من بودم اینکارو نمیکردم
اخه دیدم بعدها دردسر شده
مادراصلی تاب نیاورده
بچه پا به مدرسه گذاشته کم کم متوجه تفاوتهاش با والدینش شده
کش مکش بینشون افتاده
اخه دل مادر یا دل یه بچه کلاس دوم دبستانی وکالت محضری سرش میشه؟
الان که بزرگ کردنش دردسر داره زحمت داره خسته ان میگن نمیخوایمش.
بزرگتر بشه خودش پا بگیره هر بار ببیننش دلشون براش میره
مگر اینکه جمع کنید از اونجا برید جایی که نه چشمشون ببینه نه گوششون بشنوه
تازه یسال دو سال نیست
این بچه بزرگ میشه بالغ میشه
با بچه های بهزیستی و پرورشگاه فرق داره
خانوادش به معنای واقعی نخواستنش
خودتو بذار جاش
بچه پرورشگاهی میتونه امید داشته باشه گم شده دزدیده شده یتیم شده یا بخاطر فقر و اعتیاد و ناچاری رها شده
اما خانواده ای که شما میخواید ازشون دختر بگیرید نمیخوانش
خیلی درد داره آدم نخواستنی باشه
در هر حال خودتون تصمیم گیرنده اید
هر تصمیمی گرفتید فقط برای الانتون نباشه
به هفت سال دیگه پونزده سال دیگه بیستو پنج سال دیگه چهل سال دیگه
به یه دختر بچه کلاس اولی به یه دختر نوجوون دبیرستانی به یه عروس به یه زن نگاه کنید و برای زندگیش امروز تصمیم بگیرید