رفتار با مردی که قلیان یا سیگار می کشه

[سرنوشت]

اوایل قلیون می کشید چقدر بهش گیر میدادم حتی پیش بقیه و خودمو دشمن شاد کردم که میگن مثلا راضی نیست یا حرفشو گوش نمیده


البته خب خانواده اش بگن هم گوش نمیده


هم به خاطر خودش میگفتم هم به خاطر خودم و دیوارها سیاه میشه بازسیگارو میشه تو دستشویی کشید ، نامزدی پیش من نمی کشید بعد ازدواج کشید ولی تو خونه ی خودمون پیش من نمی کشید فقط یکبار که بعدا راضیم کرد پرروشد خونه می کشید که بعدش دید سخته گفت این وقتو بذارم کارکنم دید تو فشاره که بعدش سیگار کشید دوتاشم یکیه تازه سیگار بهتره
خودشم دید اون بهتره


الان زیاد کاری ندارم چرا حرص بخورم خب دست خودش نیست درکش میکنم آرومش میکنه ، به بقیه هم اگه حرفش بیفته همینو میگم میگم من که راضی ام نکشه برای سلامتیش خوب نیست همه میدونن از اون لحاظ میگم بارها گفتم ولی خب یکی دوبار گفتم جاش نیستید درکش کنید با اون آروم میشه و وابسته اس دست خودش نیست ، من خودمم با آهنگ آروم میشم وابسته ی آهنگم ، چرا بگم راضی نیستم بعد دشمن شاد بشم که فلانی ناراحت میشه یا حرفشو گوش نکرد یه بارم گفتن نذار بکشه گفتم به نظرت آدم وابسته بگی ترک کن میتونه گفتن نه

 

[جادوی عشق]

دقیقا تا خودش نخواد و اون وابستگی کنار نزاره ترک نمیشه ولی مطمعن باش یه زمان خودش زده میشه سیگار میزاره کنار شک نکن الان تو همین تهران بعضی پسر مدرسه ای هارو میبینم از مدرسه میان بیرون سیگار دستشونه خیلیم میبینم به نظر من سیگار وقلیون برای این بچه ها ضرر داره فردا سمت چیز دیگه میرن برای شرایط سنشون ولی شوهر شما عاقل وبالغ برای آروم شدن شاید میکشه خیلیا اینطورین تواطرفم سیگار وقلیون میکشن خانوماشونم اینقدر گفتن ترک نکردن دیگه حرص نمیخورن چون تو سنین بالاتر خودشون به این نتیجه میرسن بزارن کنار