ببین من خیلی ادم سنگینیم حد خودمو میدونم به رژ کم رنگم بزنم گیر میده
پسرای فامیل خودش میدونن که مثل خواهرشونم و با هم بزرگ شدیم کافیه ببینه دارم حرف میزنم استرسی بهن وارد میکنه میگه فقط سلام خدافظ
فک میکنه آرایش کلا بده ادم باید سادی و سنتی باشه
فک میکنه دانای کله بقیه نمیفهمن و بی فرهنگن
مامان من کل زندگیشو به پای ما گذاسته اما با رفتارش تحقیرش میکنه
میگه برین خونه ننم انا اگه نامان من بره الکی دعوا راه میندازه
بدونه پسر خالم هست من نباید برم در حالی که از من کوچیک تره و حتی بیشتر از بابام تو کل زندگین دیدمش
ببین اینکه ادا در میاره که میفهمه رو مخه همه فک میکنن خیلی حالیشه یه ادم احمق بی شخصیت که فقط نزدیکا میدونن
ببین میشه گفت تا حدودی پدر منم اینجوریه
ولی خیلی به روم نمیاره
مثلا ارایش کنم چپ چپ نگاه میکنه
یا زیاد تیپ بزنم هم همینطور..
ولی خب ما با فامیل پدری قطع ارتباطیم راستش تجربه پسر فامیل ندارم کلاا
مادریم هم پسر بزرگ ندارن
بابای منم چند بار میگفت که مثلا بشنوم گف دختر ازدواج نکرده چرا باید ارایش کنه
بزار بهت بگم
پدر دوستمم اینجوره
پدرت بدبین و شکاکه
ببین ذهنشون مریضه
متوجه میشی چی میگم؟
یکم آروم باش
بقول مامانم قرار نیست که تا آخر پیش ما بمونی
یروزی میری دیگه
من بابام مثلا بریم بیرون رستورانی بستنی خوری جایی
ببینه پسر و اینا زیاد هست جامو عوض میکنه
یا سعی میکنه زود تموم کنیم پاشیم بریم
چشش رو مرداست ببینه نگاه میکنن یا نه
یا مثلا ی لحظه گردنم از جلو زیر شال در اومده باش زود اشارع میره که جمش کن
منم عصبی میشم
ولی گناه دارن دیگه اینجوری نگو
خوبه که خرجمونو میدن لاقل
بعضیا همینم ندارن
ببین مشکل ذهنیه وسواس فکریه