من اینطوری عکس ندارم ولی مامانم یه دفتر داره که توش تمام خاطراتی که گذشته بهش از وقتی که فهمیده من رو حامله است نوشته تا نزدیکای دو سالگی ام روز به روز
داده حتی بقیه فامیل هم برام متن نوشتن و ...
البته مثلا کف پام اون دستبند دور دستم تو بیمارستان و ... هستن
خیلی حس خوبیه
من از این دفتره خبر نداشتم تولد 15 سالگیم مامانم بهم کادو داد حسی که موقع خوندشون داشتم غیر قابل توصیفه