هایدی
Guest
من در حد ۱۲ .۱۳ سالم بود یه روز که داشتیم با پسرای محل بازی میکردم (اونا یکی دوسالی از من کوچیک تر بودن)یکی از پیرزنای محل که مرحوم شده اومد بیرون گفت خجالت نمیکشی الان باید بری بشینی بافتنی ببافی نه اینکه بازی کنی ....آخرین باری که بازی کردم اون روز بود ...بعدشم به مامانم گفتم برام کاموا گرفت شروع کردم به یادگرفتن بافتی...ولی خیلی تلخ تموم شد