من ۲۳ سالم بود شوهرم سوار نشد گفت برو فکر کرد میترسم منم رفتم یه مسیر طولانی رو پیاده اومد تا برسه بهمقبلشم یه سکته ی ریز زد گفت گفتم الان میزنی به ماشینا
من ۲۳ سالم بود شوهرم سوار نشد گفت برو فکر کرد میترسم منم رفتم یه مسیر طولانی رو پیاده اومد تا برسه بهمقبلشم یه سکته ی ریز زد گفت گفتم الان میزنی به ماشینا