ن منظورم این نبود ک بری بگی
منظورم این بود ک ر ا ب ط ه داشتی باید هرجور شده راضی بشن.
ک البته بالاخره راضی میشن
مامانمم خیلی موافق ازدواج ما نیست
میگه زوده فعلا ...
به خواهرم گفتم باهاشون حرف بزنه ...
میلاد خودش هم گفت تو کاریت نباشه ...
من درستش میکنم ...
ولی از دیشب دارم دیوونه میشم ...
من بدون میلاد نمیتونم نفس بکشم ?