حوصلم سر رفته

[Firebreather]

یه دلاوری بیاد باهم حرف بزنیم

 

[بارونِ بهاری؛]

منم

 

[Choi mary]

 

[Choi mary]

چه حرفی؟

 

[Firebreather]

چوشوده؟
با لحن فامیل دور

 

[Firebreather]

چه حرفی؟

نمیدونم

 

[Choi mary]

چوشوده؟
با لحن فامیل دور

آخه ما تو این ساعت دلاور از کجا پیدا کنیم

 

[Choi mary]

نمیدونم

وا مگه میشه ندونی در مورد چی دلت می خواد حرف بزنی؟

 

[Firebreather]

وا مگه میشه ندونی در مورد چی دلت می خواد حرف بزنی؟

اره

 

[Firebreather]

آخه ما تو این ساعت دلاور از کجا پیدا کنیم

دلاوران دلیر مادران خوابیده اند

 

[Choi mary]

اره

یعنی نمی دونی در مورد چی حرف بزنی حالت خوب میشه؟ مثلا من در مورد خوردن و طبیعت بگن کیفم کوک میشه

 

[Choi mary]

دلاوران دلیر مادران خوابیده اند

آره منم میخوام بخوابم به دلاورا بپوندم

 

[Firebreather]

آره منم میخوام بخوابم به دلاورا بپوندم

من نمیتونم بپیوندم
دختر خالم داره میاد خونمون

 

[Firebreather]

یعنی نمی دونی در مورد چی حرف بزنی حالت خوب میشه؟ مثلا من در مورد خوردن و طبیعت بگن کیفم کوک میشه

اونکه صد درصد درباره موسیقیه راکه

 

[. . . سارینا }]

آره منم میخوام بخوابم به دلاورا بپوندم

خوابم نمیاد

 

[Firebreather]

خوابم نمیاد

ما دلاور نیستیم

 

[Choi mary]

من نمیتونم بپیوندم
دختر خالم داره میاد خونمون

همون کوچولو که به وسایلات دست می زد ؟

 

[Firebreather]

همون کوچولو که به وسایلات دست می زد ؟

ن بابا خدا به دور
اونیکی دختر خالم

 

[Choi mary]

اونکه صد درصد درباره موسیقیه راکه

من از موسیقی سر در نمیارم ولی هنرهای دستی مثل گلدوزی هویه کاری ،بافتنی خیاطی کمی می فهمم والیبال بسکتبال و تکواندو هم کمی

 

[Choi mary]

ن بابا خدا به دور
اونیکی دختر خالم

اینیکی رو نمی شناسم
معلومه از اون خوشت نمیاد از این میاد