سنگدلی بامدیونی فرق داره ما رومدیون بودن حساسیم که یه لچه هوس کنه نادیده بگیریم وبین بچها تفاوت بزاریم کارش خیلی زشته خداروخوش نمیاداگرخدا ،خدای منه حرفو بجاش میکشونه
بجاش برنامه دیشب رو بش میگم
بعد اون ماجراهایی که میدونی خواهرشوهرام خیلی مهربونتر شدن اون بنده خدام ببین کسی بم توجه میکنه عقده بهم میکنه و میخواد منو به عر طریقی خوردکنه که هیچ وقت فازشو نفهمیدم مثلا خواست با کار دیشب دل من مادرو بسوزنه چون من واقعا ناراحت شدم نگاهای بچه رو به ترشیا دیدمو نیاورد بله خدارو خوش نمیاد
من دلم برای بچه سوخت
نه ترشی فلفل دوست ندارم، گل کلمی که درست کردم هنوز 1 کیلوش مونده
اصفهان، صندوق پستیعشقم ادرس بده بفرستم برات
خسرو جووونم
@ارشا و برسا شمام بیا تااینو بگماصفهان، صندوق پستی
تو آدرس بده من بدم @هاله برات ترشی بفرسته@ارشا و برسا شمام بیا تااینو بگم
دایی پدر من قم زندگی میکرد
پدرم از یکی از دایی هاش خواست تا آدرس جدید دایی قمی رو بدبش
دایی گف بابااااا خیلی راحت و سر راست ادرسشون فووووری پیدا میکنی
اومد ادرس بده
قم،سرکوچه اشون یه تیر چراغ برقی که رنگ نارنجی زدن بش
آقا سرتون و درد نیارم راهی شدیم رفتیم قم ،
رسیدیم دیدیم هر منطقه تیر چراغ برقاش یه رنگ
منطقه دایی نمیدونم کدوم منطقه بود همه تیرچراغاش نارنجی
ماموندیمو یه منطقه نارنجی
