خطر رفع شد😎

[مانا،]

وااای
لعنتی چگده ازاد بودی
من روسری سرم میکردن
بزرگ شدم کلا دیگ فازشون عوض شد
فقط بچگیمو پوکوندن

منو به زور خونه میاوردن تا ده یازده سالگی بازی میکردم

بعد از هفت سالگی روزه می‌گرفتم ولی تا ۱۱ ۱۲ سالگی روسری نمی‌ذاشتم

 

[پرنسا]

خب من برم با خواهرشوهرم یکم غیبت کنیم

 

[پفیلا پنیری]

پرنسا بار دار نیست مهمون داشت

گرد آفرید بارداره

آها آره میگم گردافرید بود

 

[مامان،مهدیار]

وااای
لعنتی چگده ازاد بودی
من روسری سرم میکردن
بزرگ شدم کلا دیگ فازشون عوض شد
فقط بچگیمو پوکوندن

شاید باورت نشه ولی تو خانواده پدری فکر کنم الان فقط من شال میذارم
اون موقع هم هیچ کدوم تو مهمونی شال و اینا نداشتن الآنم ندارن

تو مادری باز بهتره نصفشون شال میذارن

 

[مامان،مهدیار]

خب من برم با خواهرشوهرم یکم غیبت کنیم

گیگیلی در بیارین شوت بکنید

 

[مامان،مهدیار]

آها آره میگم گردافرید بود

درسته

 

[مانا،]

شاید باورت نشه ولی تو خانواده پدری فکر کنم الان فقط من شال میذارم
اون موقع هم هیچ کدوم تو مهمونی شال و اینا نداشتن الآنم ندارن

تو مادری باز بهتره نصفشون شال میذارن

با صلح بسر میبرن

 

[پفیلا پنیری]

من

خب خسته نباشی مهمون داشتی

 

[مامان،مهدیار]

با صلح بسر میبرن

بله کاملا

 

[پرنسا]

خب خسته نباشی مهمون داشتی

اره خوابید مهمون