وای من بچه بودم درست کردیم رفت گیر کرد به سقف انبار ضایعات آتیش گرفت چه بساتی شد
بعد هم فرار کردم رفتم توی سوزن بانی قایم شدم سوزن بان واسطه شد بابام تنبیهم نکنه عشق آتیش بودم
یبارم پاگرد پشت بوم مدرسه رو آتیش زدم
یبار پشت کمد توی اتاق
اوووووووووو
اینقد آتیش سوزوندم
دست به کبریتم به فنا بود