آموزش کامل زبان ترکمنی رایگان در منزل

  • شروع کننده موضوع آیلا
  • تاریخ شروع

آیلا

Guest
آموزش کامل و پرکاربردی کلمات و تلفظ در زبان ترکی ترکمنی به روش خودآموز و بسیار آسان و رایگان در منزل. توی این تاپیک با زبان ترکی ترکمنی آشنا میشید , لیست معادل فارسی کلمات مهم در زبان ترکی ترکمنی


جملات متداول وپرکاربرد در زبان ترکمنی


سلام نأجیره حالینگیز؟ (سلام حالتون چطوره؟)

جواب:

قاوی (خوبم ) غانیمات یا بولجوق دا (بد نیستم )

به هنگام کار :

آرمانگ ! =خسته نباشید
بار بول = سلامت باشید


آرما ! الله قوات ( خسته نباشی ! خدا قوت)
جواب :
سلامت بول ! دین و ایمانینگا قوات ( سلامت باشی !خداوند بر دین و ایمانت بیافزاید )



إرتیرینگز حایرلی ( صبحتون بخیر)
گیجه نگیز حایرلی(شبتون بخیر)
خوش گلیب دیرسینگیز( خوش آمدید)
به سلامت برسید ( ساغآمان بارینگ)
خوش بگذره (خوش گچسین)
چه خبر؟ (نمه حابار )
سلامتی ( ساغلیق)
عیدتون مبارک باشه (بایرامینگیز قوتلی بولسون)

به هنگام تبریک خانه جدید:

جنّت لی جای بولسون (همچون بهشت در آن خوشی باشد)
یا
همیشه توی بولسون ائچینده (همیشه جشن وشادی باشد)
دولت لی جای بولسون ( همیشه قدرت و ایمان در آن جای داشته باشد)
به هنگام تسلیت:

ألله رحمت إدسن -جایی جنّت ده بولسون (الله رحمت کند-جایش بهشت باشت)
إیمانلی بولسون -یاتان یری یاختی بولسون(با ایمان باشد-در آرامش باشد)

به هنگام تبریک:

قوتلی بولسون (مبارک باشد)
گوزینگ آیدینگ (چشمت روشن...)

به هنگام کشت وکار:

إئیشنگ إیلریک ( کارت به پیش...کارت آسان یاد)
جواب:
یاشینگ أوزّین ( عمرت دراز...)

به هنگام برداشت محصول:
حارمانینگا برکت ( محصولت پربرکت باد)
جواب:
دین وایمانینگا برکت (خداوند بر دین و ایمانت بیافزاید)

به هنگام تشکر :

تانگری یالقاسین (خداوند از گناهت در گذرد)
بیله یالقاسین (از گناه هردویمان در گذرد)


 
استارتر
استارتر

آیلا

Guest
Aa – آ، مثل aýratyn («آیراتئن» = جدا، خاص، ویژه)؛
Bb – ب، مثل barlag («بارلاق» = تحقیق، آزمایش، بررسی)؛
Çç – چ، مثل çaklama («چاقلاما» = حدس، پیش‌بینی)؛
Dd – د، مثل duýduryş («دویدورئش» = اخطار، تذکر، آگاه‌سازی)؛
Ee – اِ، مثل endik («اِندیک» = عادت، خو)؛
Ää – اَ، مثل äbermek («اَبرمک» = دادن، گرفتن/خریدن برای کسی)؛
Ff – ف، مثل forma («فُرما» = فرم، یونیفرم)؛
Gg – گ/غ، مثل egrem-bugram («اِگرم-بوغرام» = زیگزاگ، پرپیچ‌و‌خم)؛
Hh – ه/خ، مثل hantama («هانتاما/خانتاما» = توقع، چشم‌داشت)؛
Ii؛ ای، مثل itergi («ایترگی» = انگیزه، روحیه، محرک)؛
Jj – ج، مثل jora («جوُرا» = ********* یک دختر/خانم دیگه)؛
Žž – ژ، مثل žurnal («ژورنال» = مجله)؛
Kk – ک/ق، مثل durnukly («دورنوق‌لی»= ثابت، پایدار، مستحکم)، مثل ýeterlik («یترلیک» = کافی بودن، وفور)؛
Ll – ل، مثل hil («هیل» = کیفیت، خاصیت)، مثل salgylanmak («سالغی‌لان‌ماق» = اتخاذ سند کردن، رجوع دادن)؛
Mm – م، مثل ummasyz («اومماسئز» = بی‌نهایت، بیکران، پهناور، وسیع)؛
Nn – ن، مثل nohur «(نُخور» = نام طایفه)؛
Ňň – نگ، مثل aňzak («آنگزاق» = یخبندان)، مثل eňrek یا erňek («انگرک/ارنگک» = لبه، حاشیه، مرز)، مثل iňrik («اینگریک» = هوای گرگ‌و‌میش غروب، مخالف daň به معنای «سپیده‌دم، فجر»)؛
Oo – اُ، مثل oý («اُوی» = فکر، اندیشه)، مثل oýlanmak («اوی‌لان‌ماق = استدلال کردن، فکر کردن و اندیشیدن)؛
Öö – اؤ، مثل öwüt («اؤووت» = نصیحت، اندرز)؛
Pp – پ، مثل päl («پَل» = هدف، قصد، نیت)؛
Rr – ر، مثل ugur («اوغور» = خط‌مشی، اصول، جهت)؛
Ss – س، مثل sagynmak/säginmek («ساغئن‌ماق»/سَگین‌مک» = مکث کردن، درنگ کردن)؛
Şş – ش، مثل garaýyş («قارایئش» = دیدگاه، نظر)؛
Tt – ت، مثل tarpa («تارپا» = ناگهانی، غیرمنتظره)، مثل teriň («ترینگ» = عمیق)؛
Uu – او، مثل ulanmak («اولان‌ماق» = به کار بردن، استفاده کردن)؛
Üü – او، مثل üýtgeşik (اویتگه‌شیک» = متفاوت، خاص)؛
Ww – و، مثل owadanlyk («اُوادان‌لئق» = زیبایی)؛
Yy – ائ، مثل ylalaşyk («ائلالاشئق» = توافق)، مثل ylalaşmak («ائلالاش‌ماق» = توافق کردن، سازش کردن)؛
Ýý – ی، مثل ýazgyt («یازغئت» = اقبال، تقدیر)؛
Zz – ز، مثل ýowuz («یُووز» = سخت، چالش‌برانگیز، شدید و بی‌رحم).


لازم به ذکره، به خاطر وجود قاعده هماهنگی اصوات که از خصوصیات ذاتی ترکمنی و زبان‌های ترکی دیگه است (قزاقی، قرقیزی، تاتاری، آلتای و ...)، شکل‌دهندگان الفبای امروزی ترکمنی، برای اختصار و سادگی یادگیری الفبا که از عوامل تاثیرگذار در پروسه آموزشه، تصمیم گرفتن هر کدوم از صامت‌های دو-وجهی «غ/گ» و «ک/ق» رو با یک نشانه نمایش بدن (به ترتیب، g و k). در زبان ترکمنی، صداها به دو گروه پسین و پیشین یا فوقانی و زیرین تقسیم می‌شن:

a، y، o، u – اصوات فوقانی یا پسین
ä، i، ö، ü – اصوات زیرین یا پیشین

هر صدا و هر صامت، از حرکت ماقبل خودش پیروی می‌کنه. برای مثال، در ترکمنی داریم Kümmetde («در گنبد»)، اما Iranda («در ایران»). یا، گفتن Irane barýaryn («به ایران می‌روم»)، مثل گفتن Türkmenistande ýaşaýaryn («در ترکمنستان زندگی می‌کنم») ناصحیح و غیر معتبره؛ باید گفته و نوشته بشن:

Irana barýaryn
Türkmenistanda ýaşaýaryn


بنابراین، طبق قاعده هماهنگی اصوات، g اگر با اصوات فوقانی بیاد، «غ» و اگر با اصوات زیرین بیاد، «گ» خونده می‌شه. برای مثال، «سیاه» در ترکمنی ("gara") نه «گارا» بلکه «قارا» تلفظ می‌شه، همون‌طور که وقتی می‌نویسیم gel، منظورمون شکل نامعتبر «قل» نیست، بلکه «گل» هستش. به طرز مشابهی، k با اصوات فوقانی، «ق» و با اصوات زیرین «ک» خونده می‌شه.

گنجاندن قاعده هماهنگی اصوات در اصول نوشتاری، باعث شده که الفبای ترکمنی تا جای ممکن ساده‌تر و شیواتر باشه.
 
استارتر
استارتر

آیلا

Guest
خربزه غاوونghawen

هندوانه غارفیزgharfez

انگور اوزیمouzim

کدو کادیkadi

سیب آلماalma

سنجد ایگدهeegde

گلابی أرمدarmed

گوجه پوموزارpomozar

سیب زمینی کرتوبkertob

پیاز صوغانsoghan

سیر صرمصاقsarm sagh

فلفل بورچborch

آلوچه هلچک (ألچک )halchek

گردو هوزhooz

تمشک بویسلنbewes len

جو آرفهarfa

گندم بوغدایboghday

برنج تو ویtou we

ذرت ج ونjewen

انار نارnar

زرد آلو چیگ إرگchig erigh
 
استارتر
استارتر

آیلا

Guest
بیمارسیرقاو،هاستا


بیماری هاستالیق،کسل


جراحت یارا


زخم بآش


سرخک قیزامیق


آبله جأجک،ماما


یرقان ساریلیق


دیفتری تأج هوراز


کزاز هأمشک


زکام دومه و


سرماخوردگی ساویقلاما


سیاه سرفه گوک بوغما


اوریون القیم چیشمه


سیاه زخم قارا بآش


سلاینچه کسل


خوره،جذاماییجی،هیوره


سرطان سرطان


حصبه قارا هاستالیق


هاری قودوزلاما


مالاریا ایسیتما


آفتاب زدگی گون اورما


گون. گچمه


بواسیر باباسیل


سکته یوره ک دورما


آب مروارید سوو اینمه


درد آغری


دلدرد ایچ آغری



دررفتگی چیقیق



شکستگی دوویک


ترک چیزیق-چاتلاماق


کوفتگی ینجیک


سوختگی یانیق


مسری یوقوشیق



استفراغ قوسوق



یبوست ایچ قاتیما


اسهال ایچ گچمه


عقإووگیمه


آروغ گأگیرمه


تهوع یورگ بولوشما


تب قیزدیرما


لرزش تیتره مه


سرد یإوشوتمه


سرفه إوسگورمه


عطسه آسغیرما


عفونت آشلاما



عرق سوختگی تنگین


ورم چیش


چرک ایرینگ


،دمل چیبان


زگیل سینگیر
 
استارتر
استارتر

آیلا

Guest
آتابای: شخص بزرگ و مالدار و نام یکی از طوایف بزرگ ترکمن که در حدود اترک بسر میبرند.
آداش : ( آتاش ) : همنام -هم اسم - دو تن که یک نام داشته باشند هر کدام نسبت به دیگری آداش خوانده میشود .
آغل : جائی در کوه یا خانه که برای جا دادن گوسفند در شب درست میکنند - لانه مرغ خانگی - در فارسی بضم غین تلفظ می کنند .
آق سقال : ( آق سقل ) : ریش سفید - بزرگتر و سردسته .
آقشام : غروب - هنگام غروب - شامگاه و شیپوری که هنگام غروب در سرباز خانه میزنند .
آلاچق : ( آلاچیق ) : نوعی از خیمه - خانه چوبی و سایبانی که در باغ یا صحرا درست میکنند .
آلتون : زر - طلا -زر سرخ - و نامی از نامهای زنان و کنیزکان ترک .
آلش : ( آلیش ) : عوض و بدل - تعویض - تبدیل .
اتابک : (اتابیگ ) : اتا بمعنی پدر و بیگ بمعنی بزرگ - پدر بزرگ - مربی - مربی کودک بخصوص مربی شاهزادگان - وزیر بزرگ .
اتالیق : شوهر مادر - مربی - نگهبان - محافظ .
اتراق : (اوتراق ) : توقف مسافر در جائی میان راه - اقامت موقت در منزلی میان ره .
اجاق : (اجاغ ) : دیگدان - جائی که دیگ بگذارند و برای پختن چیزی - بمعنی خاندان و دودمان - مرشد و پیر و صاحب کشف و کرامات نیز میگویند .
اردک : مرغابی - یکی از طیور که در آب شنا میکند و در هوا نیز میپرد منقار پهن و پاهای پرده دار و پرهای رنگین دارد .( از آنجا که در انگلیسی نیز واژه duckوجود دارد من آن را دارای ریشه فارسی می دانم ./اشکبوس )
ارسلان : شیر - شیر درنده - مجازا" مرد شجاع و نامی از نامهای ترکی .
اصلان : ارسلان - شیر - شیر درنده .
افندی : آقا - صاحب - مالک - این کلمه در ترکی عثمانی بطریق احترام بجای کلمه آقا به علما و نویسندگان و سایر اشخاص اطلاق شده است .
 
استارتر
استارتر

آیلا

Guest
ایاق : ( آیاق ) : پا
ایل : طایفه - قبیله - گروه مردم چادر نشین .
ایلچی : سفیر - فرستاده مخصوص .
ایلخان : رئیس ایل - سرپرست ایل - خان قبیله .
ایلغار : حرکت سریع سپاهیان بطرف دشمن - یورش - هجوم - تاخت و تاز - شبیخون .
باتلاق : آبگند - لجن زار - مرداب - زمین پر گل و لای که عبور از آن دشوار باشد .
باجناق : دو مرد که دو خواهر را به زنی گرفته باشند هر کدام نسبت به دیگری باجناق خوانده میشود در فارسی همزلف میگویند .
باجی : خواهر - همشیره .
باسلق : ( باسدق ) : نوعی شیرینی که با نشاسته و شکر و مغز گردو بشکل لوله درست میکنند و به نخ میکشند .
بایقوش : جغد - بوم - بوف - در فارسی بیغوش میگویند .( در کردی جنوبی نیز به کار می رود.)
بنجاق : ( بنچاق ) : قباله - قباله ملک - سند کهنه و قدیمی .
بهادر : شجاع - دلیر - دلاور - پهلوان .
بیگ : امیر - بزرگ - سرکرده - عنوانی که در قدیم به شاهزادگان و امیران و فرماندهان **** یا سران قبیله داده میشد .
بیگم : خانم - بانو - خاتون .
بیوک : بزرگ .
ترلان : ( طرلان ) : پرنده ایست شکاری از نوع باز به رنگ سیاه یا زرد و دارای چنگالهای قوی و منقار خمیده .
تیول : ملک و آب و زمینی که در قدیم از طرف پادشاه به کسی واگذار میشد که از درآمد آن زندگانی کند .
 
استارتر
استارتر

آیلا

Guest
جار :بانگ - فریاد _ داد .
جارچی : جار زننده _ کسی که در کوچه و بازار مطلبی یا حکمی را با آواز بلند به اطلاع مردم برساند .
چاپار : پیک _ نامه بر _ نامه رسان _ قاصدک _ پست .
چاتمه : وضع و شکل چند تفنگ که ته آنها رابا اندکی فاصله از هم بزمین بگذارند و سر آنها را بهم تکیه بدهند که بشکل مخروط درآید .
چارغ : ( چارق ) : نوعی کفش چرمی که بندها و تسمه های دراز دارد و بند های آن به ساق پا پیچیده میشود .
چخماق : ( چاخماق) : آتش زنه _ قطعه آهن که به سنگ بزنند تا جرقه تولید شود و در قدیم با آن آتش روشن میکردند _ و نیز آلتی است که در تفنگ که وقتی به ته فشنگ میخورد گلوله محترق میشود .
چکمه : موزه _ نوعی کفش ساقه بلند که ساق آن تا زیر زانو میرسد و بیشتر هنگام اسب سواری به پا میکنند .
چلبی : عنوانی که در قدیم در زبان ترکی عثمانی به علما و ادبا و شاهزادگان اطلاق میشده بجای خواجه و سرور و آقا .
چماق : (چوماق ) : چوب دستی بزرگ و کلفت _ گرز _ گرز شش پر .
خاقان : در سابق لقب پادشاهان چین و ترکستان بوده بمعنی خان _ خانان یا پادشاه.
خان : رئیس _ امیر _ رئیس ایل _ در قدیم عنوان امرا و روسای قبایل ترک و تاتار بوده در فارسی پیش از نام یا بعد از نام شخصی افزوده میشود در عربی نیز خان میگویند و جمع آن خوانین است .
 
استارتر
استارتر

آیلا

Guest
قیمه : گوشت خردکرده و خورشی که با گوشت ریز کرده درست کنند .
قوش : قرقی _ پرنده ای است شکاری دارای نوک خمیده و پنجه های قوی و پرهای بلند .
قابلمه : ظرف فلزی بزرگ دردار که در آن خوراک میریزند یا چیزی در آن میپزند .
قاپو : در _ در بزرگ _ دروازه .
قاپوچی : دربان .
قاتمه : رشته _ رشته پشمی ضخیم .
قاچ : یک سمت بریده شده از خربزه یا هندوانه _ شکاف _ ترک _ قاش هم میگویند . قاچ در ترکی به معنی تکه و پاره یا چند عدد از چیزی است .
قاچاق : تردستی _ کاری که پنهانی و با تردستی انجام شود _ خرید و فروش کالاهایی که در انحصار دولت و یا معامله آنها ممنوع باشد _ وارد یا صادر کردن کالاهایی که ورود و صدور آنها ممنوع است . قاچاق در ترکی بمعنی فراری است .
قاچاقچی : کسی که اشیا قاچاق خرید و فروش کند .
شلتاق : نزاع و مرافعه _ همهمه و غوغا _ اجحاف و تعدی .
سورتمه : وسیله نقلیه کوچک و بی چرخ که در مناطق قطبی بوسیله اسب یا سگ یا گوزن قطبی روی برف کشیده میشود .
ساچمه : گلوله ریز سربی که در تفنگهای شکاری بکار میرود .
دیلماج : مترجم _ کسی که سخنی را از زبانی به زبان دیگر ترجمه کند .
دیشلمه : ( دشلمه ) : چای تلخ _ چائی که قند یا شکر میان آن نریزند و قند را در دهان بگذارند و چای را روی آن بنوشند .
 
استارتر
استارتر

آیلا

Guest
قنداق : قسمت ته تفنگ که از چوب ساخته میشود _ پارچه ای که کودک شیر خوار را در آن میبندند _ قنداقه هم میگویند .
قشلاق : گرمسیر _ سرزمین گرم که مردم چادرنشین زمستان را در آنجا بسر میبرند .
قزل : سرخ _ بمعنی طلا و رنگ طلائی نیز گفته میشود .
قراول : نگاهبان _ دیدبان _ سربازی که در جائی برای کشیک و نگهبانی گماشته شود .
قراقروت : ( قره قروت ) کشک سیاه
قالپاق : ( قلپاق ) : کلاه پوستی _ صفحه فلزی گرد که در چرخ اتومبیل برروی پیچ و مهره های چرخ نصب میکنند .
گلن گدن :آلتی است در تفنگ كه فشنگ را در مخزن وارد و خارج میكند .
گلین : عروس .
یاسا : رسم و آیین _ قاعده و قانون _ حكم و امر پادشاه _ مجازات _ یاساق و یساق هم گفته میشود . این كلمه مغولی است و در دوره مغول متداول بوده یاشماق : نقاب _ نقابی كه سابقا" زنان ترك بر چهره خود می انداختند در فرانسه نیز yachmak میگویند .
یاغی : كلمه مغولی بمعنی سركش _ نافرمان _ گردنكش .
یتاق : ( یتاغ ) : پاس _ كشیك _ نگهبانی _ حفظ و حراست .
یراق : اسلحه از قبیل شمشیر و سپر و تیر و كمان و تفنگ و امثال آنها - و نیز بمعنی زین و برگ اسب - و نوار كه از مفتولهای نازك فلزی می بافند .
ییلاق : سردسیر - كوهپایه و جای سرد _ محل خوش آب و هوا در خارج شهر كه در فصل تابستان در آنجا بسر میبرند .
 
استارتر
استارتر

آیلا

Guest
اصطلاحات رایج درمحاورات تركمنی
همه ما درگفتگوهای روزمره خود، عبارتهای مصطلحی نظیر ((مبارك باشد))، ((خسته نباشید ))،((دستتان دردنكند))و… رادرحالات وموقعیتهای گوناگون برای ابراز احساسات درونی مان نسبت به اطرافیان خودوگاه جهت آغاز ارتباط كلامی بكار می بریم ،به طور مثال درزبان تركمنی ،چنین ضرب المثلی وجود داردبای بیر تازه دون گیسه ،((قوتلی بولسین !))دییر لر ،غریب تازه دون گیسه ،((نیردن آلدینگ ؟))دییرلر.
● ترجمه :
اگر ثروتمندلباسی نوبپوشد،می گویند: ((مبارك باشد!))اما اگر فقیر لباس نوبپوشد،می گویند: ((ازكجاگرفته ای؟))برخی از عبارتهای مصطلح ،جوابی درخور دارندكه همواره در پاسخ گفته می شود.مثلا":درجواب ((خسته نباشید!))می گویند: ((سلامت باشید)).اینگونه عبارات مصطلح درتمامی زبانها شایع می باشند واشخاص دربرقراری روابط اجتماعی ازآنها سودمی جویند ؛چرا كه این عبارات ،عمل نخستین دیدار ونیز صمیمیت بامخاطب راتسهیل می نماید.زبان تركمنی ،از حیث داشتن عبارات مصطلح بسیارغنی وظریف است .درزبان تركمنی عبارات فراوانی درحالات وموقعیتهای گوناگون (چون :كار،تجارت ،تولدفرزند،مرگ ،عروسی،اظهار تشكر،شكار ،زراعت و…)مورداستفاده قرار می گیردكه درزیر،به صورت فشرده به معرفی وتوضیح آنهاخواهیم پرداخت .گفتیم كه عبارات مصطلح درزبان تركمنی غالبا"جوابی مناسب دارند ؛بر این اساس آنها رابه دو گروه عمده می توان تقسیم نمود:
الف) عبارات دارای جوابهای ثابت،بعبارات دارای جوابهای عمومی .
۱) عبارات دارای جوابهای ثابت
این گونه عبارات غالبا"باجوابهای مشخص ،ثابت وشناخته شده أی پاسخ داده می شوندواهم آنها درذیل آورده شده وموقعیت كاربردی هر یك ازعبارات ونیز ترجمه تحت الفظی هر یك از آنها قید گردیده است :
▪ به هنگام كار:
آرمانگ !(خسته نباشید!)
باربول .(سلامت باشید.)
▪ به هنگام دادوستد:
سودا گشاد!
دولت زیاد.
▪ به هنگام بیان تشكر وامتنان :
تانگری یا لقاسین !(خداوندازگناهت درگذرد! )
بیله یا لقاسین .(ازگناه هر دویمان درگذرد.)
▪ به هنگام برداشت محصول (گندم وجوو… ):
خرمنینگابركت!(بركت برخرمنت!)
عمرینگه بركت.(بركت بر عمرت).
▪ به هنگام كاشت وكار:
تخمینگ مونگلسین!(بذرت هزارشود!)
دشمنینگ اینگلسین.(دشمنت بنالد.)
▪ به هنگام آغاز كار(ازقبیل قالیبافی ،ساخت خانه و…):
ایشینگ ایلریك !(كارت به پیش !)
یاشینگ اوزین.(عمرت دراز.)
▪ به هنگام ورودبه جلسه شورومشورت:
مصلحت بیریكسین!(مصلحت یكی{موردتوافق}باشد!)
دشمنینگ ایریكسین .(دشمنت درمانده باشد.)
▪ به وقت بازگشت از شكار:
آوقانلی !(شكارخونین باشد!)
اگر طرف شكاری نزده باشد،می گوید:
آوجانلی !(شكار جان دارد!)
اگر موفق به شكارشده باشد،می گوید:
یاشینگ اوزین !(عمرت دراز!)
 
استارتر
استارتر

آیلا

Guest
به هنگام دیداردیر هنگام درشب:
گیچ یاغشی !(دیر بخیر!)
گلن یاغشی!(مهمان بخیر!)
▪ به هنگام بدرقه مسافر:
یولونگ آچیق !( راهت باز!)
شمنینگ باسیق !(دشمنت منكوب!)
۲) عبارات دارای جوابهای عمومی
این عبارات معمولا"جواب ثابت ومشخصی ندارندومعمولا"باپاسخهای كل شمول وعمومی ازقبیل ((ساغ بول!))(سلامت باشی!)،((تانگری یالقاسین!))(خداونداز گناهت درگذرد!)و…جواب داده می شوند:
▪ به هنگام تبریك خانه جدید گفته می شود:
یورت آلادینگ !(جای ومسكن بگیری!)
▪ به هنگام فوت فرزندگفته می شود:
آخرت بالانگ بولسین!(كودك آخرتت باشد!)
▪ به هنگام تبریك تولد فرزندگفته می شود:
اگر پسر باشد: ((قول توتدونگمی؟قوتلی بولسون!))(آیاغلامی گرفته أی ؟میارك باشد!)
اگردختر باشد: ((باییدینگمی؟بختی بولسون!))(آیامكنت یافته أی؟خوشبخت باشد!)
▪ به وقت زاییدن حیوانات خانگی (همانندگاوو…)گفته می شود:
هووری كوپ بولسون !(همراهش بسیارباشد!)
▪ به هنگام عیادت از بیمارویاكسی كه دررنج وسختی افتاده است،گفته می شود:
قورقانینگ قوت بولسون !(ترست به بخت مبدل شود!)
▪ هنگام تحمل رنج وسختی ویابیماری :
آخرت عذابینگ بولسون!(عذاب آخرتت باشد!)
▪ به هنگام عرض تسلیت گفته می شود:
ایزی یاراسین !(سربازماندگانش به سلامت!)
ایمانلی بولسون!(باایمان باشد!)و…
▪ به هنگام عرض تبریك گفته می شود:
قوتلی بولسون !(مبارك باشد!)
▪ به هنگام عرض شادباش گفته می شود:
گوزونگ آیدینگ!(چشمت روشن) .
▪ به هنگام ضرروزیان مالی گفته می شود:
خیرلی چیقداجی بولسون !(آنچه ازدست رفته ،خیر داشته باشد!)
▪ درمباركباداسب جدید گفته می شود:
قازیغینداقارریسین!(
▪درمباركباد عروسی جدیدگفته می شود:
جیلاوینگداقارریسین!(پابه پای هم پیر شوید.)
▪ مهمان پس از صرف طعام غالبا"می گوید:
قازانانینگ یاشی اوزین !(عمر میزبان طولانی باد.)
ساچاغینگابركت !(بركت به سفره ات)
▪ مهمان هنگام ترك خانه می گوید:
اویونگ آبادان !(خانه ات آباد.)
▪ برای بیان تشكر از شركت كنندگان درمراسم عمومی(عروسی ،عزاو…) گفته می شود:
سیلاغینگ تویونگداقایتسین!(احترامت درعروسی جبران شود.)
▪ هنگام جدایی دونفر از یكدیگر (كه به صورت اتفاقی همدیگرراملاقات كرده اند)گفته می شود:
تویداساتاشایلی !(درعروسی یكدیگرراببینیم .)
▪ درآغاز هر امر خیری (از قبیل عروسی و…)گفته می شود:
اونگونا باشلاسین!(به فرخندگی شروع شود.)
اونگ بولسون !(خبر باشد.)
▪ برای بیان تبریك تولد فرزند،غالبا"می گویند:
یاشی اوزین بولسون !{یا}یاشی اوزاق بولسون !(عمرش دراز باشد.)
صالجی سی بولسون .(ازصالحان باشد.)
 
استارتر
استارتر

آیلا

Guest
به هنگام بدرقه زایران :
یول بولسون!(اوغوربخیر !)
▪ به هنگام عیادت از بیمار :
سونگی خیر بولسون !(عاقبت بخیر!)
▪ درهنگام جدایی ،بدرقه و…
ساغلیقدا گوروشیلی !(دیدار به سلامت! )
▪ فقط به هنگام بدرقه :
ساغ آمان بار!(به سلامت!)
▪ فقط به هنگام استقبال:
ساغ آمان گلیا رمینگ ؟(به سلامتی می آیی؟)كه غالبا"چنین جواب داده می شود:
قورغون گلیا ریس !(به خوشی وسلامتی می آییم.)
▪ به هنگام مراجعت ازمسافرت به خانه و…
ساغ آمان اوتیر میسینگیز؟(سلامت هستید؟)كه غالبا"چنین جواب داده می شود:
قورغون اوتیریس !(الحمدلله !سلامت هستیم !)
▪ دربیان مباركبادلباس نو:
اگنینگده ییرتیلسین !(برازنده تنت باشد!)
▪ دربیان مباركبادكفش نو:
آیاغینگدا توزسون !(برازنده پایت باشد!)
▪مباركبادهرچیز نو:
خیری بولسون!(بخیر باشد!)
● درمراسم((صدقه))واطعام جهت اموات:
آلنینابارسین!(ثوابش به اوواصل شود.)
● درزمان پایان یافتن بافت قالی وقالیچه و…وبریدن آن:
▪ اگربرای فروش باشد:
بازاری بولسون!(بازار خوبی داشته باشد!)
▪ اگربرای مصرف خود باشد:
یاغشینگا(=تویا)یاراسین .(جهت امر خیر {یا:عروسی}به كاررود.)
▪ درجواب عبارات مصطلحی ازاین قبیل ،معمولا"متناسب بامعنا ومضمون آن ،یكی ازپاسخهای زیر داده می شود:
ساغ بول!(سلامت باشی!)
تانگری یالقاسین !(خداوند ازگناهت درگذرد!)
▪ هر دوموردفوق به منظورتشكر وسپاسگزاری است.
آمین!
آیدانینگ بولسون !(دعایت قبول باشد!)
▪ هردوموردفوق به منظورطلب قبولی دعای خیر است.
آلنینگا یاغشی !(برازنده وجود شماست!)
_سیزه _ده خدای یتیرسین !(خداوندنصیب شما نیز بكند.)
هر دوموردبرای درخواست وآرزوی امری مشابه (برای طرف مقابل)است.
ذكر تمامی عبارات مصطلح باتمامی مواردكاربردآنها امری بسیاردشواراست؛زیرا درزبان ظریف تركمنی حتی برای بسیاری از جزئی نیز عبارات مصطلح ویژه أی استفاده می شود.
به عنوان نمونه ،اگر كسی به عیادت بیماری برود وصحبت ازطبیب بیمار به میان آید،باگفتن عبارت ((ادنی ام بولسون ))(آنچه می كندشفابخش باشد)ویا((الی ینگیل بولسون ))(دستش سبك باشد)دعای خیری می نمایند.ریزه كاریها یی ازاین دست،محتاج تحقیق وتتبعی بیشتر وعمیق تر درفرهنگ غنی وپویای تركمنی می باشد.
 

Massomeh 77

Guest
سلام آیلا جون، دستت طلا، چقدر سختن، من ترک تبریز هستم
 

بیسان

Guest
من هم استانبولی بلدم هم تبریزی وهمدانی . واقعا زبون سخت وجذابیه بنظرم
 

Massomeh 77

Guest
سلام خواهش میکنم


آره تاریخچشو که میخوندم نوشته که نصف زبونشون برگرفته از آذری هاست نصفش هم استانبولی
من هم آذری بلدم هم ترکی استانبولی
زبان ترکمنی لهجه ی متفاوتی داره❤️
 

بالا