صبح خواب عجیب غریب دیدم عروسی تا طلاقم

[کلاغ پر سیاه]

خواستم بیام بگم دیدم نمیشه وارد سایت ش
خواب دیدم که با یه نفر میخوام عقد کنم
رفتیم امام زاده عقد کنیم امام زاده که نصفش گورستونه
به اونا لامپ بسته بودن
مهمونا امدن امام زاده
بعد من به مامانم گفتم که اره من وقتی کسیرو ندیدم الان چه جوری دارم باهاش دارم عقد میکنم برگشت گفت منم علی رو ندیده بودم موقع عقد دیدمش
علی پدر بزرگمه
بعد گفت اره پسره خیلی زشته صورتش قهوای پر رنگه
گفتم نه من که همیشه نمیخوام عروسی کنم یا بره تالار بگیره عقد کنیم یا اصلا عروسی نمیکنم مامانم گفت تو برو منم میام
من داشتم بدو بدو از امام زاده زوم بیرون با سرعت زیادی میدویدم
که پرواز کردم
(تو خواب میدونستم که چه جوری باید پرواز کنم یعنی هرکسی یه مدلی میتونست پرواز کنه و بعضیا هروقت خواستن میتونست بیان پاین اما من باید بدو بدو میدویدم بعد پرواز میکردم و بعد به انداز ۳۰ ۴۰ قدم که پرواز میکردم میومدم پاین دست خودم نبود مدلم همینجوری بود باید از دوباره بدو بدو میرفتم تا پرواز کنه
صبر کنید ادامه داره

 

[کلاغ پر سیاه]

بعد من که داشتم پرواز میکردم دوستم بدو بدو دونبالم افتاد گفت پسره چاقو کشیده رو مامانت گفته اگه الان نری باهاش عقد نکنی مامانتو میکشه یعنی من رفتم دیدم چاقو رو گذاشته رو گلوی مامانم تا من برم باهاش عقد کنم

 

[فقط برا ی سوال اومدم]

خواستم بیام بگم دیدم نمیشه وارد سایت ش
خواب دیدم که با یه نفر میخوام عقد کنم
رفتیم امام زاده عقد کنیم امام زاده که نصفش گورستونه
به اونا لامپ بسته بودن
مهمونا امدن امام زاده
بعد من به مامانم گفتم که اره من وقتی کسیرو ندیدم الان چه جوری دارم باهاش دارم عقد میکنم برگشت گفت منم علی رو ندیده بودم موقع عقد دیدمش
علی پدر بزرگمه
بعد گفت اره پسره خیلی زشته صورتش قهوای پر رنگه
گفتم نه من که همیشه نمیخوام عروسی کنم یا بره تالار بگیره عقد کنیم یا اصلا عروسی نمیکنم مامانم گفت تو برو منم میام
من داشتم بدو بدو از امام زاده زوم بیرون با سرعت زیادی میدویدم
که پرواز کردم
(تو خواب میدونستم که چه جوری باید پرواز کنم یعنی هرکسی یه مدلی میتونست پرواز کنه و بعضیا هروقت خواستن میتونست بیان پاین اما من باید بدو بدو میدویدم بعد پرواز میکردم و بعد به انداز ۳۰ ۴۰ قدم که پرواز میکردم میومدم پاین دست خودم نبود مدلم همینجوری بود باید از دوباره بدو بدو میرفتم تا پرواز کنه
صبر کنید ادامه داره

منم یبار مواب دیدم کل مراحل عقد و نامزدیو طی کردم اصلاحو جشنوو...
در حالی که خبری از داماد نبود
به به مامانم گفتم لاقل بگو چه شکلی قدش چطوره؟ گفت از من بلندتره گفتم از من چی؟ ساکت شد
یروز اومد لباس خونگی پوشیده بود سن بالا نگاه نمیکرد افتضاح بود من گفتم طلاق میگیرم

 

[کلاغ پر سیاه]

بعد از خواب پاشدم جیش داشتم رفتم جیش کردم امدم خوابیدم ..
پارت ۲ شو دیدم
خواب دیدم دارم میزا ام بچه سومم بود بعد امدیم امام زاده باز
یه قسمت از امام زاده نشتیم انگار اون قسمت مال ما بود
ماماننم کنارم بود
به مامانم گفتم اسم شوهرم چیه ؟ گفت هزا
(اولین باره این کلمه رو میشنوم( زدم گوشی معنیش یعنی مسخره کردن))
بعد رو به هزا کردم گفتم

 

[فقط برا ی سوال اومدم]

بعد از خواب پاشدم جیش داشتم رفتم جیش کردم امدم خوابیدم ..
پارت ۲ شو دیدم
خواب دیدم دارم میزا ام بچه سومم بود بعد امدیم امام زاده باز
یه قسمت از امام زاده نشتیم انگار اون قسمت مال ما بود
ماماننم کنارم بود
به مامانم گفتم اسم شوهرم چیه ؟ گفت هزا
(اولین باره این کلمه رو میشنوم( زدم گوشی معنیش یعنی مسخره کردن))
بعد رو به هزا کردم گفتم

میشه بگی چقدر خوابیدی؟
فکر کنم دوروز پشت سر هم بود

 

[کلاغ پر سیاه]

گفتم ۳ ساله باهات دارم زندگی میکنم ۳ تا بچه داریم
هنوز خونه مادر شوهرم دارم زندگی میکنم( انگار امام زاده مال مادر شوهرم بود)
گفتم یه هفته بهت وقت میدم از اینجا بریم وگرنه مهرمو میزارم اجرا رو به مادرم کردم گفتم مهرم چقدره؟ گفت ۵۰ سکه
گفتم ۵۰ سکمو میگیرم جدا میشم بچه ها ام تا ۷ سالگی پیش من میمونن بعدش خودشون تصمیم میگرن کجا برن پیش کیی بمونن!
من موقع عقد انقدر ناراحت بودم میگفتم من قرار بود با کسه دیگه ازدواج کنم و کلا با هزا سرد بودم
اونم قهوای و هیکلی بود

 

[کلاغ پر سیاه]

بعدش که بهش گفتم بریم جای دیگه گفت باشه
بعدش رفت پیش اونای که دارن اونطرف امام زاده قران میخونن قران خوند منم نشسته بودم که یادم افتاد امروز سالگرد ازدواجمونه مثل شیر پاشدم داشتم میرفتم بالا سرش دعوا که سالگردمونو فراموش کردی و هیچی برام نخریدی
که از خواب پاشدم اه نشد باهاش دعوا کنم

 

[کلاغ پر سیاه]

ساعت ۹:۳۰ پاشدم جیش کردم امدم خوابیدم تا ۱۲:۱۰
شنیدی میگن تو خواب یک ثانیش بیشتر از یک ثانیه ی اینجاس؟

میشه بگی چقدر خوابیدی؟
فکر کنم دوروز پشت سر هم بود

 

[فقط برا ی سوال اومدم]

ساعت ۹:۳۰ پاشدم جیش کردم امدم خوابیدم تا ۱۲:۱۰
شنیدی میگن تو خواب یک ثانیش بیشتر از یک ثانیه ی اینجاس؟

آره منم بعضی اوقات چهار پنجتا خواب میبینم با داستان های متفاوت
ولی بعضی وقتا انگار سرمو نهادم رو بالشت همون ثانیه پاشدم دیدم صب شده!این خیلی ترسناکه برام