دختر بدبخت ماهی
Guest
من 13سالمه افسرگی ذهنی دارم
خواهرم از سر کار برگشت شام خوردیم
مامانم رفت تخمه اود تمه سیاه با تخمه کدو تقریبا ۷ تخمه کدو مونده بود من سه تا شو برداشتم کوفت کنم(( نیم ساعت بود داشت میخورد )) کاسه رو کشید اونور دستمو گاز گرفتمشاهده پیوست 249548 بعد ش ک من خیلی دردم گرفت ورداشتم کاسه ای ک توش اشغال تخمه بودو بخش کردم زمین اونم ورداش با بشقاب میکوبید سرم خیلیی دردم گرفت تقریبا ۱۵ بار زد سرم ((من چون دراز کشیده بودم میخواستم بلند شم از خودم دفاع کنم مامانم امد جدامون کنه نمیدونم چرا افتاد رو من?منم نمیتونستم بلند شم ابجیمم با بشقاب میزد سرم اخر سر مامانمو هل دادم انور خواهرم ک ولم نمیکنه ور داشتم گوشیشو گفتم یه بار دیگه بزنی گوشیتو پرت میکنم اونم کتابمو ور داشت گفت کتابتو پاره میکنم
بعد کتابمو سمتم انداخت خود بهم منم گوشیشوانداختم رو متکا....
من اصلا باهاش دعوا نمیکردم خودش منو گاط گرفت منم باید کاری میکردم
مامانم هم داشت بهم بدو بیار میگفت من از دست این خانواده چ کن؟؟؟ سرم داره درد میکنه? اینم بگم من عضو نمیشدم فقط بخاطر این مسعله عضو شدم
خواهرم از سر کار برگشت شام خوردیم
مامانم رفت تخمه اود تمه سیاه با تخمه کدو تقریبا ۷ تخمه کدو مونده بود من سه تا شو برداشتم کوفت کنم(( نیم ساعت بود داشت میخورد )) کاسه رو کشید اونور دستمو گاز گرفتمشاهده پیوست 249548 بعد ش ک من خیلی دردم گرفت ورداشتم کاسه ای ک توش اشغال تخمه بودو بخش کردم زمین اونم ورداش با بشقاب میکوبید سرم خیلیی دردم گرفت تقریبا ۱۵ بار زد سرم ((من چون دراز کشیده بودم میخواستم بلند شم از خودم دفاع کنم مامانم امد جدامون کنه نمیدونم چرا افتاد رو من?منم نمیتونستم بلند شم ابجیمم با بشقاب میزد سرم اخر سر مامانمو هل دادم انور خواهرم ک ولم نمیکنه ور داشتم گوشیشو گفتم یه بار دیگه بزنی گوشیتو پرت میکنم اونم کتابمو ور داشت گفت کتابتو پاره میکنم
بعد کتابمو سمتم انداخت خود بهم منم گوشیشوانداختم رو متکا....
من اصلا باهاش دعوا نمیکردم خودش منو گاط گرفت منم باید کاری میکردم
مامانم هم داشت بهم بدو بیار میگفت من از دست این خانواده چ کن؟؟؟ سرم داره درد میکنه? اینم بگم من عضو نمیشدم فقط بخاطر این مسعله عضو شدم