Bita
Guest
اعصاب و حوصله ندارم خونه مون بهم ريخته بود
مادرشوهرم زنگ زد گفت پستونك نوه ام شايد مونده خونه شما بيام بردارم
منم خونه نيستم اومدم خونه مادرم بخاطر حال برادرم
يدونه كليدمون دست اوناس زاپاس دادم بهشون
گفتم برو بردار
مادرشوهرم زنگ زد گفت پستونك نوه ام شايد مونده خونه شما بيام بردارم
منم خونه نيستم اومدم خونه مادرم بخاطر حال برادرم
يدونه كليدمون دست اوناس زاپاس دادم بهشون
گفتم برو بردار