شعری عاشقانه برای عشقم

آیلا

⭐⭐⭐ملکه⭐⭐⭐
عضویت
May 2, 2023
جنسیت
خانم
جدید ترین بهترین و خاص ترین و دلبرانه ترین شعر های عاشقانه برای عشق

این سینه پرمشغله از مکتب اوست
و امروز که بیمار شدم از تب اوست

پرهیز کنم ز هرچه فرمود طبیب
جز از می و شکری که آن از لب اوست

مولانا

***

شعر عاشقانه و دلبرانه بلند
سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا بر جاست
سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست

تو یک رویای کوتاهی دعای هر سحرگاهی
شدم خواب عشقت چون مرا اینگونه می خواهی

من آن خاموش خاموشم که با شادی نمیجوشم
ندارم هیچ گناهی جز که از تو چشم نمیپوشم

تو غم در شکل اوازی شکوه اوج پروازی
نداری هیچ گناهی جز که بر من دل نمی بازی

مرا دیوانه می خواهی ز خود بیگانه میخواهی
مرا دلباخته چون مجنون ز من افسانه می خواهی

شدم بیگانه با هستی ز خود بیخود تر از مستی
نگاهم کن نگاهم کن شدم هر انچه میخواستی

بکش ای دل شهامت کن مرا از غصه راحت کن
شدم انگشت نمای خلق ما تو درس عبرت کن

نکن حرف مرا باور نیابی از من عاشق تر
نمیترسم من از اقرار گذشت اب از سرم دیگر

سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا بر جاست

***


شعر رمانتیک
یا چشم بپوش

از من و از خویش برانم

یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم

فاضل نظری

تک بیت های عاشقانه
شده آیا که غمی ریشه به جانت بزند؟

گره در روح و روانت به جهانت بزند؟

احمد طیبی

اشعار کوتاه عاشقانه
من از عالم تو را تنها گزیدم

روا داری که من غمگین نشینم ؟!

مولانا



***

فاش می گویم و
از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و
از هر دو جهان آزادم

حافظ

***

دردمندان را دوایی نیست در میخانه ها
ساده دل آنکس که پیمان بست با پیمانه ها

مست توحیدم نه مست باده اندیشه سوز
سر خوشی ها را نجویم از در میخانه ها

عکس روی باغبان پیداست در هر برگ گل
سیر کن نقش خدا را در پروانه ها

داستان اهل دنیا را به دنیا دار گوی
گوش من آزرده شد از جور این افسانه ها

گر که جویی روشنی، در خاطر بشکسته جوی
رونق مهتاب باشد در دل ویرانه ها

سر بپای بینوایان منهم تا زنده ام
چون خدا را دیده ام در کنج محنت خانه ها

***


دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت
آمدم، نعره مزن جامه مدر هیچ مگو

گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو

من به گوش تو سخن‌های نهان خواهم گفت
سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو

مولانا

***

در هوایت بی قرارم روز و شب
سر ز پایت بر ندارم روز و شب

مولانا

***

من در انتظار بهترین پیام نیستم
من در انتظار پیامی از بهترینم، بهترینم

***


به خودم آمدم انگار تویی در من بود
این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود
آن به هر لحظه‌ی تب‌دار تو پیوند منم
آنقدر داغ به جانم که دماوند منم

علیرضا آذر

***

ماییم و شب تار و غم یار و دگر هیچ
صبر کم و بی تابی بسیار و دگر هیچ …!

عرفی شیرازی

***


***

فاش می گویم و
از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و
از هر دو جهان آزادم

حافظ

***

دردمندان را دوایی نیست در میخانه ها
ساده دل آنکس که پیمان بست با پیمانه ها

مست توحیدم نه مست باده اندیشه سوز
سر خوشی ها را نجویم از در میخانه ها

عکس روی باغبان پیداست در هر برگ گل
سیر کن نقش خدا را در پروانه ها

داستان اهل دنیا را به دنیا دار گوی
گوش من آزرده شد از جور این افسانه ها

گر که جویی روشنی، در خاطر بشکسته جوی
رونق مهتاب باشد در دل ویرانه ها

سر بپای بینوایان منهم تا زنده ام
چون خدا را دیده ام در کنج محنت خانه ها

***
این قلب عاشق من تا قیامت فداییته
گـریه شـده کـارشـبام
اسم قشنگت رو لبام
دائـم تـو فـکـرتـم گلم
ماه شبامی خوشگلم
خـوشـبوتـر از یاسمنی
همرنگ احساس منی
سبدسبدستاره پیشکشه برق چشمات
گلبرگا هم ندارن لطافت روی لبهات
واسه پابوست دیگه برگی نمونده رودرخت
بـس که خوبی گلدون از خجالتت شکست
گرمی دستای تورو تابستونم نداره
تـاوقتی تو کنارمی زمستونم بهاره
به قشنگی تموم قصه های عاشقانمی تو
زلالـی مـثـل گـریـه هـای صـادقـانـمـی تـو
تو همون سنگ صبوری که واسه من تکیه گاهه
تـوکـه جـرمی نـداری قـلـبه کـوچـیـکـت بـی گـناهه


**

ناله اگر که برکشم، خانه خراب می شوی
خانه خراب گشته ام، بس که سکوت کرده ام …

صائب تبریزی

***

شعر کوتاه دلبرانه جدید
اندوه من این است، که در دفتر شعرم
یک بیت به زیبایی چشم تو ندارم

ملک الشعرا بهار

***

آنکه برگشت و جفا کرد و به هیچم بفروخت
به همه عالمش از من نتوانند خرید…

سعدی

***


عشق یعنی در میان صدهزاران مثنوی
بوی یک تک بیت ناگه مست و مدهوشت کند

فاضل نظری

***

کاش
میگفتی چیست
آنچه از چشم تو
تا عمق وجودم جاریست …

فریدون مشیری

***


به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد
به مجنون و به لیلا شدنش می ارزد

دفتر قلب مرا وا کن و نامی بنویس
سند عشق به امضا شدنش می ارزد

گرچه من تجربه‌ای از نرسیدن‌هایم
کوشش رود به دریا شدنش می ارزد

کیستم ؟باز همان آتش سردی که هنوز
حتم دارد که به احیا شدنش می ارزد

با دو دست تو فرو ریختنِ دم به دمم
به همان لحظه‌ی بر پا شدنش می ارزد

دل من در سبدی ـ عشق ـ به نیل تو سپرد
نگهش دار، به موسی شدنش می ارزد

سال‌ها گرچه که در پیله بماند غزلم
صبر این کرم به زیبا شدنش می ارزد

***


خوشا آنانکه با عزت ز گیتی
بساط خویش برچیدندو رفتند

زکالاهای این آشفته بازار
محبت را پسندیدند و رفتند

خوشا آنانکه در میزان وجدان
حساب خویش سنجیدند و رفتند

نگردیدند هرگز گرد باطل
حقیقت را پسندیدند و رفتند

خوشا آنانکه بر این صحنه ی خاک
چو خورشیدی درخشیدند و رفتند

خوشا آنانکه با اخلاص و ایمان
حریم دوست بوسیدند و رفتند

خوشا آنانکه که پا در وادی حق
نهادند و نلغزیدند و رفتند


***



اشعار احساسی

بر من گذشتی ، سر بر نکردی

از عشق گفتم ، باور نکردی

دل را فکندم ارزان به پایت

سودای مهرش در سر نکردی

سیمین بهبهانی

بهترین اشعار عاشقانه
چمدان دستِ تو

و ترس به چشمان من است

این غم انگیز ترین حالت غمگین شدن است

شعر عاشقانه شاد
من آنِ توام

مرا به من باز مده . . .

مولوی
***


شعر عاشقانه غمگین
از چشم و دل مپرس که

در اولین نگاه شد

چشم من، خراب دل

و دل، خراب چشم

صائب تبریزی
***


شعر عاشقانه بلند
تا در ره عشق آشنای تو شدم

با سد غم و درد مبتلای تو شدم

لیلی‌وش من به حال زارم بنگر

مجنون زمانه از برای تو شدم

وحشی بافقی

***


زیباترین اشعار عاشقانه
فاش می گویم و

از گفته خود دلشادم

بنده عشقم و

از هر دو جهان آزادم

حافظ
***


شعر عاشقانه زیبا و کوتاه
ز کدام رَه رسیدی؟ زِ کدام در گذشتی؟

که ندیده دیده ناگه به درونِ دل فتادى؟


هوشنگ ابتهاج


***



چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را
که کس مرغان وحشی را از این خوش‌تر نمی گیرد

حافظ

***

جای مهتاب،به تاریکی شب ها تو بتاب
من فدای تو، به جای همه گل ها تو بخند

فریدون مشیری

***

از پریدن‌های رنگ و از تپیدن‌های دل
عاشق بیچاره هرجا هست رسوا می‌شود …

***


دلـگـیـــر دلـگـیــــرم مـــرا مـگـــذار و مـگـــذر
از غصـه مـی‌مـیــرم مـــرا مـگـــذار و مـگـــذر

بـا پـای از ره مـانــده در ایـن دشــت تــب‌دار
ای وای مـی‌مـیــرم مـــرا مـگـــذار و مـگـــذر

سـوگنــد بر چشمـت که از تـو تــا دم مــرگ
دل بــر نمـی‌گیـــرم مـــرا مـگـــذار و مـگـــذر

بالله که غیر از جرم عاشق بودن ای دوست
بی‌جـرم و تقصیــرم مـــرا مـگـــذار و مـگـــذر

بـا شـهـپــر انـدیـشـــه دنـیـــــا گــردم امـــا
در بـنــد تـقــدیـــرم مـــرا مـگـــذار و مـگـــذر

آشــفـــتـــه تــر ز آشـفــتـــگـــــان روزگـــارم
از غــم بـه زنـجـیـرم مـــرا مـگـــذار و مـگـــذر

***



 

بالا