قبول بچه

  • شروع کننده موضوع Parsa
  • تاریخ شروع

دختر جذاب

Guest
اخی عزیزممممم??
بنظر من کار خوبی می کنید چون اون بچه حق داره توی رفاه باشه و اگه خانوادش اون رو نمیخوان و نمیتونن اینده شو تضمین کنن خیلی خوب میشه که شما اون رو بگیرید
چون همه دوستش دارین و میتونید تامینش کنید
 
استارتر
استارتر

Parsa

Guest
من بودم اینکارو نمیکردم
اخه دیدم بعدها دردسر شده
مادراصلی تاب نیاورده
بچه پا به مدرسه گذاشته کم کم متوجه تفاوتهاش با والدینش شده
کش مکش بینشون افتاده
اخه دل مادر یا دل یه بچه کلاس دوم دبستانی وکالت محضری سرش میشه؟
الان که بزرگ کردنش دردسر داره زحمت داره خسته ان میگن نمیخوایمش.
بزرگتر بشه خودش پا بگیره هر بار ببیننش دلشون براش میره
مگر اینکه جمع کنید از اونجا برید جایی که نه چشمشون ببینه نه گوششون بشنوه
تازه یسال دو سال نیست
این بچه بزرگ میشه بالغ میشه
با بچه های بهزیستی و پرورشگاه فرق داره
خانوادش به معنای واقعی نخواستنش
خودتو بذار جاش
بچه پرورشگاهی میتونه امید داشته باشه گم شده دزدیده شده یتیم شده یا بخاطر فقر و اعتیاد و ناچاری رها شده
اما خانواده ای که شما میخواید ازشون دختر بگیرید نمیخوانش
خیلی درد داره آدم نخواستنی باشه


در هر حال خودتون تصمیم گیرنده اید
هر تصمیمی گرفتید فقط برای الانتون نباشه
به هفت سال دیگه پونزده سال دیگه بیستو پنج سال دیگه چهل سال دیگه
به یه دختر بچه کلاس اولی به یه دختر نوجوون دبیرستانی به یه عروس به یه زن نگاه کنید و برای زندگیش امروز تصمیم بگیرید
اونا مارو نمیشناسن از فامیلا همکار شوهرمه و تو ی شهرستان دیگن که نزدیک ۱ ساعت و نیم دورتره
اگه ماهم نگیریم خدا میدونه با بچه چیکار بکنن
ولی حرفاتونو قبول دارم منم از همین مینرسم که نیان نبال بچه بعد چند وقت
 

طلای سرخ

Guest
اونا مارو نمیشناسن از فامیلا همکار شوهرمه و تو ی شهرستان دیگن که نزدیک ۱ ساعت و نیم دورتره
اگه ماهم نگیریم خدا میدونه با بچه چیکار بکنن
ولی حرفاتونو قبول دارم منم از همین مینرسم که نیان نبال بچه بعد چند وقت
خانواده ای که من ازشون گفتم که سراغ دارم
اهواز زندگی میکنن و بچه رو یه خانواده غریبه اصفهان بردن هیچ آدرسی هم ندادن
اما دل مادر بعد هشت سال رفت دنبال بچش
 
استارتر
استارتر

Parsa

Guest
خانواده ای که من ازشون گفتم که سراغ دارم
اهواز زندگی میکنن و بچه رو یه خانواده غریبه اصفهان بردن هیچ آدرسی هم ندادن
اما دل مادر بعد هشت سال رفت دنبال بچش
خوب همون منم از همین میترسم
 

مااماان_ساامیاار

Guest
اونا مارو نمیشناسن از فامیلا همکار شوهرمه و تو ی شهرستان دیگن که نزدیک ۱ ساعت و نیم دورتره
اگه ماهم نگیریم خدا میدونه با بچه چیکار بکنن
ولی حرفاتونو قبول دارم منم از همین مینرسم که نیان نبال بچه بعد چند وقت
برادربزرگ من تنی نیست و هیچ مشکلی پیش نیومده
عزیزم باور کن تو تمام سختیا ایشون عین ی کوه پشتم بود و الان ک چدرم پا ب سن گذاشتن ایشون خیلی رسیدگی میکنه
بارها پدرم میگه این فقط غمخوار و دلسوزمه
 

بالا