رفتار با فرزند

[سرنوشت]

اگه یه روزی بچه دارشدید اول اینکه سعی کنید خودتون به حد معقول رسیده باشید از نظر جسمی ،روحی و مالی


سعی کنید به بچه محبت کنید و نذارید کسی ناراحتش کنه ولی اگه رفتار بدی داشت سعی کنید طرف حق رو بگیرید بهش تذکر بدید اگه گوش نداد لازم باشه من خودم باشم ممکنه نتونم کنترل کنم خودمو دعواش کنم صدامو بالا ببرم یا یه چیزی بهش بگم یا آروم بزنم ولی خب سعی می کنم باهاش مهربون باشم عذابش ندم

زیادم حق بهش ندین که حق به جانب بشه و خیلی لوس بار بیارید

هر رفتار بدی داشت بهش تذکر بدید و همه کار کنید تا جابی که می تونی رفتارشو ترک کنه


خوب نیست بچه رو بد جور بزنی یا فوش های خیلی بد بدی پیشش ، تو روحیه اش تاثیر بدی داره



سعی کنید بچه رو تا حدممکن به کسی نسپرید و نذارید دوران کودکی تنها بره بیرون بعدا آگاهش کنید بعد بذارید بره بیرون اونم کنترل شده و به وقتش بره و بیاد و تا جایی که میشه نذارید تنها زندگی کنه حداقل تا یه سنی ،آگاه باشه بعد


نه خیلی آزادش بذارید نه خیلی سخت بگیرید


یه وقتم حواستون باشه نترسونیدش یا نذارید کسی بترسونش دور ازجون زبونش بگیره یا چیزی بشه یا آسیبی بهش بزنن به بقیه هم گوشزد کنید



سعی کنید تا جایی که میشه تنهاش نذارید تو خونه مخصوصا دوران کودکی یا اگه هم شد در حد چندساعت بسپرید کلا بگید به چیزی دست نزنه خطرات رو بگید خطرات بازموندن گاز و رفتن به سمت غذا و کتری و بخاری که ممکنه غذا روت بریزه بسوزی و.. جلوی آشپزخونه و بخاری و.. می تونید یه چی بذارید نتونه بره تو سنین کمتر ، وقتی متوجه شد همه چی رو بگید که البته تو مدرسه هم یاد میدن ولی خب زودتر بگید و اینکه در روی غریبه باز نکنه

کلا از سن کم بترسونیدش حواستون باشه سمت گاز و چیزهایی که خطر داره نره

و کمی بزرگ شد از خیابون چطور رد بشه احتیاط کنه ببینه ماشینا دورترن بعد بره

دوچرخه و.. رو تو پارک بذارید سوار بشه بهتره تو خیابون خطر داره

جلوی تراستون رو ببندید یه وقت دورازجون نیفته

پنجره ها بهتره میله داشته باشه

دیگه توکل برخدا

برای بد غذا نشدن هم از چندماهگی از هر غذایی یکم بهش بدید نوک زبونش و سفت بود له کنید و بدید و سعی کنید خوشمزه بپزیدوتنوع بدید


سعی کنید به خواسته هاش اهمیت بدید اجبارش نکنید مخصوصا به ناحق ، بدون مناسبت هم هدیه بگیرید براش ، بهش پول بدیدپس انداز کنه و چیزهایی که نیاز داره بخره ،اگه هر رفتارخوبی داشت براش همیشه هدیه بگیرید ازش تشکر کنید و تشویقش کنید بیشترم ترغیب میشه به خوش رفتاری و بیشتر حواسش هست


سعی کنید همیشه بوسش کنید بقلش کنید کلمات محبت آمیز بگید لازم بود ازش عذرخواهی کنم نذارید کمبود محبتی حس کنه

بیمار بود بهش توجه کنید همه کار کنید لازم بود ببرید دکتر تا وقتی بهتر بشه و خودتون سرچ کنید تحقیق کنید پرستارش بشید

درکش کنید حرفاشو گوش بدید کمکش کنید پشتشو خالی نکنید همیشه حمایتش کنید

درقبال بچه ای که میاریم مسئولیم

البته من هنوز مادر نشدم به دلایلی شاید نخوایم یا بخوایم هم شاید نشه خدامیدونه آدم نمیدونه چی به سرش میاد هر چی که به صلاحه

 

[سرنوشت]

پیش بچه تو هرسنی اشکال نداره با همسرتون بوس و بغل عادی و کلمات محبت آمیز داشته باشید اتفاقا بچه خوشحال میشه وقتی رابطه ی خوب پدرومادرشو می بینه

پیش بچه اشکالی نداره کنار هم با یکم فاصله بشینید دراز بکشید یا موقع خواب برید اتاق و درو باز بذارید با کمی پوشش اشکالی نداره


در حد تاپ آستین حلقه ای یقه بسته و شلوارک یا تونیک شلوارک


موقع ... تو سن خیلی کم وقتی بچه خوابه و خوابش سنگین شده اشکال نداره

ولی وقتی کمی بزرگ شد بهتره وقتی خونه نیست به بهانه ای بسپرید به یکی که مطمئن هستید تا راحت باشید وقتی که بچه مدرسه ، کلاس میره سرکار و.. اونموقع راحت باشید

کمی بزرگ شد بهش کلید دادین بگین درسته کلید داری ولی من بودم زنگو بزن ، زنگو بزن ببین من میام باز کنم بعد شایدحموم بودم اومدم بیرون دیدی یا ترسیدم یه دفعه دروباز کردی یه کاری کنید رعایت کنه

که وقتایی که نیست با شوهرتون راحت باشید

می تونید با همسرتون هتل برید و گاهی تفریح دونفره بدون بچه ها هم خوبه براتون

 

[سرنوشت]

تو سن کم جاهای خصوصیشونو بهش بگید که اینارو نباید کسی ببینه و دست بزنه ، بگید کسی خواست نگاه کنه دست بزنه جیغ بزنه فرارکنه و بهتون خبر بده بگید شما اصلا دعواش نمی کنید و از تهدیدطرف مقابل نترسه اگه طرف گفته نگو بگی میزنمت و اینا نترسه

بهش این اطمینانو بدید که خودتون باهاش برخوردمی کنید حتی ممکنه شکایت کنید و دیگه نمی ذارید همدیگرو ببینن

 

[سرنوشت]

اگه دختر بود تو سن ۹ سالگی قاع...و نوار... رو براش بگید که نترسه و آگاه باشه و بدونه چیکارکنه شاید زود به بلوغ رسید بدونه

اصلاح کردن روبهش بگید

راجب... بخوای نخواید دوستاش میگن و اینترنتم هست دراختیارش بذارید اشکال نداره بالاخره بایدبدونه آگاه باشه برای مواظبت از خودش

فردا نادونی کرد یکی گفت بیا فلان جا بخواد گولش بزنه بدونه از چه لحاظ میگه نره

 

[سرنوشت]

راجب عواقب دوستی تو همون سن کم بگید

به دخترتون بگید ، بگید مثلا با کسی دوست بشی حداقل سنت کم نباشه باز نیتت ازدواج باشه یا همینجوری تلفنی باشه چیزی
بگید بعضی پسرها گول می زنن میگن باهات ازدواج می کنم که به هدفشون برسون



بگید سوار ماشینش بشی یا بری خونه اش ممکنه اذیتت کنه ازش بیماری بگیری ممکنه ازت عکس و فیلم بگیره ازت باج بگیره تهدیدت کنه بگه بیا تا پخش نکنم و به کسی نگم یا بعد ازدواجت بگه به همسرت میگم وآبروتو ببره


جاهای عمومی هم باز بری یه چیزی ولی اگه من و پدرت بفهمیم یا کسی ببینه و به گوشمون برسونه باهات بد برخورد می کنیم قطعا



به پسرتون هم بگید یه وقت با کسی دوست بشی تلفنی باشه برای آشنایی برای ازدواج باشه یادهمینجوری یه چیزی ولی حواسش باشه بگید اذیتش نکنه دست بدی ازش بیماری پوستی بگیری چی بترسونید یا بگید پدرش بگه

بگید با احساسات دختر مردم بازی نکنه الکی قول ازدواج نده عکس و.. نگیره ازش تهدید نکنه و باج نگیره

بگید اگه خانواده اش بفهمن خیلی سختگیر باشن بلایی سر دخترشون و تو بیارن چی

بگید حداقل بدونه خانواده اش اونقدر سختگیر نیستن بعد و حواسش باشه نفهمن


به هر حال اکثرا دارن مخصوصا پسرها هر چقدرم بگی ولی خب بهتره از عواقبش بگید آگاه باشن تو سن کم

حالا داشتن هم داشتن دیگه جوونن و نادون درسته بده ولی خب خیانت که نمی کنن مجردن دیگه

 

[سرنوشت]

بعضی از موارد رو برای بقیه و مخصوصا خواهر و برادر و خواهرزاده و برادرزاده و... هم می تونید بگید و انجام بدید