بچه هارو ول کنی بری؟

من عقده ای شدم بخدا همسن هامو میبینم دق میکنم ک مگ من چم بود
24

 

[بهارخانوم]

من عقده ای شدم بخدا همسن هامو میبینم دق میکنم ک مگ من چم بود
24

الان جبران کن اون کمبودارو
کارایی که دوس داری انجام بده
خیلی ساده بودی که گذاشتی وسایلاتو استفاده کنن

 

[برید_کنار_من_اومدم]

الان جبران کن اون کمبودارو
کارایی که دوس داری انجام بده
خیلی ساده بودی که گذاشتی وسایلاتو استفاده کنن

شوهرم نمیزاره

 

[بهارخانوم]

شوهرم نمیزاره

نه صرفا با خریدن ظرف و ظروف
با کارای دیگه